خاویر میلی رئیس جمهور آرژانتین، یک اقتصاددان نئولیبرال است که با وعده های صریح شوک درمانی، کاهش ارزش پول ملی، دلاریزهسازی اقتصاد، حذف یارانهها و... رای آورده است؛ یعنی هرآنچه مطلوب نئولیبرالهای ایرانی بوده است. از مردم و نخبگان میخواهم اخبار #آرژانتین را با دقت دنبال کنند.
فراموش نکنید که امروز در آرژانتین، نئولیبرالیسم با رای مردم به کرسی نشسته است.
پوپولیسم، شرط موفقیت سیاسی نئولیبرالیسم است.
نئولیبرالیسم، مردمفریب و رایساز است، اما وقتی به قدرت رسید، معیشت میسوزد و نابرابری میسازد.
شورش اجتماعی در آرژانتین قطعی است.
@syjebraily
اقتدار ولایی
خاویر میلی رئیس جمهور آرژانتین، یک اقتصاددان نئولیبرال است که با وعده های صریح شوک درمانی، کاهش ارزش
✨️خشم شب خاویر میلی به ملت آرژانتین
دلار ۳۶۶ پزویی حذف شد/ نرخ دلار به ۸۰۰ پزو افزایش یافت.
از اول ژانویه یارانههای انرژی و حمل و نقل کاهش مییابد.
پاتریشیا بولریچ وزیر امنیت: هرگونه تظاهرات سرکوب خواهد شد.
@syjebraily
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای محمد فاضلی گفتهاند اگر ویتنامیها یک هفته کار نکنند، جهان کفش برای پوشیدن ندارد! شعرسرایی برای ادخال سرور در قلب مخاطبان، هیچ اشکالی ندارد، اما نتیجه سیاستی گرفتن از این اشعار، برای کشور سمّ مهلک است. ایران سالانه ۲۵۰ میلیون جفت کفش تولید میکند.
این کلیپ را انجمن کفش قم از بازدید اخیرم از این انجمن و چند کارخانه تولید کفش تهیه کرده است. از آقای فاضلی و هر اهل تریبون دیگری که میخواهد اظهار نظر کند، خواهش میکنم اطلاعات خود را از کتابها و سایتها نگیرد. ایران رتبه ۱۲ تولید کفش در جهان را دارد.
🖌دکتر جبرائیلی
_______________________
🖌#پی_نوشت:
برای برخی از این جماعت سیاسی با برچسب کارشناس و دکتر و متخصص بایستی کلاس های نهضت سواد آموزی از نو دایر شود که علاوه بر سوادآموزی شعور هم تدریس شود تا اینقدر ایران و ایرانی را تحقیر نکنند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قصه پر غصه توانیر و نسخه خصوصیسازیاش...
#نه_به_نئولیبرالیسم
@syjebraily
💎مقایسه قیمت ها در ایران و آمریکا
از آقای داریوش سجادی خواهش کردم یک قیمت از ایالت آریزونا برایمان بگیرند.
هر گالن= ۳.۷۸۵ لیتر
هر گالن بنزین= ۳.۵۹ دلار
هر لیتر بنزین= ۹۴ سنت
۳۳۰ میلی لیتر آب معدنی معمولی= ۱.۲۹ دلار
هر لیتر آب معدنی: ۳.۹ دلار
بله عزیزان! در آمریکا هم آبمعدنی از بنزین گرانتر است!
✨️
یارانه پنهان ماجرا را هم حساب کنیم!
هر بطری آب معدنی در آمریکا= ۱.۲۹ دلار
قیمت دلار= ۵۰ هزار تومان
قیمت آبمعدنی در آمریکا= ۶۴۵۰۰ تومان
قیمت آب معدنی در ایران= ۵ هزار تومان
یارانه پنهان هر آب معدنی= ۵۹۵۰۰ تومان
کسانی که معده بزرگتری دارند، یارانه پنهان آب معدنی بیشتری میگیرند و این عدالت نیست! باید یارانهها عادلانه توزیع شود. آب معدنی را گران کنیم و به کسانی که آب معدنی نمیخورند، یارانه نقدی بدهیم!
