خدیا! تو را سپاس در شب گاهى که روز را مى پوشاند، و تو را سپاس در روز آنگاه که آشکار مى گردد و تو را سپاس در آخرت و دنیا، و تو را سپاس به تعداد همه ستاره ها و همه فرشتگان آسمانى و تو را سپاس به شماره ذرات خاک و ریگ و دانه ها و تو را سپاس به عدد آنچه در میان آسمان است و تو را سپاس به عدد آنچه در درون زمین است
و تو را سپاس به میزان وزن آبهاى دریا، و تو را سپاس به شماره برگ درختان و تو را سپاس به عدد آنچه روى زمین است، و تو را سپاس به تعداد آنچه کتابت برشمرده و تو را سپاس به عدد آنچه دانشت آن را فراگرفته، و تو را سپاس به شماره آدمیان و پریان و حشرات و پرندگان و چهارپایان و درندگان، سپاسى فراوان و سپاسى پاک که در آن برکت باشد آنچنان که پذیرى، اى پروردگار ما و خشنود گردى، و آنچنان که سزاوار بزرگوارى ذات و بزرگى جلال تواست
معبودى جز خدا نیست، یگانه و بى شریک است، فرمانروایى و ستایش تنها از آن اوست و اوست، لطیف و آگاه
🤲🕊🥀
پيامبران، برگزيدگان خداوند هستند. «يَجتبيك»
- چون يوسف عليه السلام برگزيده و ... بود به انواع گرفتارى ها مبتلا شد تا گوهر وجودش در گرفتارى ها نمايانده شود. «يجتبيك» (البلاء للولاء...)*
- ارزش انسان به سن و سال نيست، ممكن است كسى از نظر سنى كوچكتر ولى از نظر خصلت ها و ارزش والاتر باشد. (چنانكه يوسف از برادران خود كوچك تر بود) «يجتبيك ربّك»*
- اولياى خدا از يك خواب، آينده افراد را مى بينند. «يَجتبيك رَبّك ويُعَلِّمك»
- علوم مهم و دانش هاى كليدى و اساسى را نبايد به هر كس آموخت؛ اوّل بايد افراد لايق را گزينش كرد و سپس علوم را در اختيار آنان قرار داد. «يجتبيك ربّك و يعلّمك»*
- علم، اولين هديه الهى به برگزيدگان خود است. «يجتبيك ربّك و يُعلّمك»
- انبيا، شاگردان بلاواسطه خداوند هستند. «يعلّمك»
- تعبير خواب، از امورى است كه خداوند به انسان عطا مى كند. «يُعلّمُك من تأويل الاحاديث»
- از جمله راههاى ارتباط با غيب، تعبير رؤيا و خواب است. «يعلّمك من تأويل الاحاديث»*
- علم آموخته شده به يوسف عليه السلام نيز محدود بوده است. («من» در جمله ى «من تأويل الاحادث»، به معناى بخشى از علم تعبير خواب است)*
- مقام نبوّت و حكومت، سرآمد نعمت هاست. «و يتّم نعمته»
- در فرهنگ قرآن، اجداد در حكم پدر هستند. «اَبَويك من قبل ابراهيم و اسحاق»
- علم و هدايت و لياقت يك فرد علاوه بر خود او براى خانواده و خويشاوندان او نيز نعمت و موهبت الهى است. «عليك و على آل يعقوب»*
- اتمام نعمت بر آل يعقوب نشان از عاقبت به خيرى برادران يوسف دارد. «يتمّ نعمته عليك و على آل يعقوب»*
- انتخاب انبيا، بر اساس علم و حكمت الهى است. «يجتبيك ... عليمٌ حكيمٌ»
سوره یوسف آیه ۶👆📜
معبودى جز خدا نیست، یگانه و بى شریک است، فرمانروایى و ستایش از آن اوست، زنده مى کند، و مى میراند، مى میراند و زنده مى کند و او خود زنده اى است که هرگز نمى نمیرد، نیکى به دست اوست و او بر هر چیزى تواناست
آمرزش مى جویم از خدایى که معبودى جز او نیست، زنده و به خود پاینده است، و تنها به سوى او باز مى گردم
اى خدا اى خدا
اى بخشنده اى بخشنده
اى مهربان اى مهربان
اى پدید آورنده آسمان ها و زمین
اى صاحب جلال و بزرگواری
اى مهرورز و صاحب منت
اى زنده اى پاینده
اى زنده اى که شایسته پرستشى جز تو نیست
اى خدا، اى که شایسته پرستشى جز تو نیست
🤲🕊🥀
قبل از بيان داستان، شنونده را براى شنيدن و عبرت گرفتن آماده كنيد. «لقد كان فى يوسف...»
