اگر امید دارید که از این جماعت نفعی به ملت برسد مثل این است که باور کردی همه فاحشه ها پاکدامن اند
بزرگ این جمع ظریف است که معتقد است ملت گله اند باید بلد باشی چگونه به آنان دروغ بگویی؛ روزنامه نویس این جماعت عباس عبدی است که نقشه فیبرنوری مملکت را به دشمنان فروخت و در دادگاه محکوم شد هر کدامشان را بنگری ......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 افشای نقشه براندازان برای غارت اموال مسدود شده مردم ایران
اگر یک روزنامه منتقد پزشکیان به او لقب "گورباچف ایرانی" میداد جای تعجب نداشت؛ چون شهرت گورباچف در دنیا به خاطر ساده لوحی در اعتماد به امریکا بود که در نهایت باعث فروپاشی شوروی شد اما اینکه یک روزنامه طرفدار پزشکیان نیز از حالا او را گورباچف توصیف میکند، نشان میدهد خطر از آنچه که همه فکر میکنند نزدیک تر است!
@sabety_ir ✅
4_5807936759434056656.mp3
52.1M
اگر درباره پرونده کرسنت میخواهید اطلاعات دست اول داشته باشید، فایل صوتی گفتگویی که سه سال قبل (آبان ۱۴۰۰) با آقای پژمانفر رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس یازدهم داشتم را گوش کنید.
این برنامه شاید تنها برنامه افشاگرانه صداوسیما علیه مافیای نفتی کرسنت بود که موجب فشارهای فراوان به صداوسیما در آن برهه شده بود.
✍دکتر امیرحسین ثابتی
✔️⚡️کرسنت و برجام دو تا خیانت بزرگ اصلاح طلبان به ایران
🔻دیانت در نسخۀ لیبرالهای مذهبی -۱
🖊مهدی جمشیدی
۱. لیبرالهای مذهبی، هویّت پیچیدهای دارند: تو در تو و چند لایهاند و همچون یک متنِ ناخواسته، محمل تأویلهای متعدّد قرار میگیرند و برداشتهای متفاوت را برمیتابند. هر کسی میتواند از زاویهای و به اعتباری به آنها بنگرد و فهم خاصی را ارائه کند. اما حقیقت این است که اینان، باطن «دین» را به نفع «تجدّد»، مصادره به مطلوب میکنند و پوستهای بیخاصیّت و شعاری و ظاهری از دین را به عوام عرضه میکنند تا نشان بدهند که میان دین و تجدّد، جمع کردهاند. عوام نیز که دلبستۀ دین هستند و البته به دلیل غرب زدگی تاریخی، بیش و کم نیز سودای تجدّد دارند، فریب اینان را میخورند و «نسخۀ متناقض»شان را میپذیرند. نخستین نسل از لیبرالهای مذهبی، در روشنفکران دورۀ مشروطه متولّد شد و اینجا، نقطۀ آغاز روایت لیبرالی از اسلام بود. التقاط در رویکرد متمایل به عالَم تجدّد، در این برهۀ تاریخی تحقّق یافت و به یکی از چالشهای معرفتیِ جامعۀ ایران تبدیل شد.
۲. اگر از تحوّلات و تطوّرات نیم قرنِ پس از این بگذریم، به نهضت آزادی و مهدی بازرگان میرسیم که ظهورشان در دولت موقت، در عمل و عین نشان داد که لیبرالهای مذهبی، چه اوصاف و احکامی دارند. اینان، چنان مسألهدار و زاویهمند شدند که امام خمینی، چارهای جز حذف و طردشان ندید و قاطع در برابر حضور و حیات شان در حاکمیّت ایستاد. نسخههای «اصلاحی» و «اعتدالی» از لیبرالیسم مذهبی، در دهههای بعدی سر از خاک التقاط بیرون آورد و برخلاف بازرگان که منتقدِ حاشیه نشین و غیررسمی بود، اینان به عرصۀ «قدرت رسمی» راه یافتند و دههها، نهادهای اصلی و عمدۀ حاکمیّت را در اختیار گرفتند. بهاینترتیب، مرزهای هویّتیای که امام خمینی در دهۀ شصت بر آنها اصرار میورزید، به تدریج درهم شکسته شدند و اختلاط سیاسی در ساحت قدرت رسمی به وقوع پیوست؛ چنانکه یکی از بحرانهای نظام جمهوری اسلامی در دهه های گذشته، نزاع دامنهدار و دشوار بر سر «تداوم هویّت انقلاب» و ایستادن در مقابل خط «استحاله» و «مسخ» آن بوده است.