🖌دکتر جبراییلی
___________________
🖌#پی_نوشت:
برای برخی از این جماعت سیاسی با برچسب دکتر و متخصص و استاد که قبله آمالشان آمریکاست که رسانه های قوی در داخل و خارج هم در اختیار دارند بایستی کلاس های نهضت سواد آموزی از نو دایر شود که علاوه بر سوادآموزی؛ شعور و فهم و شیوه درست تحقیق و مطالعه هم تدریس شود تا اینقدر ایران و ایرانی را تحقیر نکنند و گوساله سامری ارباب صهیونیست نشوتد و طویله بزرگی به اسم آمریکا را بهشت ننمایند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💎تشریح ریشه مشکلات اقتصادی و اساتید بی سوادی که اساس مشکلاتند
قیمت مواد اولیه را برای تولیدکننده ایرانی جهانی/ دلاری کرده اند، بهنام کنترل تورم، نرخ بهره بانکی را برای تولید کننده ایرانی به فلک رساندهاند. این نامعادلات، تولید ایرانی را هم از رقابت ناتوان کرده، هم از سرمایه گذاری جدید و افزایش کیفیت؛ همزمان توی سرش میزنند که تو عرضه نداری!
🖌دکتر سیدیاسر جبرائیلی
مولا و مقتدای ما فرمودهاند تورم باید مهار شود، تولید رشد کند، نرخ ارز ثبات پیدا کند، ارزش پول ملی تقویت شود، به دلار حاکمیت داده نشود، مواد اولیه ایرانی به دلار فروخته نشود، گرانیها علاج شود...
تا پای جان برای تحقق این فرمایشات تلاش خواهیم کرد.
#نه_به_نئولیبرالیسم
🖌دکتر سید یاسر جبراییلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 پیشگیری از سرماخوردگی در هوای سرد
♻️ معمولا افراد در #زمستان دمای خانه را بسیار گرم میکنند و همین موجب بروز #سرماخوردگی میشود. پس باید چگونه زیست کرد در #فصل_سرد؟
🔉 استاد صادقیان
@www_irismed_ir
پوتین و جنگ غزه - 1
🖌جعفر بلوری
چیزی نزدیک به 2 سال است که جنگ اوکراین شروع شده و این جنگ، همچنان ادامه دارد. تفاوت مهمی که این جنگ با هفتهها و ماههای اولیه شروع آن دارد، برداشته شدن تمرکز رسانهها از روی آن و متمرکز شدن روی جنگ غزه است. البته تفاوتهای دیگری هم وجود دارد که اینجا جای پرداختن به همه آنها نیست. مثل خسته شدن متحدان اوکراین از این جنگ و هزینههایش یا بروز شکاف در جبهه غرب درباره ادامه یافتن یا نیافتن کمکها به زلنسکی و... به هر تقدیر این جنگ همچنان ادامه دارد و زمان زیادی هم به رسیدن «زمستان سرد» باقی نمانده است...!
جنگ اوکراین 5 اسفندماه سال 1400 شروع شد و بسیاری از کارشناسان و رهبران کشورهایی که مستقیم یا غیرمستقیم درگیر آنند، تصورش را هم نمیکردند که اینقدر طول بکشد. «تکرار» و «طولانی شدن» دو عاملی است که به «کم اهمیت شدن» و بعضا حتی «بیاهمیت شدن» یک مسئله - برای مردم عادی و بعضا حتی نخبگان سیاسی - میانجامد. شاید مهمترین دلیل طولانی شدن این جنگ هم این است که، دو طرف یعنی «روسیه» و «ناتو»، تمام ظرفیت شان را البته به شکلی «کنترل شده» به میدان آوردهاند و نمیخواهند «ببازند.» این طولانی شدن در کنار آغاز جنگ غزه، حالا اوکراین و رهبرش را برای بسیاری از کشورهای غربی اگر نگوییم بیاهمیت، حتما کماهمیت کرده است! طوری که رفته رفته زمزمهها درباره لزوم پایان جنگ اوکراین به گوش میرسد و زلنسکی هم چند باری در این باره ابراز نگرانی جدی کرده است. در ادامه این یادداشت این موضوع را بیشتر باز خواهم کرد.
