📢 آیتالله اشرفی اصفهانی؛ مجاهدی پارسا و پیری روشنضمیر
✏️ رهبر انقلاب: شهید آیتالله اشرفی اصفهانی، عالمی ربانی، مجاهدی پارسا و عاشق حضرت امام (ره) بود و همواره از امام مدد میگرفت و من عمیقاً به ایشان ارادت می ورزیدم. این پیر سالخورده و روشنضمیر در دوران جنگ تحمیلی، لباس نظامی به تن کرده و اسلحه به دوش گرفته و در صحنههای گوناگون نبرد حضوری فعال داشت و همواره در دفاع از اسلام و انقلاب پیشقدم بود.
✏️ یاد و خاطرهی این بزرگواران هرگز نباید از تاریخ انقلاب اسلامی و اذهان مردم پاک شود و از کنارشان به سادگی گذشت. این خونهای پاک، شعلهی مقدس انقلاب اسلامی را پیوسته برافروختهتر و گدازندهتر خواهد کرد. ۱۳۶۸/۷/۲۵
🗓 سالگرد شهادت شهید اشرفی اصفهانی
8.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙رئیس سابق اتحادیه قند و شکر.
♦️روش تولید کالباس با اسید
❤️🌷رسول خدا
⚡️⚡️صلی الله علیه و آله:
کسی که با خستگی به سبب تلاش روزانه برای کسب حلال، شب را به صبح برساند، آمرزیده می شود.
🔰وسائل الشیعه/ج17/ص24
🔻حجاب و قدرت سیاسی -۱
عقبماندگی تحلیلی در کارگزاران فرهنگی
🖊مهدی جمشیدی
۱♦️. حجاب، یکی از عرصههای «باخت فرهنگی» است؛ این باخت، از سالهای آغازین دهۀ هفتاد آغاز شد و به صورت تدریجی، تداوم یافت و پیش آمد و به وضع کنونی رسید. حجاب، یکی از زمینه های نمادینِ تهاجم فرهنگی بود تا از سپهر جامعه، ارزشزدایی شود و در پی آن نیز، مجموعهای از «ساخت شکنی های فرهنگی» پدید آید. چنین نیز شد؛ رفتهرفته، حجاب از معیارهای دهۀ شصت، فاصله گرفت و دهه به دهه، افت و افول یافت، اما این روند، به گونهای مرحله به مرحله طراحی شده بود که در جامعه، چندان حس مقاومت و واکنش شکل نگیرد. هرچند تحرّکات اندکی نیز صورت میگرفت، اما از همان ابتدا، مشخص بود که این قبیل فعالیّتها، نتیجهای به دنبال نخواهد داشت و وضع پوشش، سیر انحطاطی را خواهد پیمود. بسیاری، به دیدۀ اهمّیّت و اولویّت به حجاب نگاه نمیکردند و اهتمام به آن را نشانۀ سطحیاندیشی و ظاهرنگری میپنداشتند، اما حقیقت این بود که حجاب، یک تکۀ نمادین از «سبک زندگی» است و خود به خود، تکههای متناسب و همگون با خویش را تولید میکند. تغییر حجاب، به معنی تغییر در لایه های دیگر سبک زندگی است و اینگونه نیست که اگر این لایه، استحاله و مسخ شود، لایه های دیگر، همچنان برقرار بمانند. سستی در حجاب، تساهل در نمادهای دینیِ دیگر را به دنبال خواهد داشت؛ بلکه حتی تزلزل در عقاید و باورها را نیز به همراه خواهد داشت. در تجربۀ سیاستی و مدیریّتیِ گذشته، نه جنبۀ نمادین حجاب، فهم شد و نه همبستگی آن با لایههای دیگر سبک زندگی.
