فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💮⚡️عصبانیت ظریف از طوفان مسجدالاقصی
آقای پزشکیان! انتصاب این فرد با چنین #نگاه_آمریکاپسندانه ای، بهعنوان معاون درست یکروز بعداز شهادت هنیه توسط عوامل نفوذی صهیونیست در تهران و بعداز مراسم تشیع باشکوه پیکر این شهید مقاومت توسط مردم، پیام خوبی به جامعه منتقل نمیکند، هرچند قطعا آمریکاییها و صهیونیستها را خوشحال میکند.
✍#پی_نوشت:
عصبانیت ظریف از طوفان مسجدالاقصی که هیمنه اربابان صهیونیستش را شکست این اراجیف که بعد از حمله طوفانی حماس ابراز شد هویت واقعی ظریف و همفکرانش را لو میدهد نشان میدهد تا چنین عناصر ضد دین و دشمن غیرت و خبیثی در ارکان تصمیم ساز داریم انقلاب هنوز کامل به پیروزی نرسیده است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مردی که صهیونیستها آرزوی ترورش را دارند
یحیی سنوار در کمپ پناهندگان متولد شد. ۲۲ سال در زندان بود و حالا تبدیل به کابوس صهیونیستها شده. کسی که گفته میشود طراح طوفان الاقصی بود و صهیونیستها آرزوی ترورش را دارند.
10.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آئین جوانمردی (۱)
قبل از اینکه جنگ آغاز شود یکی از یاران امام حسین (علیهالسلام) از امام اجازه خواست شمر بن ذیالجوشن (که در تیررس او قرار گرفته و رجز میخواند) را بزند، اما...
امام (علیهالسلام) مانع شد و فرمود:
...از اینکه آغازگر جنگ باشم، اکراه دارم!
آئین جوانمردی (۲)
#حسین علیهالسلام در تمام شرایطی که سپاه خصم با او و یارانش در ستیز بود
و آنها مظلومانه درحال دفاع
درصدد هدایت بود، حتی تا قتلگاه...
حتی با کودک ۶ماههاش...
هماو که به تنهایی برای هدایت یک تاریخ کافی است!
امام معیار بود و ملاک
تا حق و باطل از هم متمایز و تفکیک شوند؛
وَ الحَقُّ مَعَكُم وَ فيكُم وَ مِنْكُم وَ إلَيْكُم...
تا مسیر حقیقت و هدایت
از ضلالت و ذلت، از ظلم و ظلمت
روشن شود:
وَ بِکُم اَخْرَجَنَا اللَّهُ مِنَ الذُّل
نه فقط برای اهالی سال۶۱ هجری،
برای تاریخ... برای من و تو!
امام همهی هستیاش را آورده بود
زنان و کودکان را که برای جنگ نمیآورند
امام یک طرفِ جنگ نبود
زنان و کودکان، رسالت والاتری داشتند
تا مسیر هدایتِ امام برای تمام آزادگان تاریخ گشوده شود؛
و "حر" این را خوب فهمیده بود که امام،
ملاک و معیار حق و باطل است؛ نه یک طرفِ جنگ!
امام جز بر مدار #جوانمردی حرکت نمیکرد حتی با دشمنانش!
لحظهای که #حر راه را بر امام سد کرد،
امام دستور داد به او و سپاهیان و اسبانشان آب نوشاندند!
حر و یارانش در نماز به امام اقتدا کردند!
او میدانست که حسین عليهالسلام، امامِ معرکه است و نه یک طرفِ جنگ!
و عاقبت، همین ادراک مهم، او را نجات داد و از انتهای شقاوت به اوج سعادت رساند!
آنچنانکه امام بر بالینش فرمود: تو آزادهای همانطور که مادرت تو را "حر" نامید.
#آزادمردی ، همان گوهر نایابی که امام در جستجوی آن فریاد زد:
اگر دین ندارید لااقل آزادمرد باشید..!
