#پندانه
#موفقيت
✅ راه موفقیت
برای کاری که میخواهد شروع کند هم انگیزه دارد، هم انرژی و هم برنامهریزی. کار را هم شروع میکند، اما بعد از چند وقت و با رخ نشان دادن چند مشکل و مانع ریز و درشت، سرد میشود و از هدفش دور میماند و اصلاً فراموش میکند کارش را ادامه بدهد.
ما در همه کارها به عناصری مثل سماجت، پیگیری و «اراده به پایان رساندن» هم نیاز داریم.
به کارهای خدا نگاه کن! هدف خدا هدایت انسانهاست؛ برای اینکار پیامبر میفرستد، اما با شکست هر رسول، از کارش ناامید نمیشود و دوباره نبی بعدی. این راه موفقیت است.
(وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَي الْکِتابَ وَ قَفَّيْنا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَ... ) (بقره، 87)
🆔 @Esfbasijrohani
✨﷽✨
#پندانه
🌼چگونه دست فرزندمان را در دست خدا بگذاریم؟
✍آيت الله شاه آبادی رحمه الله استاد عرفان حضرت امام خمينی رحمه الله توصيه میكرد:
كه اگر به عنوان مثال، فرزند شما نياز به كفش دارد، گرچه شما دير يا زود آن را تهيه خواهيد كرد، به فرزند خود بگوييد:
«عزيزم، بابا بايد پول داشته باشد. مگر نمیدانی خدا روزیرسان است؟ پس از خدا بخواه زودتر به پدر پول بدهد تا برايت كفش بخرد».
اين كودک قطعاً دعا خواهد كرد و پدر نيز قطعاً پولی به دست خواهد آورد. پس كفش را از خدا میداند و عاشق خدا میشود؛ يعنی از همان كوچکی میآموزد كه پدر فقط واسطه رزق و روزی است. در اين صورت، پدر دست فرزندش را در دست خدا گذاشته است.
🔸🔸@Esfbasijrohani
🔆 #پندانه
▫️سنگ قبری از آینه!
▪️یه بنده خدایی وصیت کرده سنگ قبرش رو از آینه درست کنن.
◾️وقتی میری بالای سرش تا فاتحه بخونی خودتو میبینی!
◾️قابل تامله...
🔺تهش خونه همه ما اونجاست و فرزند آدم را چه به فخر که ...
✅ @esfbasijrohani
✨﷽✨
#پندانه
🔻حکایتی زیبا درباره حق الناس
✍ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺳﺮﺳﺒﺰ ﻭ ﺷﺎﺩﺍﺏ ﺣﮑﻤﺮﺍنی میکرد. ﺭﻭﺯﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻃﺒﯿﺒﺎﻥ ﺍﺯ درمان ﺑﯿﻤﺎﺭﯾﺶ ﻋﺎﺟﺰ ﻣﺎﻧﺪند ﻭ از ﺷﺎﻩ ﻋﺬﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ دستشان کاری ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ. ﺷﺎﻩ ﻫﻢ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺟﺎﻧﺸﯿﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﻋﻼم کند. ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ کسی را ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ میکنم که ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺩﺭ ﻗﺒﺮی که برای من آماده کردهاند، ﺑﺨﻮﺍبد!
ﺍﯾﻦ ﺧﺒﺮ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﮐﺸﻮﺭ ﭘﺨﺶ ﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﮐﺴﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ. ﺗﺎ ﺍینکه ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ که ﺩﺭ اﯾﻦ ﻗﺒﺮ بخوابد، آن هم فقط ﯾﮏ ﺷﺐ ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ، ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ شود. ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ﻭ روزنهای ﺑﺮﺍﯼ نفس کشیدن ﻭ ﻫﻮﺍ ﻫﻢ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﻧﻤﯿﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺘﻨﺪ.ﺗﺎ ﺍینکه ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ به خواب ﺭﻓﺖ؛ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ نکیر و منکر ﺑﺎﻻﯼ قبرش ﺁﻣﺪﻩﺍﻧﺪ و ﺳﻮﺍﻝ میپرسند ﻭ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎﺳﺦ میگوید ﺗﺎ اینکه ﭘﺮﺳﯿﺪند: ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﭼﯽ ﺩﺍﺷﺘﯽ؟ ﻓﻘﯿﺮ ﮔﻔﺖ: ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻣﺮﮐﺐ (ﺧﺮ) ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺩیگر هیچ ﭼﯿﺰ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ.
ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ فقیر ﺑﺎ ﺧﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ بر ﺧﺮ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩ گذاشتی ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺭا ندﺍﺷﺖ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﺩﺭ فلان ﺭﻭز به خرت ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺩﯼ و ... ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ به خاطر ﺍﯾﻦ ﻇﻠﻢﻫﺎ که به ﺧﺮﺵ کرده بود ﭼﻨﺪ ﺷﻼﻕ ﺁﺗﺸﯿﻦ خورد که برق از سرش پرید. ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ میشود. ﺩﺭ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻭﺣﺸﺖ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺁﺭﺍﻡ میگیرد ﺗﺎ ﺻﺒﺢ میشود ﻭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺟﺪﯾﺪﺷﺎﻥ میآیند ﺗﺎ ﺍﺯ ﻗﺒﺮ ﺑﯿﺮﻭﻧﺶ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺑﻨﺸﺎﻧﻨﺪﺵ.
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻗﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ میکنند، ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎ به ﻓﺮﺍﺭ میگذارد ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺍﻭ ﺻﺪﺍﮐﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺍﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺎ ﻓﺮﺍﺭ ﻧﮑﻦ! ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑﺎ جیغ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ میگوید: ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍینقدر ﻋﺬﺍﺏ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﺍﮔﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻮﻡ ﻭﺍﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﻢ ... ای بشر! از چه گمان کردی که دنیا مال توست
ورنه پنداری که هر لحظه اجل دنبال توست
▫️هر چه خوردی، مال مور و هر چه هستی مال گور
▫️هر چه داری مال وارث، هر چه کردی مال توست...
┈••✾•🌻 🌿🌺🌿 🌻•✾••┈
🆔 @Esfbasijrohani
#پندانه
✍پادشاهی در خواب دید تمام دندانهایش افتاد! دنبال تعبیرکنندگان خواب فرستاد. اولی گفت: تعبیرش این است که مرگ تمام خویشاوندانت را به چشم خواهی دید،
پادشاه ناراحت شد و دستور داد او را بکشند ... دومی گفت: تعبیرش این است که عمر پادشاه از تمام خویشاوندانش طولانیتر خواهد بود ...
پادشاه خوشحال شد و به او جایزه داد! «هر دو یک مطلب یکسان را بیان کردند اما با دو جملهبندی متفاوت!» نوع بیان یک مطلب، میتواند نظر طرف مقابل را تغییر دهد.
┈••✾•🌻 🌿🌺🌿 🌻•✾••┈
🆔@Esfbasijrohani
🔆 #پندانه
🔸نجاری بود که پادشاه قصد ازدواج با همسرش را کرده بود، برای این کار ابتدا باید نجار را از سر راهش برمیداشت؛ بالاخره پادشاه بهانهای از نجار گرفت و حکم اعدام او را صادر کرد و گفت: نجار را فردا اعدام کنید.
🔹نجار آن شب نتوانست بخوابد ...
🔸همسر نجار گفت: مانند هر شب بخواب، پروردگارت يگانه است و درهای گشايش بسيار.
🔸کلام همسرش آرامشی بر دلش ايجاد کرد و چشمانش سنگين شد و خوابيد ...
🔹صبح صدای پای سربازان را شنيد ...
چهرهاش دگرگون شد و با نااميدی، پشيمانی و افسوس به همسرش نگاه کرد که دريغا باورت کردم ...
🔹با دست لرزان در را باز کرد و دستانش را جلو برد تا سربازان زنجير کنند ...
🔸دو سرباز با تعجب گفتند: پادشاه مرده و از تو میخواهيم تابوتی برايش بسازی ...
🔹چهره نجار برقی زد و نگاهی از روی عذرخواهی به همسرش انداخت ...
🔸همسرش لبخندی زد و گفت: مانند هر شب آرام بخواب، زيرا پروردگار يکتا هست و درهای گشايش بسيارند.
فکر زياد انسان را خسته میکند ...
در حالیکه خداوند تبارک و تعالی مالک و تدبيرکننده کارهاست.
🔹در هر شرایطی، امیدت را به خدا از دست نده و منتظر رحمت بیکرانش باش ...
✅@Esfbasijrohani
🔆 #پندانه
نگاهمان به خداوند باشد نه زندگی دیگران و قضاوت کردنشان
🔹زنی به روحانی مسجد گفت: من نمیخوام در مسجد حضور داشته باشم!
🔸روحانی گفت: میتونم بپرسم چرا؟
🔹زن جواب داد: چون یک عده را میبینم که دارند با گوشی صحبت میکنند، عدهای در حال پیامک فرستادن در حین دعا خواندن هستند، بعضیها غیبت میکنند و شایعهپراکنی میکنند، بعضی فقط جسمشان اینجاست، بعضیها خوابند، بعضیها به من خیره شدهاند ...
🔸روحانی ساکت بود، بعد گفت: میتوانم از شما بخواهم کاری برای من انجام دهید قبل از اینکه تصمیم آخر خود را بگیرید؟
🔹 زن گفت: حتما، چه کاری هست؟
🔸روحانی گفت: میخواهم لیوان آبی را در دست بگیرید و دو مرتبه دور مسجد بگردید و نگذارید هیچ آبی از آن بیرون بریزد.
🔹زن گفت: بله میتوانم!
