علامه طهرانی ره می فرماید:
در ماه رمضانی که خدمت جناب حداد بودم در جلساتی که شبها داشتند، یکی از شاگردان ایشان که در مکاشفه برایش باز بود؛ بسیار منقلب بود و شور و وله و آتش داشت. چنان می گریست، که دیگران را تحت تأثیر می گذاشت و گریه هایش از ساعت می گذشت. چشمانش سرخ و متورم می گشت. یک بار جناب حداد به بنده فرمود: سید محمد حسین این گریه ها و این حرقت دل را می بینی؟ من صد برابر او دارم؛ ولی ظهور و بروزش به گونه دیگر است.
شروع فتوحات
مادر زن حاج سید هاشم زنی نیرومند، پرخاشگر، بود و بسیار سید هاشم را اذیت می کرد. وی روزی به خدمت علامه قاضی می رسد و می گوید: آزار زبانی و کارهای مادر زنم بی حد شده است و صبر من نیز تمام؛ می خواهم که اجازه بدهید، زنم را طلاق دهم.
ایشان فرمودند: آیا همسرت را دوست داری؟ گفتم: بله. فرمودند: زنت نیز تو را دوست دارد؟ گفتم: آری. فرمودند: هرگز راه طلاق نداری! برو و صبر پیشه کن! تربیت تو به دست زنت می باشد.
جریان گذشت و بنده طبق دستور استاد عمل می نمودم؛ تا اینکه یک شب تابستانی که خسته و گرسنه و تشنه به منزل آمدم؛ مادر زنم از شدت گرما لب حوضچه نشسته و بر روی پاهایش آب
می ریخت.
با ورود من، ناسزا و فحش شروع شد. بنده هم تا این وضعیت را دیدم، داخل اتاق نرفتم و از راه پله ها به سوی بام حرکت نمودم. ولی او دست بردار نبود صدایش همین طور بلند و بلندتر می شد؛حتی همسایه ها نیز می شنیدند. تا اینکه صبرم تمام شد. کلام استادم در مقابل دیدگانم بود. بی آنکه جوابی بدهم، به پایین آمده از خانه خارج شدم. در کوچه و خیابان بدون هدف و ناراحت می گشتم؛ ناگهان حالتی نورانی پیش آمد و دری بر رویم باز شد؛ دیدم من دو تا شده ام یکی سید هاشمی که مورد ناسزا و فحش واقع شده و دیگری من که بسیار عالی و مجرد می باشم و نه ناسزا به او گفته شده و نه به او می رسد. این اولین تجردی بود که در کربلا برایم پیدا شد. و این در برایم باز نشد مگر به خاطر تحمل و صبر و اطاعت از استاد، که اگر نبود، آن غمناکی ها و پریشانی ها همچنان باقی می ماند .
حکمت هایی از نگار مکتب نرفته
علامه شهید مطهری می فرماید: یک بار که به دیدن ایشان رفتم از من سؤال کردند: نماز را چگونه می خوانی؟ گفتم با توجه کامل به معانی و کلمات آن، نماز را میخوانم. ایشان فرمودند: پس کی نماز می خوانی؟ در نماز توجه ات فقط به خدا باشد و به معانی توجه مکن.