۳. در ترکیب لیبرالهای مذهبی، مسألهای که در نسبت با عوام موضوعیّت دارد، همین لفظ مذهبی است. لیبرالها، چهرۀ عریان ندارند و آشکارا، منطق سکولار خویش را بیان نمیکنند، بلکه نقاب دیانت بر چهره دارند و حتی با ادبیات دینی، تجدّد را به جامعه القا میکنند. اگر میان «وجه لیبرالی» و «وجه دینی»، تفکیک و تمایز ایجاد کنیم و مجال ترکیب و تلفیق ندهیم، نقشۀ اجتماعی اینان، فرو خواهد ریخت. پس باید در پی واسازی و تجزیه بود و تعارضهای درونی و تضادهای نهفته را در برابر دیدۀ عوام نهاد تا پوشش تزویر، برافتد؛ از جمله باید نسبت هویّتیِ آنها را با عاشورا فهم کرد.
۴. لیبرالهای مذهبی، «انقلاب حسین» را میستایند، اما برای اکنون، «انقلاب» و «انقلابی گری» را برنمیتابند و نسخۀ اصلاح میپیچند. میگویند انقلاب، سرنوشت نامشخص دارد و طرحی است که به دلیل وسعت آرمانها، محاسبه ناپذیر است. به تبعیّت از کارل پوپر، بر این باور هستند که انقلاب، وعدۀ بهشت میدهد اما در عمل، جهنم میآفریند. ازاینرو، باید از انقلاب بر حذر بود و دچار خاماندیشی و بلندپروازی نشد. اگر هم جامعهای، سودایی شد و هوس انقلاب در سر پرورانید و انقلابش نیز به سرانجام رسید، باید انقلاب را یک «نقطه» و «لحظه» بداند و بیدرنگ پس از این، انقلاب و انقلابیگری را کنار بنهد و از «نهضت» به «نهاد» عبور کند. نظریۀ «نظام انقلابی»، خیال اندر خیال است و هیچ گاه میان انقلاب و نظام، همافقی و همنشینی پدید نمیآید. باید میان این دو، یکی را انتخاب کرد و دیگری را وانهاد. و اقتضای عقل و ضرورت زمانه این است که «آرمانخواهیِ انقلابی» را به فراموشی بسپریم و یک «نظام واقع بین» را صورت بندی کنیم. ایدئولوژی انقلابی، فقط تا هنگامۀ وقوع انقلاب، کارکرد دارد و پس از آن، با سر به دیوار سختِ واقعیّت برمیخورد و انقلابیها در اثر این حادثه، در مییابند که منطق انقلابی، فقط به کار ویران کردن نظم سیاسی میآید و نمیتوان با منطقی که انقلاب میکنند، حکومت کنند. راه «حکومت» از «انقلاب» جداست و نظریۀ نظام انقلابی، خیال پردازیِ شبه نظری است. به این ترتیب، باید «سرمایۀ انقلابی» را نیز کنار نهاد و به «سرمایۀ اجتماعی» رو آورد. باید در پی «عادی سازی» بود؛ به این معنی که وضع انقلابی، اضطراری و موقتی و نابخردانه است و نباید در آن ماندگار شد، بلکه باید شتابان، به سوی وضع عادی و بهنجار حرکت کرد و رویکردها و انگیزهها و اندیشه های انقلابی را به تاریخ سپرد. باید «نظام» و «اصلاح» را جایگزین «انقلاب» کرد و از انقلاب، یک خاطرۀ تاریخی شدۀ استثنایی ساخت. واقعۀ کربلا نیز با همۀ عظمتش، یک استثناست که قابل اقتباس و اخذ نیست.