۲♦️. سیر تدریجیِ ضعف حجاب نشان میدهد که این روند، در هیچ نقطهای متوقف نخواهد ماند و همچنان پیشروی خواهد کرد. در گذشته، گمان میشد که وضعیّت کنونی، نهایت و غایت است و روند در همین نقطه، متوقف خواهد ماند، اما مشاهده کردیم که خطوط قرمز، یکی پس از دیگری، درنوردیده شدند و داستان «ضعف حجاب»، به «کشف حجاب» رسید. بعید میدانم کسی در میان کارگزارانِ فرهنگیِ نظام، میتوانست باور کند که روزی خواهد رسید که کشف حجاب، به یک «جریان اجتماعیِ عیان» تبدیل میشود و قانون و مجریانش در برابر آن، ایناندازه حقیر و منفعل خواهند شد. کارگزارانِ فرهنگیِ نظام، از عهدۀ آینده نگری برنیامدند و در مقام نگهداشت ارزشها، رویکرد روندی و خطی نداشتند و در اکنون، منجمد شده بودند. کسی دربارۀ آینده، اندیشه نکرد و محاسبه ننمود که این روند، به مرحلههای دیگری خواهد رسید. دستکم در دهۀ نود، دیگر مشخص شده بود که حجاب، یکی از مهمترین و جدّیترین نمادهای فرهنگی است که به طور خاص و منحصر به فرد، در دستور کار عالَم تجدّد قرار گرفته و بهزودی، به معرکۀ نزاع و جدال تبدیل خواهد شد. در دهۀ نود، این مسیر و مدار، بسیار بیشتر از دهههای دیگر، برجسته و نمایان بود، اما هیچ فهم و حسّاسیّتی در این زمینه به چشم نخورد. عقب ماندگی تحلیلی و فهم ناچیزِ کارگزاران فرهنگیِ نظام، جامعه را هرچه بیشتر در این مرداب فرو برد و پنجره های گشایش و رهایی را به روی جامعه بست. طلب تغییر در آن روزها، بسیار آسانتر از اکنون بود؛ اکنون، گرهها کور شدهاند و امکانها، محدود. در اثر غفلت و انفعال و ندانم کاریِ حاکمیّتی، فرصت های بسیاری از دست رفتند.
۳♦️. نه فقط حجاب، بلکه همۀ عرصههای فرهنگی در طول دهههای گذشته، دچار «ولنگاری» بودهاند؛ فرهنگ، تهی از تدبیر بوده و به دست اتّفاق، واگذار شده است. هیچ تفکّری در میان نبوده و کارگزاران فرهنگ، عدّهای «دیوان سالارِ محافظه کار» بودهاند که طرح و تدبیری در دست نداشتهاند و کلّیّات سیّال و بیخاصیّتی را به عنوان برنامۀ فرهنگی ارائه کردهاند. نه خودشان اهل نظر و معرفت و فهم فرهنگ بودهاند، و نه از آنان که بهرهای از عقل عملی در زمینۀ فرهنگ دارند، استفاده کردهاند. حلقهوار و بسته و اندک سالار به قدرت راه یافتند و با کمال نابخردی و نسنجیده کاری، زمام و عنان فرهنگ را در اختیار گرفتند، و حاصل، این شده که اکنون میبینیم. در دولت گذشته، هیچ خبری از «نظریۀ فرهنگی» در میان نبود و فرهنگ بر اساس اقتضاهای روزمرّه و ارادۀ دیوان سالارانه تدبیر میشد و بر این اساس، تحوّلی نیز رقم نخورد و زمان تاریخی، سوخت و از دست رفت. دولت گذشته در زمینۀ فرهنگ، چهلتکه و بریده بریده و به شدّت، نامنسجم بود و در بیرون از آن نیز، عقول منفصل برای ایجاد تحوّل فرهنگی فراخوانده نشده بودند. در این سه سال، خامی خویش را مزیّن به اندکی تجربه کردند و از تحوّل، تخیّل آفریدند. در دولت کنونی نیز، با وزیری در فرهنگ روبرو هستیم که قواره و قامت فرهنگیاش، در تجربۀ سرد و بیاثر گذشتهاش آشکار شده است.
🔻حجاب و قدرت سیاسی -۲
تکنوکراتهای دولتی و مفهوم اعتدال
🖊مهدی جمشیدی
۱♦️. باید مسألۀ حجاب را به قدرت سیاسی ارجاع داد و مراد از قدرت سیاسی، دولت هایی هستند که در دهههای گذشته، سیاستهای فرهنگیِ خود را به اجرا نهادند. چه از لحاظ ایجابی و چه از لحاظ سلبی، حجاب از سوی این دولتها، ضربههای جبران ناپذیر خورده و وضع امروز، حاصل اهمالها و انحراف های دیروز است. در هر دولتی، مفهومی مطرح شد و در سایۀ آن مفهوم، مسألۀ حجاب نیز صورتبندی شد. از این رو، باید به گذشتۀ دولتی و مفاهیمی که هر یک در عرصۀ عمومی مطرح کردند رجوع کرد و ریشهها و سرچشمههای چالش را شناسایی نمود. در دولت سازندگی، هاشمی رفسنجانی از آغاز، مفهوم «اعتدال» را بیان کرد و بر روی آن اصرار ورزید. مقصود او از اعتدال، موقعیّتی در میانۀ دو جریان سیاسیِ آن روز بود. او میخواست از طریق تلفیق و ترکیب، سیاستِ خاصِ خویش را صورت بندی کند و این منطق را در همۀ زمینههای حکمرانی به کار گرفت. افزون بر اینکه فرهنگ برای او، هیچ منزلتی نداشت و اقتصاد و توسعۀ اقتصادی، همۀ ذهن او را به تسخیر درآورده بود، روحیۀ «عملگراییِ» دیرینهاش سبب شده بود که ارزشها در منطق او، صوری و بیخاصیّت و تزیینی باشند. او بهراستی، یک روحانی عملگرا بود که اصول و قواعد مشخصی نداشت. وی بهشدّت، «اقتضایی» و «موقعیّتی» میاندیشید و رفتار میکرد و دربارۀ فرهنگ و از جمله حجاب نیز، میکوشید در میانه بنشیند و از خود، چهرهای که در ذیل گفتمان تهاجم فرهنگی قرار میگیرد، نسازد.
