eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
126 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
opportunity [ɒpəˈtjuːnɪti] n. An opportunity is a chance to do something. → I had an opportunity to take pictures in the jungle. فرصت یک opportunity شانس انجام کاری است. → من فرصتی برای عکس‌برداری در جنگل داشتم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
prize [prʌɪz] n. A prize is something of value that is given to the winner. → I won a prize for getting the best grade on my science test. جایزه یک prize چیزی با ارزش است که به برنده داده می‌شود. → من برای کسب بهترین نمره در آزمون علومم جایزه‌ای بردم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
race [reɪs] n. A race is a contest to see who is the fastest. → Paul is a fast runner, so he easily won the race. مسابقه یک race رقابتی است که نشان می‌دهد چه کسی سریع‌تر است. → پل دونده سریعی است، بنابراین به راحتی مسابقه را برد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
realize [ˈrɪəlʌɪz] v. To realize is to suddenly understand. → After I left my house, I realized that I left the light on. پی بردن ، درک کردن ، دریافتن کلمه realize به معنی ناگهان فهمیدن است. → بعد از اینکه خانه‌ام را ترک کردم، متوجه شدم که چراغ را روشن گذاشته‌ام. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
respond [rɪˈspɒnd] v. To respond is to give an answer to what someone else said. → When the teacher asked the question, we all responded. پاسخ دادن ، جواب دادن کلمه respond به معنی دادن پاسخی به آنچه کس دیگری گفته است. → وقتی معلم سوال را پرسید، ما همه پاسخ دادیم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
risk [rɪsk] n. A risk is a chance of something bad happening. → I took a risk and climbed the snowy mountain. خطر ، احتمال ضرر و زیان یک risk شانس اتفاق بدی است. → من خطر کردم و از کوه برفی بالا رفتم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
wonder [ˈwʌndə] v. To wonder is to ask yourself questions or have a need to know. → The young mother wondered if she’d have a boy or a girl. کنجکاو بودن ، از خود پرسیدن ، با خود گفتن ، در فکر چیزی بودن فکر کردن به معنی پرسیدن سوال از خود یا نیاز به دانستن است. → مادر جوان فکر می‌کرد که آیا بچه اش پسر است یا دختر. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
yet [jɛt] adv. Yet is used to say something has not happened up to now. → We can’t go out yet; we’re still eating. هنوز ، تاکنون ، تا آن وقت کلمه yet برای گفتن اینکه تاکنون اتفاقی نیفتاده استفاده می‌شود. → ما هنوز نمی‌توانیم بیرون برویم؛ ما هنوز در حال غذا خوردن هستیم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
short story داستان کوتاه The Big Race A dog saw a group of animals across the road. He walked over to meet them. “What are you doing?” he asked them. “I just sold them tickets to a race between the rabbit and the turtle,” the duck responded. This news excited the dog. He felt fortunate that he happened to be there. “I don’t have anything to do today,” the dog said. “I want to buy a ticket, too.” The dog sat down to observe the race. The race would be extreme. It would be many kilometers in length. The rabbit and the turtle stood next to each other. مسابقه بزرگ یک سگ گروهی از حیوانات را در طرف دیگر جاده دید. او به سمت آن‌ها رفت تا با آن‌ها ملاقات کند. او از آن‌ها پرسید.«چه کاری دارید می‌کنید؟» اردک پاسخ داد «من به تازگی بلیط‌های یک مسابقه بین خرگوش و لاک‌پشت را به آن‌ها فروختم». این خبر سگ را هیجان‌زده کرد. او احساس خوش‌شانسی می‌کرد که تصادفاً آنجا بود. سگ گفت «من امروز هیچ کاری ندارم». «من هم می‌خواهم یک بلیط بخرم.» سگ نشست تا مسابقه را تماشا کند. مسابقه بسیار سخت و شدید خواهد بود. طول آن چندین کیلومتر بود. خرگوش و لاک‌پشت کنار هم ایستاده بودند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
They waited for the race to start. The dog wondered why the turtle agreed to run against the rabbit. Being fast was not a characteristic of turtles. The rabbit was going to win easily. Suddenly, the race began. The rabbit ran extremely quickly. The turtle walked slowly. After a minute, the rabbit looked back. He saw that the turtle was far behind him and was breathing quickly because he was so tired. The rabbit smiled and slowed to a walk. A minute later, the rabbit said, “I’m winning, so I’ll take a rest.” He sat and began to consume some grass. آن‌ها منتظر شروع مسابقه بودند. سگ تعجب می‌کرد که چرا لاک‌پشت موافقت کرده بود که با خرگوش مسابقه بدهد. سرعت یکی از ویژگی‌های لاک‌پشت‌ها نبود. خرگوش به راحتی برنده می‌شد. ناگهان، مسابقه شروع شد. خرگوش به سرعت بسیار زیادی دوید. لاک‌پشت به آرامی راه می‌رفت. بعد از یک دقیقه، خرگوش به عقب نگاه کرد. او دید که لاک‌پشت بسیار عقب‌تر از او هست و به دلیل خستگی، نفس‌های سریعی می‌زد. خرگوش لبخند زد و آهسته به راه رفتن ادامه داد. یک دقیقه بعد، خرگوش گفت: «من در حال بردن هستم، بنابراین من استراحت می‌کنم.» او نشست و شروع به خوردن علف کرد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