🔻دیانت در نسخۀ لیبرالهای مذهبی -۲
🖊مهدی جمشیدی
۱. موضع اخیر محمدجواد ظریف در رسانۀ ملی که در آن، سخن از ضریبدهی به غیرشیعیان در امر حاکمیّت به میان آورد، شاهدی دیگری بر رویکرد ساختار شکنانۀ لیبرالهای مذهبی است. چیزی شبیه همین موضع در دولت پهلوی نیز به وقوع پیوست و قرار شد بر اساس مصوبۀ دولت، زینپس هر یک از نمایندگان، به کتاب مقدس خودش قسم بخورد؛ طرحی که در ظاهر، موجّه به نظر میرسید، اما امام خمینی، آشکارا و قاطع در برابر آن ایستاد و آن را نقطۀ آغاز «از رسمیّت انداختن مذهبِ رسمی کشور» دانست. در حقیقت نیز، دولت پهلوی، چنین سودایی در سر داشت و میخواست با تکثّر دینی در لایۀ سیاسی و حاکمیّتی، اسلام را تحقیر و تضعیف کند و تفوّق و تسلّط را از آن سلب نماید. مخالفت بنیانیِ امام خمینی با این طرح، یکی از ریشههای شکلگیری انقلاب اسلامی بود. امروز نیز به جای «سیاست هویّت»، رهیافت مقابلش که «سیاست تمایز» است، در دستور کار قرار گرفته و لیبرالهای مذهبی تلاش میکنند، وجهِ دینی و شیعیِ جمهوری اسلامی را هرچه بیشتر، کمرنگ و رقیق سازند. در واقع، امر دینی در ساحت رسمی، در حال از دست رفتن و خنثیشدن است و دیانت، در نقطۀ «بازگشت به حریم خصوصی» قرار گرفته است. سکولاریسم، در چنین فضا و موقعیّتی، جان میگیرد و معنا پیدا میکند.
۲. در ایران، هیچ گاه شکاف دینی و مذهبی، فعّال و مؤثر نبوده و چنین نیست که این رویکردِ لیبرالهای مذهبی، پاسخی به تضادها و اصطکاکهای برانگیخته و تشدید شدۀ دینی و مذهبی باشد، بلکه مسأله این است که توقع و نارضایتی، از سوی لیبرالهای مذهبی در این لایهها، ایجاد و تقویت میشد. جامعۀ ایران، وجهِ غالبِ شیعی داشته و این وجه، طبیعی و خودجوش بوده و از متن یک انتخاب اجتماعیِ وجدانی و ارادی برخاسته است. در دورۀ پس از انقلاب نیز بر اساس همین وضع اجتماعی، حاکمیّت و نیروهای سیاسی آن، صورت بندی شد. در طول دهههای گذشته نیز اتفاق جدیدی رخ نداده است، جز اینکه لیبرالهای مذهبی در برهههای انتخاباتی و با هدف جذب آرای لایههای دینی و مذهبی، «حس محرومیّتِ سیاسی» را در آنها دمیدهاند و وعدههای ساختار شکنانه دادهاند. تعبیر ساختار شکنانه، بدین جهت است که اینان، نظم سیاسیِ کنونی را برنمیتابند و میخواهند نسبتهای متفاوت و برون گرایانهای در آن به وجود بیاورند. آنچه که لیبرالهای مذهبی در سر دارند، این است که در بلند مدّت، از «نظم سیاسیِ جمهوری اسلامی» به سوی «نظم سیاسیِ لبنان» حرکت کنند و به بهانۀ تکثّر و تعدّد مذهبی و دینی، حاکمیّت را متناسب با وضع اجتماعیِ خیالیِ خویش، باز صورت بندی نمایند. به باور اینان، اگر حزبالله در لبنان، یک اقلیّت سیاسی و دینی است، اکنون نظام جمهوری اسلامی نیز در چنین موقعیّتی قرار گرفته است و باید برای جلوگیری از تضادها و اصطکاکهای مذهبی و دینی، داوطلبانه به سوی قدرت دهی به نیروهای مذهبی و دینی دیگر برود. این در حالی است که نه جامعۀ ایران و نه جمهوری اسلامی، هیچ یک شباهتی با آنچه که در لبنان میگذرد، ندارند و کاربست منطق سیاسیِ لبنان در ایران، تنازل و تقلیل موهوم است. در ایران، اکثریّت مطلق از آنِ شیعیان است و پیروان مذاهب و ادیان دیگر نیز، وضع سیاسی را موجّه میدانند و اگر لیبرالهای مذهبی، «تحریک گری سیاسی» را کنار بنهند، ضرورتی برای تغییر عاملیّتی در نظام سیاسی وجود نخواهد داشت.
