#پی_نوشت
مستند نامه خیالی ارسطو به اعضای شورای نگهبان به قرار زیر است:
«می توان ادعا کرد مناصب و احترامات حکومت باید بر پایه تبعیض توزیع شود. بدین معنی که کسانی به این مناصب و احترامات برسند که در یک خصلت نیکو برتر از دیگران باشند؛ اگرچه در همه خصال و خصایص دیگر برابر و همانند آنان به شمار آیند.» (سیاست ارسطو، کتاب ۳، فصل ۷، ص۱۳۲، ۱۲۸۳ب)
«اگر یک خاندان یا یک تن در فضایل از دیگران برتر باشند، چنانکه هیچکس با ایشان برابری نتواند کرد، بی گمان آن خاندان یا آن تن را باید به شهریاری برگزید و در همه کارها حق حاکمیت بخشید.» (سیاست ارسطو، کتاب ۳، فصل ۱۱، ص۱۵۳، ۱۲۸۸الف)
🔎 #إنسانيات
@Ensaniyaat
«پاتوق»، انعکاس صدای مخاطبان إنسانيات است. در ادامه، اولین مطلب از این بخش تقدیم حضورتان می شود.
#إنسانیات
#صدای_شما
🔍 نشانی ما:
https://eitaa.com/Ensaniyaat
درنگی بر یک یادداشت:
🖊 به قلم: حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد صادق علیپور
(پژوهشگر وابستۀ موسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران)
در مصاحبه خیالی با فارابی دربارۀ انتخابات، نکته ای محل درنگ است:
🔹 و آن اینکه فارابی در کتاب آراء اهل مدینه فاضله، هجده ویژگی برای رییس مدینه ذکر می کند که از این بین، دوازده ویژگی، ویژگی ارادی است و شش ویژگی طبیعی.
🔹این در حالی است که وی در کتابهایی مانند تحصیل السعاده، کتاب المله و فصول المدنی تنها به برخی از این ویژگی ها اشاره می کند. همین امر باعث شده برخی فارابی پژوهان متون او را دچار ابهام بدانند:
🟢 برای مثال، دکتر داوری در کتاب فارابی فیلسوف فرهنگ ص 159 چنین می نویسد: (فارابی در کتاب «آراء اهل المدینة الفاضلة» دوازده خصلت برای رییس مدینه فاضله تشخیص می دهد و در «فصول المدنی» به شش صفت اکتفا می کند.
🟢 اما در «تحصیل السعادة» به طور کلی شرایطی را از قول افلاطون ذکر می کند که در کتاب «سیاست نامه» آورده است) و در ادامه شرایط دوازده گانه رییس اول را بر می شمارد. همچنین در ص162 می آورد: (اما با کمال تعجب می بینیم که فارابی در «فصول المدنی» از این نظر عدول می کند و شرایط رییس اول را به شش صفت تقلیل می دهد). دکتر داوری در کتاب فارابی نیز ص 174 نیز عباراتی با این مضمون می آورد.
🟢 همچنین خانم دکتر فرناز ناظرزاده کرمانی نیز در کتاب اصول و مبادی فلسفه سیاسی فاربی ص271 می گوید: ( فارابی برای رییس اول بنیانگذار مدینه دوازده خصلت برمی شمارد. برای جانشینان رییس فقط شش شرط نخست را یعنی: 1. سلامت ونیروی جسمانی، 2. عمق و وسعت نظر، 3. حافظه قوی،4. قدرت درک روابط علی و معلولی در پدیدهها، 5. قدرت بیان و احاطه و نفوذ کلام، 6. عشق به یادگیری و استقامت در برابر مرارتهای آن لازم می شمارد. و بر این شروط شش گانه شش شرط دیگر می افزاید...).