خلوص در سلوک
...خواستن خوابها و رؤیاهای معنوی و روحانی، از حظوظ نفس است. طلبیدن مکاشفات، اتصال با عالم غیب، اطلاع بر ضمایر، عبور از آبوهوا و آتش، تصرّف در مواد کائنات و شفا دادن مریضان، همگی حظوظ نفسند
عشق ، علت گذر از نفس
کسی که عشق و محبت به خدا پیدا کند ، دیگر به رذایل و زشتی ها رو نمی کند ، چون محبوب نمی پسندد وجرقه ای در دل او روشن می شود تا کم کم زشتی ها و نفسانیات را از بین میبرد
فنای طفل و فنای سالک
طفل تا شش ماهگی در حال فناست . کم کم پدر و مادر و اطرافیان او را به این دنیا مشغول می کنند و خداوند حب و علاقه طفل را به دل پدر و مادر می اندازد که کار بچه معطل نباشد ، والا بچه تلف می شود . همین طور است کار سالکین که به مدارج بالا می رسند ، خداوند نمی گذارد کار آن ها معطل بماند و اشخاص مامور می شوند که به زندگی آن ها برسند
عنایت امام حسین (ع) به سالکان
سید حداد می گفت که شخصی در مکاشفه دید امام حسین (ع) مشغول جمع کردن خارهای بیابان هستند ، از ایشان می پرسند شما چه می کنید ؟ می فرمایند : ” راه سالکان خدا را صاف و هموار می کنم" ارتباط با امام عصر عج
آقا سید هاشم در گفتارشان و تغییر از حالتی به حالتی کلمه «یاصاحب الزمان» را زیاد بر زبان جاری می کردند. یک روز فردی از ایشان پرسید. آیا شما خدمت حضرت ولی عصر ارواحنا فداه رسیده اید فرمودند: کور است هر چشمی که صبح از خواب بیدار شود و در اولین نظر نگاهش به امام زمان نیفتد.
کیفیت مشاهده امام زمان ( ع )
ایشان همان مسلک و رویه استادشان سید علی آقا قاضی را داشتند و می گفتند انسان باید از راه معرفت به آقا امام زمان (ع) برسد(نه چله نشینی و دربه دری) و اگر در معرفت قوی شود ، دیگر نیازی به زیارت جسمانی حضرت ندارد. در خودش آقا را می بیند و حس می کند ! آنچه بر انسان واجب است ، همین درک حضور معرفتی و نوری(مقام نورانیت) آقاست ، نه حضور جسمانی .
می فرمودند امام زمان (ع) را باید در قلب دید. می گفتند شما نروید دنبال فتح و فتوحات و … سالک باید اول به معرفت امام برسد و اگر به آن معرفت رسید ، دیگر احساس نمی کند که امام از خودش جداست که دنبال او به این طرف و آ
ن طرف برود ….
این عارف واصل بعد از 86 سال تجارت با معشوق حقیقی و وفای به عهد الهی، در۱۲ ماه مبارک رمضان سال 1404 ق. به سوی حضرت دوست پرواز کرد و در وادی الصفای کربلا ، به خاک سپرده شد.شادی روح بلندشان صلوات.
سلام عليه يوم ولد و يوم يموت و يوم يبعث حيا
*درباره ايشان ميتوانيدبه كتاب روح مجرد،اثر شاگرد برجسته ایشان علامه طهرانی مراجعه بفرماييد
-------------------
🔴 شهادتنامه
@Enghelabetohidi
کلام امام کرم:مرّ حسن بن علی(ع) فی یوم فطر بقوم یعلبون و یضحکون، فوقف علی رؤسهم فقال، ان الله جعل شهر رمضان مضمارا لخلقه، فیستبقون فیه بطاعته
امام حسن مجتبی(ع) در روز عید فطر، مرورش به گروهی افتاد که به بازی و خنده های بیهوده اشتغال داشتند. بالای سر آنان ایستاد و فرمود: خدای تعالی ماه رمضان را میدان مسابقه خلق خود قرار داده است تا در آن به سوی طاعت او سبقت گیرند و رضایتش را بجویند.
الی مرضاته فسبق قوم فقازوا، و قصر اخرون فخابوا فالعجب کل العجب من ضاحک لا عب فی الیوم الذی یثاب فیه المحسنون و یخسر فیه المبطلون
آن گروهی که پیشی گرفتند، کامیاب شدند و گروهی که کوتاهی کردند، نومید و زیان کار گشتند. بسیار جای تعجب است از کسانی که مشغول بازی و خنده های بیجایند، در روزی که نیکوکاران پاداش می گیرند و بیهودگان در آن روز زیان و خسران برند. و ایم الله لو کشف الغظاء لعلموا المحسن مشغول باحسانه و المسی مشغول باسائته، ثم مضی(ع). به خدا قسم اگر پرده برداشته شود، هر آیینه خواهند دانست که نیکوکار به پاداش خود رسیده، و بدکاران به کیفر اعمال خود گرفتارند. آن گاه آن حضرت از کنار آنان گذر کرد.