فقط به عنوان یک نمونه کافی است رجوع شود به اخبار و گزارشهایی که تقریبا هر روز از سوی رسانههای غربی درباره «ته کشیدن» انبارهای تسلیحاتی کشور های عضو ناتو منتشر میشود. یا گزارشهایی که مثلا میگویند؛ آمریکا مجبور شد سلاحهایی را که در زرادخانه هایش در فلان کشور داشت جهت استفاده در بهمان جنگ جابهجا کند. جنگی که باعث تخلیه شدن انبارهای تسلیحاتی کشورهای عضو سازمانی به عریضی و طویلی ناتو شود یعنی، طرفین این جنگ با تمام ظرفیت به میدان آمدهاند و جنگ هم خیلی طولانی شده است.
🔆همانطور که بالا اشاره شد مدتی است، خبرهای مهمی از این جنگ منتشر میشود که به نظر میرسد در صورت صحت میتوان گفت تکلیف این جنگ نیز در حال مشخص شدن است. مخرج مشترک تمام این خبرها نیز چیزی نیست جز «لزوم پایان جنگ اوکراین» با «آغاز مذاکراه با روسیه» آن هم به شکلی که «هنری کیسینجر» مدتها پیش چارچوب کلی آن را پیشنهاد داده بود.
📌شاید «کیسینجر» جزو اولین افرادی بود که پیشنهاد داد، اوکراین با گذشتن از خیر سرزمینهایی که در این جنگ از دست داده است، قال قضیه را کَنده و به جنگ پایان دهد. پس از او صداهای مشابهی از سوی برخی رهبران سیاسی و نظامی اروپایی و حتی ناتو شنیده شد. این پیشنهادها آنقدر تکرار شد که خشم زلنسکی را برانگیخت. اوکراینی که به خاطر همین غرب و «ناتو» ویران شده است، تحمل شنیدن راهکارهای تحقیر آمیزی مثل «گذشتن از خیر سرزمین های از دست داده» را نداشت. هیچ کس اگر نداند، زلنسکی خوب می داند، غربیها او و کشورش را وادار به عبور از خطوط قرمزهای روسیه و در نتیجه، آغاز این جنگ خانمانسوز کردند. یعنی اوکراین با طناب پوسیده ناتو وارد چاه جنگ شده است. برای مطالعه در این باره رجوع شود به اظهارات «جان مرشایمر» نظریهپرداز شهیر آمریکایی و صاحب نظریه «رئالیسم تهاجمی». اوکراینِ زلنسکی مدتی است که پس از مشاهده «خستگی متحدانش» از ادامه کمکها، و شنیدن پیشنهادهای تحقیرآمیز به عنوان راهحل از سوی همین متحدانش، اعلام میکند، غرب به جای ارائه چنین راهوحلهایی، سلاحهای بیشتری در اختیارش قرار دهد و...
📌 تمام این تحولات و پیشنهادهای تحقیر آمیز مربوط به زمانی است که «جنگ غزه» هنوز شروع نشده بود و صد دلیل وجود دارد که «اسرائیل» و «فرجام جنگ غزه» برای غرب به ویژه آمریکا مهمتر از «اوکراین» و «فرجام جنگ با اوکراین» است! با شروع جنگ غزه - که با تمام جنگهای قبلی رژیم صهیونیستی فرق دارد - این پیشنهادها تبدیل به «دستور» شده و آنطور که «فارین پالیسی» نوشته است «اوکراین چون در حال شکست خوردن است، آمریکا هم دو راه بیشتر ندارد. یا وارد جنگ مستقیم با روسیه شود، که نشدنی است؛ یا مذاکره با پوتین را احیا کند. و خبرهایی وجود دارد که این مذاکره مدتی است بیسروصدا شروع شده است.» در واقع فارین پالیسی میگوید، غرب راه دوم را انتخاب کرده است و اوکراین نیز چون، بدون حمایتهای غرب یک ساعت هم دوام نمیآورد، مجبور به انجام این مذاکرات به شکل پنهان شده است!