*
تعداد سپاه حر را حدود ۱۰۰۰نفر
و لشگر عمرسعد را حدود ۳۰هزار نفر نوشتهاند؛
زهیر به امام عرض کرد:
جنگ با این گروه [حر و یارانش] برای ما آسانتر است از جنگ با آنهایی که از پی این گروه می آیند... که ما را توان مبارزه با آنها نیست؛
امام حسین عليهالسلام فرمود:
"درست میگویی زهير؛ اما
من آغاز كننده جنگ نخواهم بود."
*
امام نه اهل آغاز جنگ بود
و نه یک طرفِ جنگ! اما...
اهل مبارزه بود و مقاومت،
مبارزه برای عزت و هدایت،
مقابلهی او با ضلالت بود و جهالت،
آنهم با تمام داشتههاش
و تا آخرین قطره خونش؛
وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیک؛
تا آخرین قطره خون قلبش را بذل کرد
برای بیداری بندگان خدا:
لِیسْتَنْقِذَ عِبَادَک مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلَالَه
و اینگونه بود که چراغ هدایتی را برافروخت که تاریخ را روشن کند؛ مصباحُ الهُدی!
و شعلهای را در دل محبینش برافروخت
که هرگز سرد و خاموش نمیشود:
حب الحسین !
✍️ مهدی عسگری
مختصات خونخواهی و مجازات شدید؛
معادلهای فراتر از محاسبات قبلی!
باند تبهکار صهیونیستی، نه تنها، به اغلب اهداف خود از ترور رهبر مجاهد حماس، دست نیافته بلکه در بسیاری از موارد، تأثیر معکوس برای آنها در پی داشته و انسجام و ارادهی جبهه مقاومت را ارتقاء مضاعف داده است.
نقشه اختلاف میان اعراب با ایران، با نماز و تشییع با شکوه #شهید_هنیه در تهران، تبدیل به انسجام و همبستگی حول اهداف و آرمانهای مشترک گردید که در رأس آن هزیمت رژیم سفاک قرار دارد.
تلاش برای ایجاد انفعال در ایران در ایام شروع به کار دولت جدید، با مواضع قاطع رئیسجمهور، حمایت و حضور پرشور مردم و هماهنگی ارکان حاکمیت تبدیل به یک اراده جمعی برای دفاع از تمامیت ارضی و حیثیت ملی ایرانیان گردید.
رژیمِ رو به زوال و دچار استیصالِ اسرائیل، با عبور از دو خط قرمز جبهه مقاومت در حمله به ضاحیهی بیروت و ترور فؤاد شکر و نیز ترور #هنیه الگوی مقاومت #فلسطین در تهران، به زعمِ غلط خود میخواست واهمهای ایجاد کند تا شاید تنفسی باشد در زیر فشارهای سنگین ماههای اخیرش، اما این غلط اضافی، حلقه را بر گلویش تنگتر خواهد کرد تا جایی که راه نفس کشیدن را فراموش کند.
با ریختن خون #اسماعیل_هنیه در تهران، اینک دفاع از مظلوم و مقابله با تروریسم دولتی، فراتر از یک امر آرمانی، تبدیل به یک امر ملی شده است، اینک حمله متقابل به حیفا و تلاویو، یک پاسخ کاملا منطقی و مورد انتظار از هر لحاظ محسوب میشود، چه به لحاظ قواعد بینالمللی و منشور ملل متحد، چه با نگاه ملی و میهنی، چه به لحاظ انسانی و اخلاقی، چه به لحاظ اسلامی و الهی، چه به لحاظ سیاسی، امنیت داخلی و بازدارندگی نظامی، و چه به لحاظ مطالبات مردمی و منطقهای.