🔹زن لیوان را گرفت و دو بار دور مسجد راه رفت، برگشت و گفت: انجام دادم!
🔸روحانی پرسید: کسی را دیدی که با گوشی در حال حرف زدن باشد؟ کسی را دیدی که غیبت کند؟ کسی را دیدی که فکرش جای دیگر باشد؟ کسی را دیدی که خوابیده باشد؟
🔹زن گفت: نمیتوانستم چیزی ببینم چون همه حواس من به لیوان آب بود تا چیزی از آن بیرون نریزد ...
🔸روحانی گفت: وقتی به مسجد میآیید باید همه حواس و تمرکزتان به «خدا» باشد.
برای همین است که حضرت محمد فرمود: «مرا پیروی کنید» و نگفت که مسلمانان را دنبال کنید!
🔺نگذارید رابطه شما با خدا به رابطه بقیه با خدا ربط پیدا کند. بگذارید این رابطه با چگونگی تمرکزتان بر خدا مشخص شود.
🆔@Esfbasijrohani
✨﷽✨
#پندانه
🔴دنیاپرست شدیم و چقدر عمیق!
✍دخترکی با سنگ، بدنه ماشین پدرش را خراش میداد.
پدرش از روی خشم چند ضربۀ محکم به دستش زد؛ غافل از اینکه آچار در دستش است!
در بیمارستان دخترک انگشتانش را از دست داد.
دختر از پدرش پرسید: پدر، انگشتانم کی رشد میکنند؟
پدر از ناراحتی حرفی نمیزد. نشست و به خراشهای روی ماشین نگاه کرد.
دختر نوشته بود: «دوستت دارم پدر»
عصبانیت و عشق حد و مرزی ندارد؛ مشکل امروز جهان این است که مردم استفاده میشوند و وسایل دوست داشته میشوند.
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@Esfbasijrohani
⭕️ 🔻حاجاسماعیل #دولابی ره
دلهای مؤمنین که به هم وصل میشود، آب کُر است؛
وقتی به #علــی علیهالسّلام متّصل شد، به دریا وصل شده است؛
شخصِ تنها، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود؛
ولی آب کُر نه تنها نجس نمیشود، بلکه متنجس را هم پاک میکند...👌
#پندانه
@Esfbasijrohani
✨﷽✨
#پندانه
✍پادشاهی دید که خدمتکاری بسیار شاد است، از او علت شاد بودنش را پرسید. خدمتکار گفت: قربان همسر و فرزندی دارم، غذایی برای خوردن و لباسی برای پوشیدن، بدین سبب من راضی و شادم. پادشاه موضوع را به وزیر گفت. وزیر گفت: قربان چون او عضو گروه ۹۹ نیست بدان جهت شاد است. پادشاه پرسید: گروه ۹۹ دیگر چیست؟
وزیر گفت: قربان یک کیسه برنج را با ۹۹ سکه طلا جلوی خانه وی قرار دهید. و چنین هم شد. خدمتکار وقتی به خانه برگشت با دیدن کیسه و سکهها بسیار شاد شد و شروع به شمردن کرد، ۹۹ سکه؟ و بارها شمرد و تعجب کرد که چرا ۱۰۰ سکه نیست، همه جا را زیر و رو کرد ولی اثری از یک سکه نبود. او ناراحت شد و تصمیم گرفت از فردا بیشتر کار کند تا یک سکه طلای دیگر پسانداز کند. او از صبح تا شب سخت کار میکرد و دیگر خوشحال نبود. وزیر که با پادشاه او را زیر نظر داشتند، گفت: قربان او اکنون عضو گروه ۹۹ است و اعضای این گروه کسانی هستند که زیاد دارند اما شاد و راضی نیستند.
🔰 خوشبختی در سه جمله است:
🌿 تجربه از دیروز،
🌿استفاده از امروز،
🌿 امید به فردا.
🔰ولی ما با سه جمله دیگر زندگی را تباه میکنیم:
🔻حسرت دیروز،
🔻اتلاف امروز،
🔻ترس از فردا.
┈••✾•🌻 🌿🌺🌿 🌻•✾••┈
🆔 پایگاه بسیج ائمه جماعات شهرضا
@Esfbasijrohani
🔆 #پندانه
🤲 لازمه نماز اول وقت، حضور قلب
يک حقيقت دردناک!
• مؤذن اذان میگويد
• موبايل اذان میگويد
• راديــو اذان میگويد
• كامپيوتر اذان میگويد
اما
عدهای همچنان نمازشان را به تأخير میاندازند.
از يكی پرسيدند بهترين برنامه يادآوری نماز چيست؟
پاسخ داد: ﴿قلب🤍﴾
اگر حضور قلب داشته باشيد، بدون نياز به هيچ برنامهای، وقت نماز را به ياد خواهيد داشت
و اگر غفلت قلب داشته باشيد، هيچ برنامهای نماز را به يادتان نخواهد آورد.
🆔@Esfbasijrohani