eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.3هزار عکس
17.5هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
141 (2).mp3
6.48M
آیه ۱۴۱ ازسوره نساء 🌹استاد قرائتی @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥صورتی ها و سهل اندیش ها ببینند... چه کسانی رهبر انقلاب را رنج میدهند؟ @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. باران که می بارد... 🔹این روزها و هفته ها که باران رحمت الهی، بی دریغ در مناطق مختلف کشورمان می بارد و دشت های تشنه را سیراب می کند، یاد شانتاژ های رسانه ای پارسال و قبل از آن می افتم؛ ♦️آنها که می گفتند اسرائیل، مدیریت ابرها را در منطقه قبضه کرده و نمی گذارد در ایران باران ببارد. 🔹اسرائیل که ناتوان از مهار بارش رحمت الهی است. اما اگر شرارتی از او متصور بود، به صف کردن مزدوران تروریست و وطن فروش بود. ♦️به فضل الهی، از زمانی که صهیونیست ها در جنگ ترکیبی اخیر گرفتار شده اند، آن مزدوران هم از رمق و خاصیت افتاده اند. 🔹این هم شاید ترجمان دیگری از آیه شریفه باشد که فرمود: "وَ أَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا. ♦️و اگر بر طریق (اسلام و ایمان) استقامت می ورزیدند، حتما آنان را با آب فراوان سیراب می‌کردیم". ✍ محمد ایمانی @Emam_kh
31.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بزرگترین اردوی دخترانه کشور بر سر مزار حاج قاسم در کرمان؛ 2000 نفر گزارشی کامل از بزرگترین اردوی دخترانه کشور کاروان دختران حاج قاسم کاروان ۲ هزار نفری دختران و مادران اصفهانی از گلستان شهدای اصفهان تا گلستان شهدای کرمان اردیبهشت ۱۴۰۳ @Emam_kh
🔴هیچ گروه و سازمانی قادر به تهدید ایران نیست ♦️فرمانده نیروی زمینی ارتش: امروز با تلاش راسخ و سستی‌ناپذیر نیروهای مسلح، به‌ویژه عزم جزم و اراده‌ کوبنده‌ نیروی زمینی ارتش، هیچ گروه، سازمان و نهاد ضدملی و ضدنظامی نمی‌تواند چه به یکصورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم، کشور یا منافع ملی آن را تهدید کند. 🇮🇷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 جبران غیبت 💬 سؤال: آیا به فردی که غیبت او را کرده ایم، جهت حلالیت باید اطلاع دهیم یا باید استغفار کرد؟ ✅ پاسخ: غیبت حرام است؛ و از گناهانی است که توبه جدّی و واقعی از آن لازم است. و باید از غیبت شونده طلب حلالیت نمایید؛ مگر این که مستلزم مفسده ‎ای گردد و یا دسترسی به او ممکن نباشد؛ که در این صورت لازم نیست ولی در هر صورت برایش استغفار نمایید. 📚 پی نوشت: بخش استفتائات پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله خامنه ای. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت_دوم گوشی اتاق ، اتاقی که متعلق به «مکتب امام احمدالحسن و یمانی موعود» که تازه راه افتاده بود به صدا درآمد. کسی جز احمد همبوشی که خود مؤسس این مکتبخانه بود در اتاق وجود نداشت، احمد همبوشی تازگیها پای را فراتر از قبل گذاشته بود و خود را ارتقاء مقام داده بود و از نائب خاص امام به جانشین او و امام سیزدهم ارتقا درجه داده بود و جالب این جا بود که تمام این مقام و رتبه ها، چه از فرزندی امام و چه نیابت و چه مقام سید یمانی و حالا هم امام سیزدهم، همه و همه در خواب و رؤیا به او تفویض میشد، رؤیایی که تنها شاهدش، خود احمد همبوشی بود و اغیار در آن راهی نداشتند و مردم فقط خبر آن را می شنیدند. احمد همبوشی گوشی تلفن را برداشت، از آن طرف خط صدای پر از التهاب حیدر مشتت به گوش رسید: سلام احمد خوبی؟! همبوشی گلویی صاف کرد و‌گفت: درست صحبت کن بگو امام احمد الحسن حیدر با بی حوصلگی گفت: قراره برای بقیه فیلم بازی کنیم نه خودمون را گول بزنیم، اینقدر گفتی امام احمدالحسن که انگار خودت هم باورت شده امام هستی، بابا تو امامِ یک مشت آدم ساده لوح و متوهم هستی، خودت دیگه توهم امام بودن نزن! همبوشی گوشی را محکم تر چسپید و گفت: باید اول خودمون به باور برسیم تا بقیه هم ما را باور کنن. حیدر اوفی کرد و‌گفت: برو به باور برس! اما با به باور رسیدن تو، نه بابات امام زمان میشه و نه من سید یمانی...حالا از این حرفا گذشته، همانطور که گفته بودی، من شهر به شهر عراق را گشتم و تبلیغ مکتب احمدالحسن را کردم، باورت نمیشه احمد همبوشی! یه عده مردم از همه جا بی خبر، چنان خاک پای من را سرمه چشماشون میکنن که کم کم خودمم داره باورم میشه یه کاره ای هستم، البته بعضی از علما که دستی در علم داشتن جلوم قد علم کردند و فعلا با همون کتابایی که دادی، به خودشون مشغولشون کردم تا تو راه تبلیغ ما سنگ نندازن. همبوشی لبخندی زد و گفت: این اخبار که تکراری شده، برای چی زنگ زدی؟ حیدر که انگار تازه موضوع اصلی یادش اومده بود گفت: تا رسیدن به العماره مشکلی نداشتم، اما به نظر میرسه تبلیغ توی العماره و اطرافش و کلا جنوب عراق، خیلی سخت هست. همبوشی با التهابی در صدایش گفت: چرا سخته؟! یعنی مردم اون خطه آگاه تر از بقیه جاها هستند؟! حیدر نیشخندی زد و گفت: نه بابا! اینجا ساده لوح ترند،آنقدر ساده لوح که قبل از ورود علم تبلیغ احمدالحسن فرزند خود خوانده امام زمان به الاماره، کسی دیگه قاپشون را دزدیده، باید بگم رقیب پیدا کردی! و با زدن این حرف قهقه بلندی سر داد. احمد همبوشی که کارد میزدی خونش در نمی امد، فریادی زد و گفت: چی میگی تو؟! درست حرف بزنم ببینم! حیدر مشتت که انتظار این برخورد را نداشت گفت: خوب به من چه که امام زمانت بدون هماهنگی با نائب خاص و امام سیزدهمش، یه نائب دیگه فرستاده سمت العماره و البته از بخت بدت این نائب همچی بگی نگی پرزورتره، یعنی حداقلش اینه که اینجا مردم بیشتر قبولش دارن.. احمدهمبوشی اوفی کرد و گفت: حالا طرف کی هست؟ میشه باهاش کنار اومد یا نه؟ حیدر به میان حرف او دوید و گفت: فک کنم اسمش را شنیدی ... در همین حین تلفن قطع شد و احمد الحسن همانطور که گوشی را سر جایش میگذاشت، روی صندلی نشست و خیره به تلفن شد تا دوباره زنگ بخورد، او باید برای این موضوعات هم فکری می کرد و شاید لازم میشد که موساد را در جریان بگذارد. ادامه دارد 📝به قلم:ط_حسینی 🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