لذا این دفاع مشروع، یک امر قطعی و سخت خواهد بود. حمله به #تهران و #بیروت دست اضلاع جبهه مقاومت را برای پاسخی کوبنده، باز کرده است، اختیار و انتخاب زمان و مکان با تدبیر محور مقاومت رقم میخورد و تحت تأثیر هیچ پالس بیرونی نخواهد بود، هراس از میزان، شدت و نحوه پاسخ، بخشی ازین ماجراست. بدیهی است که #خونخواهی و #مجازات_شدید تفاوتی محسوس با عملیاتهای متقابل قبلی خواهد داشت همانطور که #رژیم_ترورزیست خطوط قرمز را شکسته، مجازات نیز وقتی شدید و مؤثر، تلقی خواهد شد که بتواند فراتر از محاسبات قبلی، خطوط قرمز رژیم را بشکند.
اگر تا دیروز ملاحظاتی برای جلوگیری از تشدید سطح درگیریها وجود داشت، امروز اثبات شد که همین ملاحظات میتواند عاملی برای گسترش منازعه تا قلب تهران باشد. بهگونهای که اکنون با تهدیدهای جدید در بیروت و تهران مواجهیم و آنها این دو ترور را پیامی در همین راستا به سران جبهه #مقاومت تلقی کردهاند و البته پاسخ را در قلب اسرائیل دریافت خواهند کرد.
آنها بهطور تدریجی و پلکانی سطح درگیری را تشدید نموده و از خطوط قرمز متعددی عبور کردهاند، اکنون وقت زوال این پلکان فرا رسیده است، اگر حملهی متناسب به مرکزیت رژیم جعلی، تبعات محتملی را در پی داشته باشد، عدم مجازات قاطع، تبعات قطعی را برای ما درپی خواهد داشت.
مبارزه جبهه حق با باطل، یک مبارزه تاریخی است و نقش ما در این مبارزه، برای روند تاریخ و آینده بسیار تعیینکننده است، مبارزه با جبههی ظلم و کفر و چپاول امری محتوم است ما اگر در داخل دچار تشتت و انفعال و دوگانههای جعلی دیپلماسی_میدان نشویم دست برتر را خواهیم داشت به مدد الهی... که این #وعده_صادق اوست.
✍ مهدی عسگری
🔰درس دیروز برای سیاست امروز
✅ دکتر موسی نجفی :
🔴 یکی از مهمترین علل ناکامی نهضت اسلامی - ملی مشروطیت همانا دست کم گرفتن و گاهی هم نادیده گرفتن ابعاد پدیده شوم استعمار بوده است ؛ خطری که در کمین هر نهضت اصیل مردمی قرار داشته و دارد .این خطر "استحاله " و البته نفوذ بیشتر از آنکه از طرف افراد و اشخاص باشد از ناحیه "افکار" صورت گرفته و می گیرد .
17.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خلبان عباس بابایی
درست وسط تابستون شهید شد
و جا خوش کرد وسط زمستون سرد دلها؛
اونقدر که دلبری کردنش
حتی مرزای جغرافیایی رو هم رد کرد!
فکر کردی بابایی چرا بابایی شد؟!
📝 ادامه یادداشت_هفته
🔹الگوی هزارروزه
🔸دولت سیزدهم با «تکیهی به ظرفیّتهای داخلی» ۱۴۰۳/۴/۱۷، «تمرکز بر کارهای زیربنایی» ۱۴۰۲/۶/۸ و «فردا را قربانِ امروز نکردن» ۱۴۰۲/۶/۸، پس از یک دهه، اقتصاد را به ریل پیشرفت بازگرداند. بر اساس دادههای مرکز آمار ایران، در هزار روز خدمت دولت سیزدهم، میانگین رشد اقتصادی به ۵.۴ درصد رسید و میانگین صادرات غیرنفتی نیز در این دوره به ۵۰۸۰۰ میلیون دلار افزایش یافت. بر اساس گزارش بانک جهانی (۲۰۲۴ Iran Economic Monitor, Spring)، در همین دوره بیش از ۶ میلیون نفر از زیر خطّ فقر خارج شدند و بر اساس دادههای بانک مرکزی ایران، نابرابری درآمدی (ضریب جینی) از ۰.۴۲ در سال ۱۳۹۹ به ۰.۳۶ در سال ۱۴۰۲ کاهش یافت. مجموعهی عملکرد اقتصادی هزار روز خدمت دولت شهید رئیسی را میتوان یک «الگوی هزارروزه» نامید. بررسی آمارهای اقتصادی در سه سال دولت سیزدهم نشان میدهد که اگر این دولت ادامه پیدا میکرد، به احتمال زیاد، «بسیاری از مشکلات کشور، عمدتاً مشکلات اقتصادی، حل میشد.» ۱۴۰۳/۴/۵ به همین دلیل، توصیهی رهبر انقلاب به دولت چهاردهم این است که کارهای باارزش دولت قبل ادامه پیدا کنند.