الرسول و الزاری، ص ۷۰۵
-------------------
🔴 شهادتنامه
@Enghelabetohidi
"راه کوتاهِ درک شبهای قدر"
امام صادق علیه السلام در تفسیر سوره قدر،بلکه بیان سِرّ شب قدر فرمودند الیله : فاطمه ، و القدر : الله.. لیل مادرمان زهراست و قدر الله است به فرمایش حضرت استاد غفاری دام ظله خدا ظرف ظهور خود را فاطمه سلام الله علیها قرار داد و از طرفی از ما خواست جزءفاطمیون قرار بگیریم یعنی خلیفه الله شویم. لذا توجه و توسل به صدیقه طاهره و فرزندشان حجت ابن الحسن سلام الله علیهما موجب رسیدن به حقیقت شبهای قدر است.
بهانه این توجه هم می تواند نماز استغاثه به حضرت زهرا و امام زمان سلام الله علیهما باشد.
التماس دعا.
------------------
Enghelabetohidi
شهادتنامه
۱۳۹۹۰۲۲۵ شب قدر.mp3
22.72M
سخنرانی شب ۲۱ رمضان المبارک ۹۹
-------------------
🔴 شهادتنامه
@Enghelabetohidi
🔰 خوش گمانى به خداوند 🔰
در روز عید فطر در کلام سید بن طاووس
در اين منزل از منازل سالك جا دارد به خداوند خوش گمان بوده و به بخششهاى بزرگ و عطاياى عالى او اميدوار باشد. به اندازه خوش گمانى به خداوند،..و رعايت آداب اطمينان به وعده هاى خدا، جوايز نيز بيشتر شده، ابرهاى جُود باريده و مباركى اين روز آشكار مى گردد.
بنده اى در اين روز نترسيده و انتظار خشم خداوند را ندارد مگر كسى كه به او بدگمان بوده و اميد به فضل او را در خود تقويت نكرده باشد و احتمال بدهد الطاف خدا شامل حال او نشود. و ممكن است كسى بخاطر بدگمانى در چنين اوقاتى، از لطف و رحمت الهى محروم شود.
بنابراين بحكم عقل و ادب و ايمان لازم است كه اميد بنده به نديده گرفتن گناهان، عفو آن، بخشش نعمتهاى خدا و رسيدن به آرزوها و اهداف، قويتر از ترس از مجازات و ذلت و خوارى باشد، و گرچه از بندگان صالح خدا نباشد خود را در ميان آنان وارد كند، به واسطه آبروی دوستان آبرومند خداوند به او روى آورد، گرچه روى او از ستم گناهان سياه شده باشد. خداى متعال به اين مسائل توجه نمى نمايد، زيرا فراگير نمودن احسان در چنين اوقاتى با حكمت او مخالف نيست.
بنابراين هيچ مانعى در راه شمول بخشش و گسترش جود و فضل خداوند نمى باشد. نمازگزار(نماز عید فطر) بعد از توجه به اين امور و تأثير گرفتن از آن با حيا و اميد زياد در محراب حاضر شده و با شرمسارى با گوشه چشم نگريسته و با اميدوارى چشم مى دوزد، و با آداب و شرايط آن نماز مى خواند...