پوتین و جنگ غزه - 2
🖌جعفر بلوری
اما یکی از این صد دلیل، این است که غرب هر کاری که از دستش بَر میآمد برای شکست روسیه انجام داده و هزینه های بسیاربسیار سنگینی نیز در این راه متحمل شده است. زمستان سخت سال گذشته، افزایش سرسامآور قیمت حاملهای انرژی که در نهایت منجر به مرگ دهها هزار نفر در اروپا شد، فقط و فقط گوشهای از این خسارات است و زمستانی دیگر هم در راه است. نابودی زیرساختهای اوکراین را هم بگذارید کنار این وضع! وقتی جنگی «قفل» شد و هزینههایش هم سر به فلک کشید، طبیعی است عدهای به فکر کشیدن ترمز آن باشند. جنگ غزه در چنین شرایطی شروع شد و جنگ اوکراین را بهشدت تحت تاثیر گذاشت. این جنگ، بنا به گفته صهیونیستها موجودیت اسرائیل - که لابیهایش در تار و پود اقتصاد، سیاست، هنر و همه چیز غرب رسوخ کرده- را هدف قرار داده است، طبیعی است اولویت چنین غربی، چرخش از نجات اوکراین به نجات اسرائیل باشد. غرب امیدی به پیروزی اوکراین و شکست پوتین ندارد و نمیخواهد این اتفاق درباره اسرائیل تکرار شود. چرا که اگر شکست غرب در اوکراین باعث تقویت روسیه شده است، شکست اسرائیل هم باعث تقویت ایران خواهد شد و غرب «نمیتواند» این مسئله را، نه هضم کند، نه تحمل نماید!
با آغاز عملیات طوفان الاقصی در 7 اکتبر (15 مهرماه)، فقط رژیم صهیونیستی غافلگیر نشد. ناتو به رهبری آمریکا هم غافلگیر شد. حتی روسیه هم غافلگیر شد. برای این که اهمیت مسئله
«اسرائیل - فلسطین» و همین جنگ غزه برای غرب بهویژه منطقه کمی معلومتان شود، نیازی نیست به گذشتههای دور برگردیم. کافی است به تحولات مهمی که طی همین سالهای اخیر در منطقه رخ داده کمی دقیق شویم. مثل پروژه داعش. پروژه پیچیده، پرهزینه و عظیمی که یکی از خروجیهایش قرار بود، تغییر مرزها و تضعیف قدرتهای منطقه به نفع همین رژیم صهیونیستی باشد. میخواهیم بگوییم، غرب برای حفظ و تقویت «اسرائیل» حاضر شده پروژهای به کثیفیِ داعش را برنامهریزی و اجرا کند. مگر هدف از خلق داعش، چیزی جز «تضعیف مقاومت منطقه جهت ایجاد حاشیه امن برای اسرائیل» بود؟! حالا تصورش را بکنید، این «اسرائیل» با آن همه اهمیت برای غرب، در خطر نابودی است. در چنین شرایطی طبیعی است «مسئله اوکراین» با وجود تمام اهمیتش برای غرب، دیگر اولویت نباشد. طبق محاسبات غرب، نتیجه عقبنشینی در جنگ اوکراین نهایتا بشود، از دست رفتن برخی شهرها و مناطق اوکراین (نه مناطق و شهرهای ما) و کمی هم تحقیر ناتو، اما در صورت شکست و یا نابودی رژیم صهیونیستی، «خاورمیانه جدیدی» متولد خواهد شد که حرف اول و آخر را در آن، ایران خواهد زد!