- حسد، مرز خانواده و عواطف خويشاوندى را نيز درهم مى شكند. «لقد كان فى يوسف و اخوته»
- داستان يكى است، امّا نكات و درسهايى كه از آن استفاده مى شود بسيار است. «آيات»
- پرسش و طرح سؤال از جمله راههاى رسيدن به حقيقت است. «آيات للسائلين»*
- تا تشنه ى شنيدن و عاشقِ آموختن نباشيم، از درسهاى قرآن استفاده كامل نمى بريم. «لِلسّائلين »
- داستان هاى قرآن، پاسخ سؤال هاى زندگى مردم را مى دهد. «للسائلين
سوره یوسف آیه ۷👆📜
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانى اش همیشگى است
خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست
خدایا! با من آن کن که شایسته تو است، نه آن که سزاوار من است چه همانا تو شایسته پروا و آمرزشى و من درخور گناهان و خطاهایم، پس به من رحم کن. اى مولاى من که تو مهربان ترین مهربانان
جنبش و نیرویى نیست جز برآمده از سوى خدا، توکل نمودم بر زنده پاینده اى که نمى میرد، و ستایش خداى را که فرزندى نگرفته و در فرمانروایى شریکى برایش نبوده و از خوارى و ناتوانى سرپرستى نداشته است و بى اندازه بزرگش شمار
🤲🕊🥀
حسادت موجب مى گردد افراد بزرگسال سن و شخصيّت خود را فراموش كرده و با كودكان كينه توزى كنند. (با توجّه به اينكه يوسف كوچك تر بود، بزرگترها به او حسادت ورزيدند) «ليوسف... احبّ الى ابينا»*
- اگر فرزندان احساس تبعيض كنند، آتش حسادت در ميان آنان شعله ور مى شود. «احبّ الى ابينا منّا»
- عشق وعلاقه به محبوب شدن، در نهاد هر انسانى وجود دارد. انسان ها از كم توجّهى وبى مهرى به خود، رنج مى برند. «احبّ الى ابينا»
- حضرت يعقوب به همه فرزندان محبّت داشت. «احبّ الى ابينا منّا» (برادران مى گفتند: يوسف محبوب تر است، يعنى ما نيز محبوب هستيم)*
- زور وقدرت، محبّت نمى آورد. (برادران قدرت داشتند، ولى محبوب نبودند) «ليوسف... احبّ... و نحن عصبة»
- با هم بودن موجب احساس نيرومندى و قدرت مى شود. «نحن عصبة»*
- گروه گرايى، اگر بدون رهبرى صحيح و خداپسندانه باشد، عوامل سقوط را سريعتر فراهم مى كند. («و نحن عصبة» نشان انسجام است، ولى انسجامى رها وبدون رهبرى صحيح)*
- انسان براى ارتكاب خطا و گناه، اوّل خود را توجيه و كار خود را تئوريزه مى كند. (برادران هم خود را متّحد و قوى مى دانند، «و نحن عصبة» و هم پدر را منحرف، «انّ ابانا لفى ضلال» و با اين دليل، حسادت خود را توجيه مى كنند.)*
- جوانان نوعاً خود را عقل كل دانسته و به نظرات پدران كمتر اهميّت مى دهند. «نحن عصبة انّ ابانا لفى ضلال مبين»*
- احساس قدرت و نيرومندى، عقل را كور مى كند. «نحن عصبة انّ ابانا لفى ضلال مبين»*
- معيارهاى نادرست، نتايج نادرست به دنبال دارد. (اگر معيار فقط قدرت و تعداد شد، نتيجه اش نسبت انحراف به اقلّيت مى شود.) «انّ ابانا لفى ضلال مبين»*
- خودخواهان عوامل ناكامى را به جاى آن كه در خود جستجو كنند به ديگران نسبت مى دهند. «انّ ابانا لفى ضلال مبين» (به جاى آنكه بگويند ما حسوديم، گفتند: پدر ما منحرف است)*
- حسادت، مرز نبوّت واُبوّت (پيامبرى وپدرى) را نيز مى شكند و فرزندان به پيامبرى كه پدرشان است، نسبت انحراف و بى عدالتى مى دهند. «انّ ابانا لفى ضلال مبين»
- غفلت انسان ممكن است به جايى برسد كه در عين انحراف و خطاكارى خود ديگران را خطاكار قلمداد كند. (برادران يوسف به جاى آنكه خود را حسود و توطئه گر بدانند، پدر را منحرف دانستند) «انّ ابانا لفى ضلال مبين»*
سوره یوسف آیه ۸👆📜