پ ن: امید بخش ترین نوید رحمت گسترده الهی درخواستی است که در قنوت نماز عید ،
خداوند از زبان معصومین به ما یاد می دهد که بگوئیم :...ادخلنی فی کل خیر ادخلت فیه محمدا و آل محمد واخرجنی من کل سوء اخرجت منه محمدا و آل محمد ص
ترجمه:
مرا در هر خیر و( کمالی) که پیامبر و آلش را داخل کردی داخل فرما و از هر بدی و شری که ایشان را خارج کردی خارج نما
به فرموده امام سجاد در دعای ابو حمزه: "لیس من صفاتک یاسیدی ان تامر بالسوال و تمنع العطیه"
آقای من از صفات تو نیست که امر به درخواست کنی ولی از عطا منع نمائی.
-------------------
🔴 شهادتنامه
@Enghelabetohidi
.
🍃بگو دیگر نیاورد
رحیم میریان نقل میکند: امام شبها اکثراً حاضری میخوردند. مثلاً نان و پنیر با ریحان یا با خربزه و یا خیار. یک روز در ایام عید مقداری ریحان تازه که در تهران هنوز دست نداده بود، برای امام از اصفهان آوردم. یک شب که برای امام شام بردند، ریحان تمام شده بود. امام به خدمتکار منزل گفتهبودند ریحان ندارید؟ او گفته بود نه تمام شده. امام فرمودند، به میریان بگو بخرد. او هم به من گفت. گفتم فردا ریحان از اصفهان می.رسد او هم رفت عین حرف مرا به امام گفت.
ایشان که متوجه شد ریحان از اصفهان میآید و مال تهران نیست به او گفته بود برو به میریان بگو اگر دیگر ریحان بیاوری نمیخورم. من فکر می کنم که در #همه مغازهها هست و #همه میخورند پس بگو از اصفهان میآورند. بگو دیگر نیاورد.
.
📚 برداشتهایی از سیره امام خمینی ره؛ جلد ۱، صفحه ۱۲۴.
پی نوشت:
قابل توجه نمایندگان منتخب مجلس که در بدو ورود یک دستگاه پرشیا و مبلغ پانصد میلیون تومان جهت اجاره مسکن دریافت می کنند و این بریز و بپاش هیچ ربطی به دریافت این مبالغ در دوره های قبل نمایندگی( برای نمایندگان تکراری) و کسانی که در تهران خانه دارند ، ندارد .(به نقل از یکی از نمایندگان فعلی مجلس )
بنده به آن نماینده محترم گفتم: با توجه به نارضایتی گسترده مردم (که برای هر انسان منصفی در پای صندوق های انتخابات عیان شد )
به نظر میاد این آخرین فرصت برای حفظ نظامه که با عدالتخواهی و گذشت از مطامع دنیوی بذر امید در دلهای مردم بکارید یا با داس جهل و خود کامگی سر از تن نیمه جان امیدِ مردم بِبُرید و فاتحه زحمات امام و خون شهدا را بخوانید...
این گوی و این میدان...
-------------------
🔴 شهادتنامه
@Enghelabetohidi
قطره ها دریا شوید..
این فرمایشات حضرت امام یادآور
مَثل معروف، بین اهل معرفت است که ماهی های
دریا غافل از حقیقت دریا، سخن از زیبایی و گستره بی پایان آن می گفتند در حالی که ظاهر و باطن ،و بیرون و درونشان را دریا، احاطه کرده بود که این همان تفسیر کریمه" ونحن اقرب الیه من حبل الورید "است
که اشاره لطیف ایشان به معنای عرفانی حدیث" ید الله مع الجماعه" بیانگر زیرکانه حقیقتِ" یوم الجمع" است که تا جمعیت از کثرات در دنیا برای سالک حاصل نشود انسان در حجاب اَنانیت قطره ای هالک و فانی خواهد بود .