🔹زمینهسازی برای مشارکت مردم
🔸با وجود اقدامات باارزش دولت سیزدهم در حلّ مسائل اقتصادی، شهادت رئیسجمهور و پایان زودهنگام دولت سیزدهم امکان تلاش برای اجرای برخی توصیههای اقتصادی رهبر معظّم انقلاب از دولت قبل را سلب کرد. از جملهی مهمترینِ این توصیهها زمینهسازی «مشارکت مردم» برای تحقّق هدف «جهش تولید» بود. حضرت آیتاللّه خامنهای معتقدند: «راه ورود مردم در عرصههای اقتصادی بایستی باز بشود؛ این، کشور را نیرومند میکند، اقتصاد را باثبات میکند. البتّه سیاستهای اصل ۴۴ بخشی از این قضیّه است، که سالها پیش این سیاستها ابلاغ شده و این سیاستها مستفاد از خود قانون اساسی است.» ۱۴۰۳/۱/۱۵ علاوه بر ضرورت بازنگری در شیوههای ناصحیح اجرای سیاستهای کلّی اصل ۴۴ و تلاش برای اجرای صحیح آن، وجه دیگر مشارکت مردم یافتن پاسخ برای این پرسش است که اگر آحاد مردم خواستند با «توان مالی، توان فکری و ذهنی، توان ابتکاری» ۱۴۰۳/۱/۱۵ خود وارد میدان اقتصاد شوند، چه باید بکنند؟ «یکی از وظایف مهمّ مسئولین این است که بنشینند زمینههای حضور مردم و مشارکت مردم در تولید را، در کار تولیدی را تبیین کنند و زمینهها را آماده کنند.» ۱۴۰۳/۲/۵
🔹درمان تولید و معیشت
🔸بنابراین، به لحاظ زمانی، اولویّت اوّل در میان مسائل کشور اقتصاد است؛ چون به رغم دگرگونی بزرگ در ساختار اقتصاد ایران پس از انقلاب اسلامی، هنوز با آرمان «اقتصاد قوی» فاصله داریم. یک دهه عقبماندگی و تعطیل نسبی مسائل اقتصادی نیز مشکلات بلندمدّت و کوتاهمدّتی را بر اقتصاد ایران تحمیل کرده است. لذا ضروری است اقدامات باارزش دولت سیزدهم ادامه پیدا کنند؛ چون در این دورهی هزارروزه، شاخصهای کلان اقتصادی بهبود یافتند و اگر دولت رئیسجمهور شهید ادامه پیدا میکرد، به احتمال زیاد، «بسیاری از مشکلات کشور، عمدتاً مشکلات اقتصادی، حل میشد.» همچنین ضروری است دولت چهاردهم کارهای دیگری را نیز اضافه کند؛ از جمله تلاش برای زمینهسازی «مشارکت مردم» در اقتصاد. در مسیر درمان دردهای اقتصاد ایران نیز، هم باید به مسائل بلندمدّت ــ نظیر تولید، سرمایهگذاری، بهبود فضای کسبوکار و ارزش پول ملّی ــ توجّه کرد و هم نباید از مسائل کوتاهمدّت و فوری ــ به طور خاص، بهبود وضع معیشت مردم ــ غافل بود. ۱۳۸۷/۲/۱۴
🔖 منتشرشده در شماره جدید نشریه خط حزبالله
🔻⚡️شیخ فضلالله نوری و مشروطۀ سکولار - ۱
(به روایت آیتالله بهجت)
۱♦️. شیخ فضلالله نوری و سیّدمحمّدکاظم یزدی، تمام آنچه را که در جریان مشروطه واقع شد، «پیشگویی» کرده بودند؛ زیرا میدانستند اگر جریان مشروطه از طرف «سفارت انگلیس» تأیید شود، این مشروطه، «مشروعه» نخواهد بود (در محضر بهجت، ج٣، ص۴٠).