🔹 به نظر می رسد فصل بندی غیر دقیق کتاب آراء اهل المدینة الفاضلة سبب برداشت اشتباه نویسندگان مذکور شده است؛ چرا که در این کتاب، فصل بیست و هشتم به خصوصیات و ویژگی های رییس مدینه فاضله اختصاص دارد و انتظار می رود در ذیل این عنوان از اولین ویژگی رییس اول آغاز و به ترتیب همه آن ها ذکر شود این درحالی است که چنین امری رخ نداده و تنها بخشی از ویژگی ها در این بخش آمده است. این امر سبب غفلت از ویژگی های اساسی که در سطرهای پایانی فصل پیشین آمده، شده است.
👈 برای مطالعۀ بیشتر مراجعه شود به: مقاله فلسفه امامت در اندیشه فارابی
🔎 #إنسانيات
@Ensaniyaat
عبد الله ابن المقفع (بخش دوم)
در بخش پیشین به طور مختصر به معرفی شخصیت و تاریخ زندگی ابن مقفع پرداختیم. در ادامه نگاهی به آثار وی در اخلاق و سیاست خواهیم داشت.
گرچه به طور طبیعی آثار وی در حکمت عملی از پختگی شایستهای برخوردار نیست و عمده آثار وی در این حوزه نوعی گردآوری قلمداد میشود، اما بر حسب آثار باقیمانده فضل تقدم در این حوزه از آن وی است.
لازم به توضیح است که خلافت اسلامی در قرون اولیه، به جهت فقدان نرمافزارهای لازم برای دیوانسالاری و کشورداری، به آثار ترجمه شده از شرق و غرب وابسته بودند؛ آثار ترجمهشده از پادشاهی ساسانی اولین نمونهها از این دست بودند و ابن مقفع نیز به دلیل آشنایی با این فرهنگ، یکی از واسطهها برای انتقال آیین کشورداری از ایران باستان به خلافت عباسی بوده است. در این دوره راهنماهای کشورداری و اخلاق پادشاهی معمولا در قالب پند و اندرز یا داستان به شاهان و شاهزادگان آموزش داده میشده است. آثار ترجمهای یا تأليفی ابن مقفع نیز از همین قالبها پیروی میکند برخی از آثار باقیمانده از وی در مسائل نزدیک به حکمت عملی به قرار زیر است:
1. کلیله و دمنه: کتابی است با اصالت هندی که ابن مقفع آن را از پهلوی به عربی ترجمه کرده است. در این کتاب از دریچه افسانههایی از روابط و گفتگوی حیوانات، آیین زندگی و شیوه کشورداری را میآموزد. در دیباچه آن صراحتا بیان شده است که این کتاب برای خواص از ملوک تاليف شده است و به منظور حفظ آن آموزهها از دسترس مردمان عامی، از زبان نمادین در آن بهره بردهاند. ظاهرا همه آنچه در این کتاب آمده است، ترجمه نیست و افزودههایی از خود ابن مقفع را نیز در بر می گیرد.
2. الأدب الکبیر: کتابی است در امور حکومت و کشورداری که که مشتمل است بر پندها و اندرزهایی که ظاهرا بخشهایی از آن ترجمه اقوال حکمای فارسی و برخی نیز احتمالا دارای اصالتی یونانی است. درجایی از این کتاب نوشته است: «إن ابتليت بالإمارة فتعوذ بالعلماء» (اگر گرفتار ریاست شدی، به دانشمندان پناه آور) (آثار ابن المقفع، ص247)
3. الأدب الصغير: مورخان در برابر الأدب الکبير، برای ابن مقفع کتابی با این عنوان یاد کرده اند اما روشن نیست که نسخه مطبوع فعلی، حقیقتا همان کتاب باشد. در این نسخه موجود، بخشهایی از کتاب با الأدب الکبیر و بخشهای دیگر با کلیله و دمنه مشترکاتی دارد ولی به هر روی موضع این کتاب نیز در آداب سیاستورزی و حکومت است.
