eitaa logo
بانوان فاطمی
2.8هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
10هزار ویدیو
248 فایل
این کانال برای پیگیری، فراگیری و آموزش مسائل فرهنگی است و نسبت به کمک های امداد در حوزه معیشت و حقوق ،درمان و...هیچ اطلاعی ندارد برای شرکت در مسابقات به آی دی پیام @YaMahdi_1199 . فقط به ایتا پیام بدید.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ آیت الله بهجت یکی از علائم آخرالزمان و قیام و ظهور حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف آن است که: «عِنْدَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ؛ هنگامی که دل‌ها قساوت پیدا کنند». درهرحال، با ما اتمام حجت کرده‌اند که اگر در این زمان تکلیف خود را بدانیم و بدان عمل نماییم، باید از خوشحالی کلاهمان را به هوا بیندازیم… 📚 در محضر بهجت، ج۲ص۳۰۰ 🌱🌼🌱🌼🌱🌼🌱🌼🌱 باصلوات برای سلامتی عج همراهیمون کنید• @Emdadbanovanfatemi •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😉 ♦️کسانی که شب ها عادت دارند روی قسمت چپ بدن خود بخوابند معمولا خواب های ترسناک و وحشتناکی می‌بینند!🤪🤪🤪🙁 ضرب المثل از دنده چپ بلند شده به این دلیل است.😂😂😂 @Emdadbanovanfatemi •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به شوخ طبعی بچه ها پاسخ مثبت بدهیم😊 @Emdadbanovanfatemi •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☺️😉 آدم برفی ☃❄️رو با ماژیک معمولی و حبابها رو با ماژیک وایت برد کشیدن و توی ظرف آب معمولی💦💦 ریختن . حبابها از ظرف جدا میشن عالیه😃😃😃 @Emdadbanovanfatemi •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🐍 دنیا مانند مار است 🐍 ♥️ (ع) فرمودند: 🍃 دنیا همانند ماری است که پوستش نرم است اما زهری کشنده در درون دارد، نادان فریب خورده به آن مى گراید، و عاقل هوشمندانه از آن دورى می گزیند. 📚 ، حکمت۱۱۵ 💐😉💐😉💐😉💐😉 امروز دوشنبه ذکر امروز یاقاضی الحاجات ۳۰ تیر ماه۱۳۹۹ ۲۸ذی القعده ۱۴۴۱ @Emdadbanovanfatemi •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
Page089.mp3
695.5K
صفحه ی " 89 " سوره ی نساء کردن 📖خداوند در آیه ۵۵ سوره ذاریات فرمود: 🕋 وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْري‏ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنينَ ⚡️ تذکر بده، که پند و تذکر مومنین را فایده بخشد. 🗣 خب، حالا که خدا میگه؛ و روی آدمای مومن اثر میزاره، منم میخوام این نکته رو بهت یادآوری کنم ؛🔔 👇👇👇 ⛔️ وقتی کسی رو میکنی، یعنی یادت رفته که اونو اینطوری خلقش کرده؛↶ 🕋 هوَ الَّذي يُصَوِّرُکُمْ فِي الْأَرْحامِ کَيْفَ يَشاءُ(آل عمران/۶) ⚡️اوست که شما را در رحم‌ها(یِ مادران) به هر گونه که میخواهد تصویر می کند. 👆 با ، در واقع داری از خدا ایراد میگیری !!! 😱 ✅ راستی، اینم یادت نره که خداوند فرمود؛👇 🕋...عَسى أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُم...(حجرات/۱۱) ⚡️ شاید اونهایی که مسخره‌شون میکنید، از شما بهتر باشند. 🔚 پس رو برای همیشه بزار کنار.