۲♦️. اسلامشناسیِ هاشمی رفسنجانی، لغزنده و سیّال بود و وضع کنونی و شرایط حاکم، روایت وی را از اسلام تعیین میکردند. او همه چیز را به «شرایط» و «موقعیّت»، ارجاع میداد و اسلام را در چهارچوب پسند اجتماعی، تفسیر میکرد. روشن بود که برای وی، «قدرت» یک بنیان تعیینکننده است و هیچ امری نباید به گونهای تعریف شود که تداوم قدرت را با دشواری روبرو سازد. باید با شرایط ساخت و ارزشها را متناسب با آنها خوانش کرد؛ اگر روزی جامعه، مایل به ارزشها بود و آنها را طلبید، باید همراهی کرد، و اگر روزی نیز، بخشهای مهمی از جامعه، تجدّد را بر تدیّن ترجیح دادند، نباید اصرار و حسّاسیّت ورزید، بلکه باید تفسیری از ارزشها ارائه کرد که با گرایش جامعه، سازگار باشد. مقصود وی از اعتدال نیز در حقیقت، همین عملگراییِ موقعیّتزده بود که ارزشها را برای تداوم قدرت، میفرسود و به حاشیه میراند. او بر اساس «میل» و «ارادۀ» خویش، برای همهچیز، دو حد افراط و تفریط تعیین میکرد و آنگاه میان این دو حد، یک نقطۀ میانی در نظر میگرفت و خود را ساکن این نقطه معرفی میکرد. به این ترتیب، هر دو جریان مقابل خویش را ملامت و نفی میکرد و خود را مدار و محور عقلانیّت وانمود میکرد. این در حالی بود که «حد وسط»های او، دلخواهانه و سلیقهای بودند و پیوستاری که او تعریف کرده بود، بینالاذهانی نبود. او پس از استقرار اصلاحطلبان، بسیار بیشتر از گذشته دریافت که باید در ارزشهای اسلامی و انقلابی، تجدیدنظر کند تا بتواند بدنۀ اجتماعی به دست آورد و به قدرت خویش، استمرار ببخشد. اگر آنچه وی میخواست در حوزۀ فرهنگ رخ میداد، نتیجۀ مستقیم آن، رقم خوردن ترمیدور فرهنگی بود.
۳♦️. شانزده سال پس از دولت سازندگی، حسن روحانی که مطیع و تابع هاشمیرفسنجانی بود و به سبب ماهیّت تکنوکراتی اش، جزو اصحاب اصلی هاشمی رفسنجانی به شمار میآمد، قدرت را به دست گرفت و همان اندیشۀ هاشمی رفسنجانی را تکرار کرد؛ او از «اعتدال» سخن گفت و برای مسألهها، دو حد افراط و تفریط ساخت و نقطۀ بینابینی را معقول و موجّه جلوه داد. در نظر او نیز، فرهنگ امر حاشیهای و فرعی بود که باید به خدمتِ قدرت سیاسی گمارده شود و از آن در راستای تثبیت قدرت، استفاده شود. او چونان هاشمی رفسنجانی، هرگز شخصیّتی فرهنگی نبود و تنها درکی که از فرهنگ داشت، این بود که باید از امیال تجدّدی در جامعه، اهرمی برای فشار سیاسی بسازد و قدرت خود را محکم گرداند. تکنوکراتها در طول شانزده سال حاکمیّت خویش، هرچه توانستند در جهت مقتضیات عالَم تجدّد پیش رفتند و جامعه را از لحاظ هویّتی، به آن وابسته و شیفته کردند. با این حال، اعتدال، هرگز به یک «نظریه» تبدیل نشد و راه به عرصۀ معرفت نبرد، جز اینکه بهانه و توجیهی برای ولنگاری بیشتر در سیاست فرهنگی را فراهم کرد و جامعه را به آغوش تجدّد فرهنگی افکند. گذشته از سیاست فرهنگیِ عمل گرایانه و شبه لیبرالی این دو دولت، اشرافیگری آنها و مفاسدی که در درونشان شکل گرفت، خسارتهای فراوانی به فرهنگ وارد کرد و بدبینیها و فاصلهها و گسست های متعدّدی آفرید.