📌مخلص کلام اینکه، جوانان فلسطینی و بهطور کلی جبهه مقاومت با عملیات طوفان الاقصی - خواسته یا ناخواسته - لطف بزرگی در حق روسیه کردهاند. اگر طی هفتههای آینده شنیدید، زلنسکی حاضر به از سرگیری مذاکرات شده، اگر شنیدید از خیر «شبهجزیره کریمه» گذشته و مالکیت سایر سرزمینهای از دست رفتهاش را هم به برگزاری همهپرسی در میان ساکنان آن سرزمین گذاشته است؛ و در یک کلام اگر شنیدید پوتین در میدان سرخ، رژه پیروزی بر ناتو برگزار کرده است اولا تعجب نکنید، ثانیا بدانید بخشی از این پیروزی را مدیون جوانان فلسطینی و همین جنگی است که در غزه جاری است. کمترین انتظار از یک متحد این است که جنایات هولناک رژیم صهیونیستی در باریکه غزه را محکوم کند و در این زمینه کمی فعالتر باشد.
برای روسیه، امروز حمایت از آرمان فلسطین و ملت مظلوم فلسطین اولا؛ اعتبار و آبرو در بین مردمان سراسر جهان میآورد، ثانیا؛ به معنای حرکت برای رسیدن هرچه سریعتر به آن نقاطی است که در چند خط بالا برشمردیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ #شبهه
⁉️ اگر حضرت زهرا سلام الله علیها بیمار بودند چطور با آن پهلوی شکسته در خانه مهاجرین و انصار میرفته و تقاضای یاری می کردن؟
🎙 استاد محمدی شاهرودی
#شبهه #شبهات_فاطمیه #فاطمیه
📌#پرتوی_حق👇🏿
ا @partoye_hagh
شاهنامه فردوسي/پادشاهي شيرويه/ شماره ٦
چو آوردم اين روز خسرو ببن
ز شيروي و شيرين گشايم سخن
چو پنجاه و سه روز بگذشت زين
که شد کشته آن شاه با آفرين
به شيرين فرستاد شيروي کس
که اي نره جادوي بي دست رس
همه جادويي داني و بدخويي
به ايران گنکار ترکس تويي
به تنبل همي داشتي شاه را
به چاره فرود آوري ماه را
بترس اي گنهکار و نزد من آي
به ايوان چنين شاد و ايمن مپاي
برآشفت شيرين ز پيغام او
وزان پرگنه زشت دشنام او
چنين گفت کآنکس که خون پدر
بريزد مباداش بالا وبر
نبينم من آن بدکنش راز دور
نه هنگام ماتم نه هنگام سور
دبيري بياورد انده بري
همان ساخته پهلوي دفتري
بدان مرد داننده اندرز کرد
همه خواسته پيش او ارز کرد
همي داشت لختي به صندوق زهر
که زهرش نبايست جستن به شهر
همي داشت آن زهر با خويشتن
همي دوخت سرو چمن را کفن
فرستاد پاسخ به شيروي باز
که اي تاجور شاه گردن فراز
سخنها که گفتي تو برگست و باد
دل و جان آن بدکنش پست باد
کجا در جهان جادويي جز بنام
شنو دست و بو دست زان شادکام
وگر شاه ازين رسم و اندازه بود
که راي وي از جادوي تازه بود
که جادو بدي کس به مشکوي شاه
به ديده به ديدي همان روي شاه
مرا از پي فرخي داشتي
که شبگير چون چشم بگماشتي
ز مشکوي زرين مرا خواستي
به ديدار من جان بياراستي
ز گفتار چونين سخن شرم دار
چه بندي سخن کژ بر شهريار
ز دادار نيکي دهش ياد کن
به پيش کس اندر مگو اين سخن
ببردند پاسخ به نزديک شاه
بر آشفت شيروي زان بيگناه
چنين گفت کز آمدن چاره نيست
چو تو در زمانه سخن خواره نيست
چو بشنيد شيرين پراز درد شد
بپيچيد و رنگ رخش زرد شد
چنين داد پاسخ که نزد تو من
نيايم مگر با يکي انجمن
که باشند پيش تو دانندگان