❌ @Emdadbanovanfatemi •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•﷽• (ره): (سی و دو روز مانده به محرم )چله گناه نڪـــردن بگیریـــــد تـا ســوز دل و اشــڪ چشمتـــــان بــــــــــرای سیدالشهـــدا(ع) فـــراوان گـردد! 🤲🏻 ⏰ از یڪشنبه ۲۲/تیـــــــــر مــــــــاه جهـــــت نیابت نام شهدا مد نظرخودتون برای زیات عاشورا پیام در امروز زبارت عاشورا از طرف جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف🙏🙏🙏 @Emdadbanovanfatemi •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
آهسته خواندن قرائت در کدوم نمازها @Emdadbanovanfatemi •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💥قسمت ۱۵💥 شب یکدفعه وسط برایم داد: "مامان،تو رو خدا امشب دعا کن یه بار دیگه بی بی من رو بطلبه. دعا کن که رو سفید بشم. دعا کن که شهید بشم."😔👌🏻 آن شب دلم شکست. آخر، بی تابی هایش، به آب و آتش زدن هایش برای رفتن به سوریه را دیده بودم. با همه وجود از خدا خواستم که حاجت روایش بکند.😔 از بی بی حضرت زینب علیها السلام خواستم دوباره او را بطلبد. 😭💙 ¦◊¦◊¦ قرار بود چند نفری را از طرف لشکر اعزام کنیم سوریه. ساعت ⏰ یازده، یازده و نیم شب بود که آمد دم مان⊙﹏⊙ رفتم دم در. گفتم: "خیر بشه آقا محسن." گفت: "آقای رشید زاده. شما فرمانده لشکر هستید. اومده ام از شما خواهش کنم که بذارید من برم."🙏🏻😢 گفتم: "کجا؟" گفت: "سوریه." شدم.☹️ صدایم را آوردم بالا و گفتم: "این موقع شب وقت گیر آوردی!? امروز که بودم. چرا اونجا نگفتی؟"🤨 گفت: "اونجا پیش بقیه نمی شد. اومدم دم خونه تون که التماس تون کنم."😔 گفتم: "تو یه بار رفتی محسن. نوبت بقیه است." گفت: "حاجی قسمت میدم."گفتم: "لازم نکرده قسمم بدی. این بحث رو تموم کن و برو رد کارت."😒 مثل بچه کوچک زد زیر . باز هم شروع کرد به التماس. کم مانده بود دیگر به دست و پایم بیوفتد.😭 دلم به حالش سوخت. کمی نرم شدم.😌 گفتم: "مطمئن باش اگه قسمتت نباشه من هم نمیتونم درستش کنم. اگه هم قسمتت باشه، نه من و نه هیچ کس دیگه نمیتونه مانع بشه."😉👌🏻 این را که گفتم کمی آرام شد.😇 اشک هایش را پاک کرد و رفت. به رفتنش نگاه کردم.😞 با خودم گفتم: "یعنی این بچه چی دیده سوریه?"⁉️😌 ¦◊¦◊¦◊¦ بودم. میدانستم دارد خودش را می کشد که دوباره اعزامش کنند به سوریه.😮 من نه کمکش می کردم که برود و نه اصلاً راضی بودم.😑 حتی اگر میشد سنگ هم جلوی پایش می‌انداختم.😬 مدام بهش میگفتم: "محسن، این دفعه دیگه خبری از رفتن نیست. نمی ذارم‌بری. بیخود جلزّ ولزّ نکن."😒 نیمه های شب بهم پیام میدی داد. چهار پنج بار. هربار هم پیام های چهار پنج صفحه‌ای.😐 باید وقت می گذاشتم و می‌خواندم شان. براش می نوشتم: " تو یه بار رفتی سوریه. الان نوبت بقیه ست. لطفاً دیگه تموم کن این مسئله رو!"‼️ وقتی می دید زورش به من نمی رسد😌 پیام می‌داد: "واگذارت می کنم به علیها السلام. خودت باید جوابش را بدی." می‌گفتم: "چرا اسم بی بی رو میاری وسط؟ ....... ➖🔝🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂🔝➖ @Emdadbanovanfatemi •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