۲♦️. سیّدمحمّدکاظم یزدی و شیخ فضلالله نوری، «دوربین» و «آیندهنگر» بودند و میگفتند مشروطه، کلِمَةُ حَق یرادُ بِهَا باطِلٌ؛ سخن حقّی است، ولی باطل از آن اراده شده است. ولی دیگران، «آخر مطلب» را از «اوّل کار» نمیدیدند. بساط زر و زور مشروطه، فقط برای این بود که ایران از «حلقوم روسیه» به «حلقوم انگلیس» سرازیر شود، که شد، به همان ملاک هم «آمریکا» از دست «انگلیس» گرفت (در محضر بهجت، ج٣، ص٣٧).
۳♦️. شیخ فضلالله نوری در اوّل با مشروطه موافق بود، ولی بعد دید مشروطه از «سفارت خانۀ انگلیس» تأیید میشود؛ لذا از همان لحظه برگشت و مخالف شد و گفت مشروطه باید «مشروعه» باشد (در محضر بهجت، ج۲، ص١٩۶).
۴♦️. شیخفضلالله نوری میفرمود مشروطه، «مقدّمۀ کشف حجاب» است و کشف حجاب از «لوازم مشروطیّت» است. همچنین مشروطه، «مقدّمۀ مبارزه با روحانیون» است. ولی طرفداران مشروطه میگفتند آیا میشود مجلس شورا و مشروطه را که خود آخوندها تأسیس کردهاند، آخوندها را از بین ببرد؟! ولی چنان شد که شیخفضلالله نوری میفرمود؛ یعنی بعد از مدّتی دستور دادند که نمایندگان مجلس، حتّی بهبهانی باید عمامهها را از سر بردارند (در محضر بهجت، ج۲، ص۲۶۱).
۵♦️. شیخفضلالله نوری که از مخالفین مشروطه بود، از پیش خبر میداد که «کشف حجاب» از «لوازم مشروطه» است. آن مرحوم میدید که مقرّرات مشروطه، «بهظاهر اسلامی» است، ولی از مصادر «لاابالی» و بلکه «بیدین» (سفارت انگلیس) سرچشمه میگیرد و تأیید میشود. لذا به مشروطه خواهان گفته بود مرا میکشند و شما را هم میکشند. در نهایت نیز چنین شد، سیّدعبدالله بهبهانی را که طرفدار مشروطه بود، بدتر از شیخ فضلالله نوری از بین بردند و تیرباران کردند (در محضر بهجت، ج۲، ص۱۸۹).
۶♦️. وقتی شیخ فضلالله نوری فهمید که تأیید مشروطه، صحیح نیست ـ چون دید از طرف «سفارت انگلیس»، تأیید و پشتیبانی میشود و «کسان دیگری غیر از علما و متدیّنین» و به تعبیر ایشان «پاچهورمالیدهها»، از مشروطه حمایت میکنند ـ از مشروطه خواهی دست کشید و فرمود مشروطه، باید مشروعه باشد. مشروطه خواهان با «شایعه پراکنی» وانمود کردند که ایشان موافق مشروطه است، ولی استبدادیها با «رشوه» او را خریدهاند. چگونه ممکن و متصوّر است که انسان بهخاطر «رشوه»، حاضر شود به دار آویخته شود؟! سرانجام، شیخ فضلالله نوری را با آن عظمتش در علم و عمل، به دار آویختند و کشتند؛ زیرا میترسیدند قیام مشروطهخواهی را به عقب بیندازد و یا حداقل در دیگران، شک و تردید ایجاد کند. آری، آنها «نوکرهای مطیع» میخواستند، نه آقا بالاسر و مُطاع (در محضر بهجت، ج۲، ص٣۷۲).