جهانديده و چيز خوانندگان
فرستاد شيروي پنجاه مرد
بياورد داننده و سالخورد
وزان پس بشيرين فرستاد کس
که برخيز و پيش آي و گفتار بس
چو شيرين شنيد آن کبود و سياه
بپوشيد و آمد به نزديک شاه
بشد تيز تا گلشن شادگان
که با جاي گوينده آزادگان
نشست از پس پرده يي پادشا
چناچون بود مردم پارسا
به نزديک او کس فرستاد شاه
که از سوک خسرو برآمد دو ماه
کنون جفت من باش تا برخوري
بدان تا سوي کهتري ننگري
بدارم تو را هم بسان پدر
وزان نيز نامي تر و خوب تر
بدو گفت شيرين که دادم نخست
بده وانگهي جان من پيش تست
وزان پس نياسايم از پاسخت
ز فرمان و راي و دل فرخت
بدان گشت شيروي همداستان
که برگويد آن خوب رخ داستان
زن مهتر از پرده آواز داد
که اي شاه پيروز بادي و شاد
تو گفتي که من بد تن و جادوام
ز پا کي و از راستي يک سوام
بدو گفت که شيرويه بود اين چنين
ز تيزي جوانان نگيرند کين
چنين گفت شيرين به آزادگان
که بودند در گلشن شادگان
چه ديديد ازمن شما از بدي
ز تاري و کژي و نابخردي
بسي سال بانوي ايران بدم
بهر کار پشت دليران بدم
نجستم هميشه جز از راستي
ز من دور بد کژي وکاستي
بسي کس به گفتار من شهر يافت
ز هر گونه يي از جهان بهر يافت
به ايران که ديد از بنه سايه ام
وگر سايه تاج و پيرايه ام
بگويد هر آنکس که ديد و شنيد
همه کار ازين پاسخ آمد پديد
بزرگان که بودند در پيش شاه
ز شيرين به خوبي نمودند راه
که چون او زني نيست اندر جهان
چه در آشکار و چه اندر نهان
چنين گفت شيرين که اي مهتران
جهان گشته و کار ديده سران
بسه چيز باشد زنان رابهي
که باشند زيباي گاه مهي
يکي آنک باشرم و باخواستست
که جفتش بدو خانه آراستست
دگرآنک فرخ پسر زايد او
ز شوي خجسته بيفزايد او
سه ديگر که بالا و رويش بود
به پوشيدگي نيز مويش بود
بدان گه که من جفت خسرو بدم
به پيوستگي در جهان نو بدم
چو بي کام و بي دل بيامد ز روم
نشستن نبود اندرين مرز و بوم
از آن پس بران کامگاري رسيد
که کس در جهان آن نديد و شنيد
وزو نيز فرزند بودم چهار
بديشان چنان شاد بد شهريار
چو نستود و چون شهريار و فرود
چو مردان شه آن تاج چرخ کبود
ز جم و فريدون چو ايشان نزاد
زبانم مباد ار بپيچم ز داد
بگفت اين و بگشاد چادر ز روي
همه روي ماه و همه پشت موي
سه ديگر چنين است رويم که هست
يکي گر دروغست بنماي دست
مرا از هنر موي بد در نهان
که آن رانديدي کس اندر جهان
نمودم همه پيشت اين جادويي
نه از تنبل و مکر وز بدخويي
نه کس موي من پيش ازين ديده بود
نه از مهتران نيز بشنيده بود
ز ديدار پيران فرو ماندند
خيو زير لبها برافشاندند
چو شيروي رخسار شيرين بديد
روان نهانش ز تن برپريد
ورا گفت جز تو نبايد کسم
چو تو جفت يابم به ايران بسم
زن خوب رخ پاسخش داد باز
که از شاه ايران نيم بي نياز
سه حاجت بخواهم چو فرمان دهي
که بر تو بماناد شاهنشهي
بدو گفت شيروي جانم توراست
دگر آرزو هرچ خواهي رواست
بدو گفت شيرين که هر خواسته
که بودم بدين کشور آراسته
ازين پس يکايک سپاري به من
همه پيش اين نامور انجمن
بدين نامه اندر نهي خط خويش