۳. نظریۀ دولت وحدت ملّی، مبتنی بر پیش فرض های ناصوابی دربارۀ جامعه و حاکمیّت در ایران است. نخستین خطا این است که جامعۀ ایران، دچار قهر و گسست و شکاف شده است و راه علاج آن نیز این است که دیگریها و اغیار، به حاکمیّت راه یابند. در نظر آنها، ما با یک جامعۀ به شدّت متکثّر و ناهمساز و چند پاره و تکه تکه روبرو هستیم که دیگر نمیتوان پیرامون روایتهای حاکمیّتی و رسمی، آنها را در کنار هم نشانید، بلکه باید قدرت را توزیع و تقسیم کرد و به هر یک از لایهها، نصیب و بهرهای از قدرت اعطا نمود. اینان از وحدتِ از دست رفته سخن میگویند و راه حل شان نیز بازآرایی ساختار سیاسی است. این فهم غلط از وضع اجتماعی، «گرۀ اجتماعیِ خیالی» را به «گرۀ سیاسیِ واقعی» تبدیل میکند و بیثباتی و عدم تمرکز و حس محرومیّتِ فزاینده میآفریند. وحدت ملّی، یک سخن غلط انداز برای پنهان نگهداشتن طرحی است که در آن، تشیع به تدریج از «اعتبار» و «تفوّق» تهی میشود و در عرض ادیان و مذاهب دیگر مینشیند و در نهایت نیز، دین به «متغیّر بیمنزلت» در سیاستِ نظام جمهوری اسلامی تبدیل خواهد شد. این مرحلۀ پایانی، همان «سکولاریسم» است که اگر طرح اینان به جریان افتد، چهبسا در کمتر از یک دهه، تحقّق یابد.
5.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دو_کلمه_حرف_حساب
✅ بزرگان گفتهاند:
چهل تا عاقل را میشود با یک حرف منطقی قانع کرد،
ولی یک #احمق را نمیشود با چهل بار حرف منطقی قانع کرد!
⭕️حسنی مبارک گفت: نباید به آمریکا اعتماد میکردم.
⭕️ معمر قذافی گفت:
بزرگترین اشتباه عمرم اعتماد به آمریکا بود.
⭕️محمد مرسی گفته است:
اشتباه استراتژیک من و عامل اصلی شکست انقلاب مصر اعتماد به آمریکا بود.
⭕️ بن علی گفت: دلیل سقوط من اعتماد بیجای من به آمریکا بود.
⭕️منصور هادی در یمن گفت:
اگر فریب آمریکا را نمیخوردم، در قدرت باقی می ماندم.
✅ تمام تاریخ نگاران
معاصر در کشور معتقدند:
دلیل سقوط دولت مردمی مصدق و کودتای 28 مرداد 1332 به دلیل اعتماد بیجای مصدق به آمریکا بود.
⭕️ صدام در لحظه اعدامش گفته بود:
این طناب دار را آمریکائیها به گردن من انداختند.
⭕️در کتاب پاسخ به تاریخ ص 278، محمد رضا شاه در آخرین روزهای عمرش میگوید:
دلیل فروپاشی سلطنت من اعتماد به آمریکا بود.
یعنی حتی شاه هم بعد از سالها رفاقت و خدمت به آمریکا، فهمیده بود که نمیتوان به آمریکا اعتماد کرد.
⭕️جمله معروف شاه:
... آن زمان که صاحب قدرت بودم، تصور میکردم که اتحاد من با غرب بر مبنای اتحاد و اطمینان دو جانبه برقرار است، شاید این اطمینان و اعتماد #یک_اشتباه_بود ..."
