eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
118 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
@Essential_English_Wordsthe_boy_and_his_sled.mp3
زمان: حجم: 1.42M
Mike got an ax and cut the wood. He used nails to make sure that the pieces were not loose. As he worked, he bumped his elbow on the boards. The painful sensation made him want to cry. It was a hard chore, but he persisted. He worked overnight. By morning, the sled was finished. Mike called Joe on the telephone. He said, “ Hi Joe. Come over to my house right away.” مایک یک تبر گرفت و چوب‌ها را برید. او از میخ استفاده کرد تا مطمئن شود قطعات شل نیستند. هنگام کار، آرنجش به تخته‌ها برخورد کرد. احساس درد باعث شد دلش بخواهد گریه کند. کار سختی بود، اما او پشتکار داشت. او یک شب تا صبح کار کرد. تا صبح، سورتمه آماده بود. مایک با جو تلفنی تماس گرفت. گفت: «سلام جو. همین الان بیا خونه من.»
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
#short_story داستان کوتاه 🏄‍♂ The Boy and his Sled Mike was the smallest child in school. Another
زمان: حجم: 1.02M
Joe didn’t know why Mike wanted him to come over. When Joe arrived, Mike told him, “Joe, it irritated me the other day when you said mean things about my card to Jane. You weren’t kidding when you said those mean things. But I’m not like you. I just built this sled, and I’ll let you ride it with me if you are nice.” They became friends, and Joe was grateful that Mike was so nice to him. He learned that it is more fun to be nice than to be mean. جو نمی‌دانست چرا مایک او را خواسته است. وقتی جو رسید، مایک به او گفت: «جو، وقتی آن روز چیزهای بدی درباره کارتم برای جین گفتی، من را ناراحت کرد. وقتی آن حرف‌های بد را زدی، شوخی نمی‌کردی. اما من مثل تو نیستم. من تازه این سورتمه را ساختم و اگر مهربان باشی، اجازه می‌دهم با من سوار آن شوی.» آنها با هم دوست شدند و جو از اینکه مایک اینقدر با او مهربان بود، سپاسگزار بود. او یاد گرفت که مهربان بودن لذت‌بخش‌تر از بدجنس بودن است. 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹 🌸 @Essential_English_Words 🌸
پایان درس ۳✔️ 🔄 میانبر به ابتدای درس ۳ سطح ۳ eitaa.com/Essential_English_Words/6624 🔄 میانبر به دروس سطح ۱ eitaa.com/Essential_English_Words/4875 🔄 میانبر به دروس سطح ۲ eitaa.com/Essential_English_Words/6558 اصطلاحات ، پادکست 👇 🌺 @English_House
bloom [bluːm] v. When a plant blooms, it makes flowers. → Roses look so pretty when they bloom. شکوفا شدن، گل دادن، شکوفه دادن وقتی یک گیاه شکوفا می‌شود، یعنی گل می‌دهد.🌸 → گل رز وقتی شکوفا می‌شود، بسیار زیبا به نظر می‌رسد. ➖➖➖➖➖➖➖➖ compact [kəmˈpækt] adj. If something is compact, it is smaller than normal. → A laptop computer is much more compact than a desktop model. فشرده، کم‌جا جمع و جور، متراکم اگر چیزی compact باشد، یعنی کوچک‌تر از حد معمول است. (ایده‌آل برای فضاهای کوچک و زندگی مدرن!) → یک کامپیوتر لپ‌تاپ بسیار فشرده‌تر از یک مدل رومیزی است. 🌸 @Essential_English_Words 🌸
curl [kɜːrl] n. A curl is a small piece of something with a round shape. → The colorful ribbons were bent into curls. فر (مو)، پیچش، تاب، حلقه یک curl یک تکه کوچک از چیزی با شکلی گرد است. → روبان‌های رنگارنگ به صورت فر درآمده بودند. 🎀 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ decay [dɪˈkeɪ] v. To decay is to be destroyed naturally. → The old wooden house was slowly decaying. پوسیدن، از بین رفتن، تجزیه شدن، فاسد شدن، خراب شدن کلمه decay یعنی به طور طبیعی از بین رفتن. → خانه چوبی قدیمی به آرامی در حال پوسیدن بود. 🌸 @Essential_English_Words 🌸
dessert [diˈzəːrt] n. Dessert is a sweet food that you eat after a meal. → Kayla wants ice cream for dessert. دسر یک dessert یک غذای شیرین است که بعد از غذا می‌خورید. → کایلا بستنی برای دسر می‌خواهد.🍦 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ dip [dip] v. To dip something is to put part of it into a liquid for a short time. → Laurel dipped her strawberry into the chocolate. فرو بردن، داخل کردن کلمه dip چیزی یعنی بخشی از آن را برای مدت کوتاهی داخل مایعی قرار دهید. → لورل توت‌فرنگی‌اش را داخل شکلات فرو برد.🍓🍫 🌸 @Essential_English_Words 🌸
distant [ˈdɪstənt] adj. If something is distant, it is far away. → Michael could barely see the distant island. دور، فاصله زیاد، فاصله دار اگر چیزی distant باشد، یعنی فاصله زیادی دارد. → مایکل به سختی می‌توانست جزیره دوردست را ببیند. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ eclipse [ɪˈklɪps] n. An eclipse is an occasion when the moon moves in front of the sun. → A complete eclipse of the sun is a very rare occurrence. خسوف یا کسوف(ماه گرفتگی یا خورشید گرفتگی) یک eclipse حالتی است که ماه از جلوی خورشید عبور می‌کند و آن را می‌پوشاند (کسوف) یا زمین سایه خود را روی ماه می‌اندازد (خسوف). (پدیده‌های آسمانی شگفت‌انگیز! 🌕🌑) 🌸 @Essential_English_Words 🌸
fairy [ˈfɛərɪ] n. A fairy is a small, magic creature with wings. → There are usually fairies in fantasy stories. پری یک fairy موجودی کوچک و جادویی با بال است. (اغلب در داستان‌های فانتزی و قصه‌های کودکانه ظاهر می‌شود و به دنیای ما جادو می‌بخشد!) ✨ → معمولاً در داستان‌های فانتزی پری وجود دارد. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ grace [greɪs] n. Grace is a quality of moving in a smooth, relaxed and attractive way. → The ballerina danced with grace. لطافت، ظرافت، وقار، زیبایی، جذابیت، طنازی، دلربایی کلمه grace کیفیتی است که در حرکت‌های آرام، راحت و جذاب دیده می‌شود. → بالرین با لطافت رقصید. 🌸 @Essential_English_Words 🌸