۷♦️. اینهمه «بلاها» که بر سر ما میآید، با دست «خودمان» به وجود آمده است و علّت و سببش، خود ما هستیم. اینهمه بلاها که از زمان مشروطه تا به حال بر ما و ملّت ما وارد شده و میشود، همه به دست «امثال خود ما» است، و «مولود مشروطه» است، و به «امضا و تأیید خود ما» به وجود آمده است. در مشروطه، به «دروغ» و «فریب» چنین وانمود کردند که میخواهند «احکام اسلام» اجرا شود، و در رأس مجلس شورا، شش نفر از فقهای طراز اوّل خواهند بود. از سوی دیگر، از زمان مشروطه تاکنون تبلیغ کردند که اسلام «قابلاجرا» نیست. کفّار و استعمارگران در «دروغ گفتن» و «فریب دادن» ماهرند و ما در «فریب خوردن». در نامهای که شیخ فضلالله نوری برای شهرستانها نوشته بود، آمده است: ای مردم مسلمان، خود انصاف دهید آیا اخلاق ایرانیها در دوران مشروطه عوض شده یا نه، و فلان کار، تشبّه به اروپاییها شده یا نه؟! حتّی این مطلب را هم به صراحت گفتند که اسلام برای حکومت، ناقص است. «بدتر از استبداد» را در مشروطه انجام دادند. بعد معلوم شد که اینها «مُحلّل» هستند و مطلب، چیز دیگر بوده است. عجیبتر اینکه مقدّمات این مطالب و امضا و تأسیس مشروطه به دست «علما» فراهم شد، ولی سرانجام کار به جایی رسید که به وکلای مجلس گفتند یا باید عمامهها را از سر بردارید، یا از مجلس بیرون بروید (در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۱۷).
🔻⚡️شیخ فضلالله نوری و مشروطۀ سکولار - ۲
(به روایت آیتالله بهجت)
۸♦️. شیخ محمّدحسین اصفهانی میگفت: از زمانی که شیخ فضلالله نوری را به دار آویختند، دیگر این ملّت روز خوش نخواهند دید (در محضر بهجت، ج۲، ص۳۸۴).
۹♦️. ما تحقیقاً فهمیدیم که شیخ فضلالله نوری را «استعمار» کشت برای اینکه چرا مشروطه نمیشوی؟ مشروطه شدن، «مقدّمیّت» دارد برای اینکه مسلّط شود بر تمام این کشور (درس خارج اصول، ١٣٨٨/٠٢/١۶)
۱۰♦️. از آقای اشعری که ـ عالم راستگویی است ـ نقل شده که میگفت: دایی من که سیّد، و از شاگردان شیخ فضلاللّه نوری بود، در شبی که جنازۀ ایشان را به قم آورده بودند تا فردا در حجره دفن کنند، در همان حجره، صدای قرآن از جنازۀ آن مرحوم شنیده بود. آقای دیگری نقل کرده است: لب ایوان مقبره، در صحن مطهر حضرت معصومه –علیهاالسلام- نشسته بودم، شنیدم از مقبرۀ شیخ فضلاللّه نوری، صدای قرآن میآید. به طرف مقبره رفتم، دیدم کسی نیست، بازگشتم تکرار شد، خلاصه یقین کردم که صدای قرآن از خودِ صاحب قبر است (در محضر بهجت، ج۱، ص ۲۳۷).