4. رسالة الصحابة: اين كتاب تأليف ابن مقفع است و ترجمه نيست. اين رساله خطاب به منصور خليفة عباسى است و راهنماييهايى است درباره سپاه خراسان و مردم كوفه و بصره و شام و حجاز و دربارة قضات و ماليات و اطرافيان يا «صحابة خليفه». در یکی از فقرات این کتاب می خوانیم: «قد علمنا علما لایخالطه شک أن عامة قط لم يصلح من قبل أنفسها و لم يأتها الصلاح إلا من قبل خاصتها» (ما به يقین دریافتیم که عوام مردم به خودی خود و بدون فعالیت و کار خواص اهل صلاح نمیشوند) (آثار ابن المقفع، ص323)
5. كتاب التاج فى سيرة انوشروان: این کتاب را ابن مسکویه در تجارب الأمم نقل کرده است و به احتمال زیاد مطابق گزارش ابن ندیم از آن ابن مقفع بوده است. این کتاب تألیف خود انوشیروان بوده است که توسط ابن مقفع به عربی ترجمه شده است. انوشیروان در اين كتاب شرح بعضى از وقايع روزگار سلطنت خود را نوشته است.
🌐 مقاله ابن المقفع در دایرة المعارف بزرگ اسلامی
👈 ابن مقفع (بخش اول)
🔎 #إنسانيات
@Ensaniyaat
«پندانه»، انعکاس حکمت عملی در متون ادبی کهن است. ادبیات غنی فارسی پر است از پندهای اخلاقی و دستور العمل های کشورداری که در این بخش به نمونه هایی از آنها خواهیم پرداخت.
#پندانه
#إنسانیات
@Ensaniyaat
گروهی حکما به حضرت کسری در، به مصلحتی سخن همیگفتند و بزرگمهر که مهتر ایشان بود خاموش.
گفتندش: چرا با ما در این بحث سخن نگویی؟
گفت: وزیران بر مثال اطبا اند و طبیب دارو ندهد جز سقیم را؛ پس چو بینم که رای شما بر صوابست مرا بر سر آن سخن گفتن حکمت نباشد.
چو كاری بی فضول من بر آید
مرا در وی سخن گفتن نشاید
و گر بینم که نابینا و چاه است
اگر خاموش بنشینم گناه است
📚 گلستان سعدی، باب اول در سیرت پادشاهان، حکایت ۳۸
🔎 #إنسانيات
@Ensaniyaat
#پی_نوشت
🖋 حاشیه ای بر حکایت گلستان
در تکمیل حکایت منقول از سعدی می توان به این نکته توجه داد که یکی از تمثیل های رایج و پر اثر در حکمت عملی، تناظر بین مدبر مدینه و پزشک است.
مثلا فارابی در فصول منتزعة با استفاده از این تناظر، در چند فصل ابعاد گوناگونی از تدبیر مدینه را تبیین می کند.
🔷 از جمله در فصل سوم کار پزشک را این چنین تبیین می کند:
«متى انحرف البدن عن الاعتدال من مزاجه فالذي يردّه إلى الاعتدال و يحفظه عليه هو الطبيب.»
🔷 سپس در ادامه کارویژه مدبر مدینه را چنین معرفی می کند:
«كذلك إذا انحرفت المدينة في أخلاق أهلها عن الاعتدال، فالذي يردّها إلى الاستقامة و يحفظها عليها هو المدنيّ.»
🔷 وی در ادامه در باره نقاط اشتراک و افتراق مدیر و پزشک چنین جمع بندی می کند:
«فالمدنيّ و الطبيب يشتركان في فعليهما و يختلفان في موضوعَيْ صناعتهما. فإنّ موضوع ذلك هو الأنفس، و موضوعَ هذا هوالأبدان. و كما أنّ النفس أشرف من البدن،كذلك المدنيّ أشرف من الطبيب.»
📚 فصول منتزعة، فصل ۳، ص۲۴
🔎 #إنسانيات
@Ensaniyaat