در منطق الطیر ،عطار از زبان هدهد به طاووس این رجوع به دریا را این چنین می سراید:
...حضرت حق هست دریای عظیم
قطرهٔ خرد است جنات النعیم
قطره باشد هرکه را دریا بود
هرچه جز دریا بود سودا بود
چون به دریا میتوانی راه یافت
سوی یک شبنم چرا باید شتافت
هرک داند گفت با خورشید راز
کی تواند ماند از یک ذره باز
هرک کل شد جزو را با او چه کار
وانک جان شد عضو را با او چه کار
گر تو هستی مرد کلی، کل ببین
کل طلب، کل باش، کل شو، کل گزین
-------------------
🔴 شهادتنامه
@Enghelabetohidi
شخصی به نام عبد فرار [یعنی عبد بسیار گریزان] از اراذل و اوباش نجف اشرف بود كه مردم او را در ظاهر، احترام میكردند تا از آزار و اذیت او در امان بمانند. این فرد شرور اگر میل به چیزی پیدا میكرد یا دوستدار مالی میشد، كسی نمیتوانست او را از دستیابی به خواستهاش بازدارد. مردم نجف از دست او در آزار بودند. در یكی از شب ها كه آخوند ملا حسینقلی همدانی از زیارت امیرالمومنین (ع) بازمیگشت، وی در مسیر راه او ایستاده بود.
عارف همدانی بدون هیچ توجهی از كنار او گذشت. این بیتوجهی بر او سخت گران آمد. از جای خود حركت كرد تا این شیخ پیر را تنبیه كند. دوید و راه را بر او بست و با لحنی بیادبانه گفت: هی! آشیخ! چرا به من سلام نكردی؟! عارف همدانی ایستاد و گفت: مگر تو كیستی كه من باید حتماً به تو سلام میكردم؟ گفت: من عبد فرارم. آخوند ملاحسینقلی به او گفت: عبد فرار!! اَفررتَ من اللهِ ام من رسولهِ؟ "از خدا فرار كردهای یا از رسول خدا؟ و سپس راهش را گرفت و رفت.
فردا صبح، آخوند ، درس را تمام كرده، رو به شاگردان نمود و گفت: امروز یكی از اولیاءِ خدا رحلت كرده هر كس مایل باشد به تشییع او برویم. عدهای از شاگردان همراه شدند، ولی با كمال تعجب دیدند آخوند به خانه عبد فرار رفت. .
آری او از دنیا رفته بود. عجبا! این همان یاغی معروف است كه آخوند از او به عنوان ولی خدا یاد كرد ؟!!و در تشییع جنازه او حاضر شد؟! به هر حال تشییع جنازه تمام شد. یكی از شاگردان آخوند به نزد همسر عبد فرار رفته و از او سؤال كرد: چطور فوت كرد؟ همسرش گفت: نمیدانم چه شد؟ او هر شب دیروقت با حال مستی به منزل میآمد، ولی دیشب حدود یك ساعت بعد از اذان مغرب ، به منزل آمد و در فكر فرورفته بود و تا صبح نخوابید و در حیاط قدم میزند و با گریه با خود زمزمه می کرد:
عبدِ فرار، تو از خدا فرار كردهای یا از رسول خدا؟! و سحر جان داد.
بعض شاگردان آخوند فهمیدند این جمله را آخوند، به او گفته،چون از او سؤال كردند، فرمودند: « میخواستم او را آدم كنم و این كار را نیز كردم، ولی نتوانستم او را در این دنیا نگه دارم».
. .
پ ن: البته تاثیر معجزه آسای ایشان فراتر از این ماجراست علامه طباطبایی از قول سید علی قاضی (ره) فرمود:
در ایام تشرفم در نجف ، روزی در معبر فردی را دیدم که کنترل کافی بر خویش نداشت. پرسیدم: این مرد اختلال فکر و حواس دارد؟
در پاسخ گفت: خیر، او هم اکنون از مجلس عرفانی ملا حسینقلی برخاسته و این حالت تاثیر کلام و تصرف روحی آن جناب است.
.
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند..
نقباء البشر ج ۲ ص ۶۷۵
-------------------
🔴 شهادتنامه
@Enghelabetohidi