۱۱♦️. خیلی مشکل است که انسان «از اوّل»، آیندۀ حوادث را ببیند؛ زیرا «باطلِ محض» را بهصورت «حقّ محض» به انسان نشان میدهند. سیّد محمّدکاظم یزدی، از اوّل دربارۀ مشروطه میفرمود: به اجدادم قسم، «دروغ» میگویند؛ کلِمَةُ حَقٍّ یُرادُ بِهَا باطِلٌ؛ سخن حقّی است که مقصودشان از آن، باطل است. خدا میداند یک «فریب خوردن» چه عواقبی در پی دارد (در محضر بهجت، ج۲، ص۹۷).
💮⚡️🖇 تکملۀ تحلیلی:
آیتالله بهجت، طلبه نجف بودند و با بزرگان آن حوزه، ارتباط داشتند و بدین سبب، با یک واسطۀ معتبر - که همان اساتیدشان باشند - متن مشروطه را روایت میکنند. پس طبیعی است که آیتالله بهجت به سبب نزدیکی و تعامل مستقیم و غیرمستقیم، لطایف فراوانی از جزییّات مشروطه بدانند که در کتابها نیست.
تطورات مشروطه اینگونه بود:
الف. تولّد مسأله: ظلم عُمال دولت قاجار به مردم
ب. پاسخ اوّلیّه: تشکیل مجلسِ عدالتخانه
ج. پاسخ ثانویّه: تشکیل مجلس مشروطه
د. اصلاح پاسخ ثانویّه: مشروطۀ مشروعه
هـ . مواجهۀ حذفیِ نیروی روشنفکری با قید مشروعه
و. غلبۀ مشروطۀ سکولار
ز. شکلگیریِ دولتِ سکولارِ رضاخانی.
در دورۀ مشروطه، پای ساختار تجدّدی به جامعۀ ایران باز میشود و در مقابل دوقطبیِ قبلی، قطب سوّمی شکل میگیرد که هنوز برای کنشگران بومی ما در آن دورۀ تاریخی، شناخته شده نیست. برخی قائل به همسانی این ساختار با شریعت هستند، از قبیل آخوند خراسانی و نائینی و در پی مصالحه و اجتماع هستند. اما در مقابل، شیخ فضلالله، جوهر تجدّد را میفهمد و برنمیتابد اما با توجه به اضطرار تاریخی، به طرح حداقلیِ مشروطۀ مشروعه بسنده میکند. در این طرح، مشروطه از عالَم تجدّد جدا میشود، اما در عین حال، نهایت غایاتِ ساختاریِ ما نیست. چرا علما در نقطۀ آغاز، در پی مجلسِ عدالت خانه بودند نه مجلس تقنینی؟! مگر قضاوت بدون قانون، میسّر است؟! در ذهن آنها، قانون هم قانونِ شرع است و از این جهت، حاجت به تشریع نیست. شاید جامعه نیز هنوز آنچنان پیچیده نشده بود که نیازمند تقنین در صغرویات باشد. این جابجاییِ ساختاری را نباید از نظر دور داشت؛ یعنی فرزند طبیعیِ جامعۀ ما مجلسِ عدالتخانه بود نه مجلس تقنینی. برخی اعتنایی به این تحمیل ساختاری نکرده و بر اساس نظریۀ انتخاب عاقلانه، آن را توضیح دادهاند. مطهری میگوید مطالعه تاریخ نشان میدهد که روحانیّت شیعه، کنشگریِ اصلاحیِ بیشتری داشته و روحانیّت سنی، نظریهپردازی بیشتری. فقر فکرِ بدیل، ما را در گرداب انداخت.
اگر مجلسِ عدالتخانه تشکیل میشد و علمای تهران مسلّط میشدند، چهبسا بهتدریج، قدرت به دست میآوردند و علما، حکومت دینی تشکیل میدادند، نه اینکه در اثر استقرار پهلوی، وضع از زمان قاجار هم بدتر بشود. عدالتخانه، فرزند روند تاریخیِ بومی ما بود، نه مشروطه. از متن کلّیّت تاریخی ما، عدالتخانه و حکومت دینی برمیآید نه مشروطه.