📚 کتاب پاسخ به تاریخ، نوشته محمدرضا پهلوی، صفحه ۲۷۸.
❌ حالا برخی در کشور همچنان امیدوارند تا آمریکا این شیطان بزرگ و اروپاییها این شیاطین کوچک، برایشان آستین بالا بزنند و مشکلاتشان را حل کنند، در کجای عبرتهای تاریخ قرار گرفتهاند؟
#دولت_احمق_ها
پروفسور مایکل جونز (نویسنده و استاد دانشگاه آمریکایی) :
اگر زنان ایرانی #حجاب را کنار بگذارند؛ آنها هم مانند غرب به پایان میرسند و این همان چیزی است که سازمان #CIA میخواهد در #ایران اتفاق بیفتد.
من از آینده به شما میگویم:
اگر حجاب را بردارید زمینهی کودتای #سازمان_سیا در ایران فراهم میشود.
مخاطب جملهی مایکل جونز نه زنان و دختران؛ که مشخصا مدیران و مسئولان جمهوری اسلامی هستند.قوانین مربوط به برخوردار با بیحجابی و کشفحجاب باید با جدیت توسط مدیران اجرایی و دستگاه قضایی کشور در دستورکار و اجرا قرار بگیرد.
کشف حجاب باید همراستا با اقدام علیه امنیت ملی جرم انگاری بشود و با مجرمین به اشد مجازات برخورد شود.امروز در ایران آثار کشف حجاب صرفا در محدودهی یک گناه شخصی ارزیابی نمیشود؛ این گناه جنبهی اجتماعی دارد که موانع را برای سست کردن پایههای حکومت اسلامی فراهم میکند.
✍ محمدجواد خواجهوند
5.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ پیام زیارت عاشورا
🔹باید مرز خود را با دشمنان اسلام مشخص کنیم
🌍 ایران دیگر شیعه خانه نیست!!!
🔹روزنامه های مطرح عربستان سعودی ضمن خوشحالی زیاد، در حرکتی هماهنگ اقدام به انتشار مقاله با این عنوان کردند:
🔻بر اساس نسبت رشد فرزندآوری خانواده های اهل تسنن ، نسبت به شیعه، حداکثر تا ۳۰ سال آینده اکثریت جمعیت ایران نیز، سنی خواهند بود ...
پ ن؛
✅ بسیاری از شیعیان ایران برای فرزندآوری بهانههای مختلفی میآورند.
✅ مثلا میگویند پول پوشکش را نداریم.
✅ تا ۳۰ سال دیگر باید تمام منابع نفتی، معادن، خزانه کشور و همه چیز کشور را دو دستی تقدیم اهل سنت کنیم.
✅ با این تفاوت که برای ما شیعیان رعایت حقوق اقلیت اهل سنت یک اصل است اما آیا اکثریت اهل سنت ایران رعایت حقوق اقلیت شیعه را خواهند کرد؟!
✅ استراتژی اهل سنت بویژه در سیستان و بلوچستان چهار چهل است! چهار زن و چهل بچه!
آنها زود ازدواج میکنند، چند همسر اختیار میکنند و مرتب فرزند میآورند.
✅ جوانان ما دیر ازدواج میکنند، دیر و کم فرزند میآورند و دلشان به تتوهایی که روی بدنشان ترسیم میکنند خوش است.
✅ با تفکر آنها که به یک فرزند اکتفا میکنند و دلیل آن را تأمین آینده فرزندانشان بیان میکنند چه کنیم؟!
✅ آیا با روال فعلی، فرزندانشان ۳۰ سال بعد آیندهای خواهند داشت؟
✅ به وضعیت شیعیان در عربستان، افغانستان، مصر و ... نگاه کنید.
✅ میگویند اهل سنت در بیغوله و در فقر بزرگ شدهاند ولی فرزندان کم ما در محیطی بهتر!
@Arameshgah
✅ در دموکراسی حق رای یک بیسواد به اندازه یک دانشمند است.
✅ حماقت شاخ و دم ندارد. دارد؟