💫عصیانگر
❤️🌷امام باقر (ع):
درنگ کننده بهانه جو نزد پروردگارش عذرى ندارد و پافشارى کننده بر گناه نمی تواند توبه کند.
🔰مقصد الراغب/ص154
9.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌍 من تو انتخابات از نظر مالی اشباع شدم. با نمایندگان بستم که بعد ورود به مجلس، مجازیشان دست ما باشد. من تیم دارم و باید به آنها پول بدهم. از همه پول گرفتم.
🔹اینها بخشی از صحبتهای علی احمدنیا یکی از فعالان رسانهای اصلاحطلب در یک گفتگوی خصوصی است که بطور مخفیانه ضبط شده؛
🔻با دقت ببینید تا بهتر بفهمید موجهای رسانهای و کامنتها و لایکهای گلهای در فضای مجازی که له یا علیه یک فرد یا یک تفکر یا یک پروژه یا یک جناح راه میافتد چگونه با گروههای تیمی و با پولهای کثیف شکل میگیرد؟
🌍 به مسجد بیاید ولی پیش نماز نباشید!
🔹مدیرمسئول روزنامۀ کیهان:
قرار بوده و هست که رئیس جمهور محترم پست های کلیدی و نقشآفرین را به افرادی که با نظام و انقلاب زاویه دارند نسپارند؛ چراکه افرادی ازایندست نه فقط نمیتوانند برای رئیس جمهور و دولت ایشان همراهان همدلی باشند، بلکه زمینه ساز آسیبهای جدی و خسارتهای جبران ناپذیر به دولت و نظام و منافع ملی نیز خواهند بود.
🔹این واقعیت تلخ نمیتواند و نباید از نگاه جناب پزشکیان پنهان بماند ولی متأسفانه برخلاف آنچه انتظار میرفت، شاهد حضور شماری از افراد ناشایسته و زاویهدار در برخی از مسئولیت های حساس و کلیدی هستیم.
🔹در کجای دنیا و در کدام فرهنگ سیاسی و اجتماعی، سپردن مسئولیت های حساس و تعیین کننده به افرادی که با نظام حاکم زاویه دارند، «وفاق ملی» نامیده میشود؟
🔹آیا جناب پزشکیان میدانند «سرپرست امور اطلاعرسانی دولت» سابقۀ بازداشت از سوی دستگاه امنیتی و محکومیت ۵ سال زندان دارد؟ او خودش در کلیپی میگوید:
«من تو انتخابات (مجلس) از نظر مالی اشباع شدم. با نمایندگان بستم که بعد ورود به مجلس، مجازیشان دست ما باشد. من تیم دارم و باید به آنها پول بدهم. از همه پول گرفتم».
🔹در مَثَل مناقشه نیست و مَثَل اگرچه عین مُمَثل نیست ولی به درک بهتر موضوع کمک میکند. گفتهاند و حکیمانه نیز هست که «کفش دزد را پیش نماز نمی کنند».
✍حسین شریعتمداری
✍#حاشیه_کانال: این جناب احمدنیا که اکنون سرپرست امور اطلاعرسانیِ دولت شده و سابقهی مدیر مسئولیِ اصلاحات نیوز را در رزومهی خود دارد، به گواهیِ اعتراف واضحِ خودش و نیز عملکردهای رسانهای که تاکنون داشته، در واقع مشابه همان کاری را در داخل ایران انجام میدهد که گروهِ هک و گرافِ ۸۲۰۰ در رژیم صهیونیستی برای آن آموزش میبینند.
ابدا قصدم اعتراض به مسئولیت گرفتنِ وی در این دولت نیست که نه به جایی میرسد و نه این اولین انتصابِ شخصیتهای اپوزیسیون مآب و صحابیِ فتنه در روزهای اخیر است، بلکه فقط میخواهم به عرض برسانم که منبعد خیلی بیشتر باید حواسمان به گزینش و خوانش اطلاعاتی باشد که توسط چنین آدمی برای ما دستچین شده و تزئین میگردد، چرا که احمدنیا و تیمِ رسانهایِ تحت امرش، ید طولایی در پردازش دادهها در دستگاهی دارند که برای صحت سنجیِ خروجیهای آن باید بسیار مهارت داشته و مسلط بر سواد رسانه باشیم،
چه بسا، گنجشکی را قناری جلوه داده و یا به تدلیسِ ماشطه، از عجوزهای عروس بسازند و یا شهید را جلاد نشان دهند. "والله العالم"
#کانال_تحلیلی_حامیان_ولایت