که بيزارم از چيز او کم و بيش
بکرد آنچ فرمود شيروي زود
زن از آرزوها چو پاسخ شنود
به راه آمد از گلشن شادگان
ز پيش بزرگان و آزادگان
به خانه شد و بنده آزاد کرد
بدان خواسته بنده را شاد کرد
دگر هرچ بودش به درويش داد
بدان کو ورا خويش بد بيش داد
ببخشيد چندي به آتشکده
چه برجاي و روز و جشن سده
دگر بر کنامي که ويران شدست
رباطي که آرام شيران بدست
به مزد جهاندار خسرو بداد
به نيکي روان ورا کرد شاد
بيامد بدان باغ و بگشاد روي
نشست از بر خاک بي رنگ و بوي
همه بندگان را بر خويش خواند
مران هر يکي رابه خوبي نشاند
چنين گفت زان پس به بانگ بلند
که هرکس که هست از شما ارجمند
همه گوش داريد گفتار من
نبيند کسي نيز ديدار من
مگوييد يک سر جز از راستي
نيايد ز دانندگان کاستي
که زان پس که من نزد خسرو شدم
به مشکوي زرين او نوشدم
سر بانوان بودم و فر شاه
از آن پس چو پيدا شد از من گناه
نبايد سخن هيچ گفتن بروي
چه روي آيد اندر زني چاره جوي
همه يکسر از جاي برخاستند
زبانها به پاسخ بياراستند
که اي نامور بانوي بانوان
سخن گوي و دانا و روشن روان
به يزدان که هرگز تو راکس نديد
نه نيز از پس پرده آوا شنيد
همانا ز هنگام هوشنگ باز
چو تو نيز ننشست بر تخت ناز
همه خادمان و پرستندگان
جهانجوي و بيدار دل بندگان
به آواز گفتند کاي سرفراز
ستوده به چين و به روم و طراز
که يارد سخن گفتن از تو به بد
بدي کردن از روي تو کي سزد
چنين گفت شيرين که اين بدکنش
که چرخ بلندش کند سرزنش
پدر را بکشت از پي تاج و تخت
کزين پس مبيناد شادي و بخت
مگر مرگ را پيش ديوار کرد
که جان پدر را به تن خوار کرد
پيامي فرستاد نزديک من
که تاريک شد جان باريک من
بدان گفتم اين بد که من زنده ام
جهان آفرين را پرستنده ام
پديدار کردم همه راه خويش
پراز درد بودم ز بدخواه خويش
پس از مرگ من بر سر انجمن
زبانش مگر بد سرايد ز من
ز گفتار او ويژه گريان شدند
هم از درد پرويز بريان شدند
برفتند گويندگان نزد شاه
شنيده به گفتند زان بي گناه
بپرسيد شيروي کاي نيک خوي
سه ديگر چه چيز آمدت آرزوي
فرستاد شيرين به شيروي کس
که اکنون يکي آرزو ماند و بس
گشايم در دخمه شاه باز
به ديدار او آمدستم نياز
چنين گفت شيروي کاين هم رواست
بديدار آن مهتر او پادشاست
نگهبان در دخمه را باز کرد
زن پارسا مويه آغاز کرد
بشد چهر بر چهر خسرو نهاد
گذشته سخنها برو کرد ياد
هم آنگه زهر هلاهل بخورد
ز شيرين روانش برآورد گرد
نشسته بر شاه پوشيده روي
به تن بريکي جامه کافور بوي
به ديوار پشتش نهاد و بمرد
بمرد و ز گيتي نشانش ببرد
چو بشنيد شيروي بيمار گشت
ز ديدار او پر ز تيمار گشت
بفرمود تا دخمه ديگر کنند
ز مشک وز کافورش افسر کنند
در دخمه شاه کرد استوار
برين بر نيامد بسي روزگار
که شيروي را زهر دادند نيز
جهان را ز شاهان پرآمد قفيز
به شومي بزاد و به شومي بمرد
همان تخت شاهي پسر را سپرد
کسي پادشاهي کند هفت ماه
بهشتم ز کافور يابد کلاه
به گيتي بهي بهتر از گاه نيست
بدي بتر از عمر کوتاه نيست
کنون پادشاهي شاه اردشير
بگويم که پيش آمدم ناگزير