eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
118 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
☘ In the name of God ☘ level3
absence [ˈæbsəns] n. Absence is the state of something being away. → There is an absence of sand in the hourglass. غیاب، نبود، فقدان کلمه absence یعنی حالتی که چیزی وجود ندارد یا دور است. → در ساعت شنی، فقدان شن وجود دارد (شنی نیست). ➖➖➖➖➖➖➖➖ aloud [əˈlaud] adv. If you say something aloud, you say it so that others can hear you. → My father often reads stories aloud to me and my sister. با صدای بلند، بلند اگر چیزی را aloud بگویید، یعنی آن را طوری بیان می‌کنید که دیگران بتوانند بشنوند. → پدرم اغلب داستان‌ها را با صدای بلند برای من و خواهرم می‌خواند. 🌸 @Essential_English_Words 🌸
bald [bɔːld] adj. If someone is bald, they have no hair. → My oldest brother is bald. کچل، طاس، بی مو اگر کسی bald است، یعنی مو ندارد. → برادر بزرگترم کچل است. ➖➖➖➖➖➖➖➖ blanket [ˈblæŋkɪt] n. A blanket is a piece of cloth that you use to keep warm or to sit upon. → I laid a blanket on the ground so that we could have a picnic. پتو، روانداز یک blanket تکه‌ای پارچه است که برای گرم نگه داشتن خود یا نشستن روی آن استفاده می‌کنید. → من پتویی را روی زمین انداختم تا بتوانیم پیک‌نیک (تفریح بیرون از خانه، صرف غذا در فضای باز) داشته باشیم. 🌸 @Essential_English_Words 🌸
creep [kriːp] v. To creep is to move quietly and slowly. → The cat slowly crept down the tree. خزیدن، پاورچین رفتن، دزدکی رد شدن کلمه creep یعنی آهسته و بی‌صدا حرکت کردن. → گربه آرام‌آرام از درخت پایین خزید. ➖➖➖➖➖➖➖➖ divorce [dɪˈvɔːrs] n. Divorce is an event in which a marriage is ended. → Divorce rates have increased in the past twenty years. طلاق کلمه divorce رویدادی است که در آن یک ازدواج پایان می‌یابد. → نرخ‌های طلاق در بیست سال گذشته افزایش یافته است. 🌸 @Essential_English_Words 🌸
imitate [ˈɪmɪteɪt] v. To imitate someone is to do exactly what they do. → He imitated his favorite superhero by putting on a costume. تقلید کردن، الگو گرفتن کلمه imitate از کسی یعنی دقیقاً کاری را که او انجام می‌دهد، انجام دهید. → او با پوشیدن لباس مبدل(لباس مخصوص شخصیت مورد علاقه)، ابرقهرمان مورد علاقه‌اش را تقلید کرد. ➖➖➖➖➖➖➖➖ infant [ˈɪnfənt] n. An infant is a baby. → The infant cried all night. نوزاد، شیرخوار یک infant یک نوزاد است. → نوزاد تمام شب گریه کرد. 🌸 @Essential_English_Words 🌸
kidnap [ˈkɪdnæp] v. To kidnap someone is to take them illegally. → She was terrified to find out her son was kidnapped. ربودن، آدم‌ربایی کردن، بچه دزدی کردن کلمه kidnap کسی یعنی او را به طور غیرقانونی ببرید. → او از اینکه پسرش ربوده شده بود، وحشت‌زده شد. ➖➖➖➖➖➖➖➖ nap [næp] n. A nap is a short sleep, usually during the day. → I took a short nap because I stayed up late last night. چرت، خواب کوتاه یک nap یک خواب کوتاه است، معمولاً در طول روز. → من یک چرت کوتاه زدم زیرا دیشب تا دیروقت بیدار بودم. 🌸 @Essential_English_Words 🌸
- ناشناس.mp3
حجم: 21.17M
🎙 نسخه صوتی لایو اینستاگرامی دکتر امیر اشرفی (پاتولوژیست و استاد دانشگاه از استرالیا) و مهدی اسلامی (فرمانده قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی) 🟣 پیرامون موضوع : "مخالفت جدی با واکسن های کرونا و راهکارهای جایگزین آن"/جلسه اول این فایل صوتی جنجالی را از دست ندهید .
nowhere [ˈnouhwɛə:r] adv. You use nowhere to say that a place or thing does not exist. → Unfortunately, water was nowhere to be found. هیچ‌جا، هیچ مکانی از nowhere برای گفتن اینکه مکان یا چیزی وجود ندارد، استفاده می‌کنید. → متاسفانه، آب هیچ‌جا پیدا نمی‌شد. ➖➖➖➖➖➖➖➖ pat [pæt] v. To pat something is to hit it softly with your hand. → I patted some lotion onto my face. نوازش کردن، آرام ضربه زدن، آهسته دست زدن به، دست نوازش بر سر کسی کشیدن کلمه pat چیزی یعنی با دست خود به آرامی به آن ضربه بزنید. → مقداری لوسیون را روی صورتم نوازش کردم (به آرامی مالیدم). 🌸 @Essential_English_Words 🌸
relief [rɪˈliːf] n. Relief is a feeling you get when something bad or challenging ends. → I felt a sense of relief when I heard the good news. آرامش، آسودگی، تسکین، راحتی، فراغت یک relief حسی است که وقتی چیزی بد یا چالش‌برانگیز به پایان می‌رسد، به شما دست می‌دهد. → وقتی خبر خوب را شنیدم، احساس آرامش کردم. ➖➖➖➖➖➖➖➖ reproduce [riːprəˈdjuːs] v. To reproduce is to make something exactly how someone else did it. → The children tried to reproduce their house using toy blocks. بازتولید کردن، تکثیر کردن، دوباره ساختن، دوباره تولید کردن، از نو عمل آوردن کلمه reproduce یعنی چیزی را دقیقاً همان‌طور که شخص دیگری انجام داده، بسازید. → کودکان سعی کردند خانه‌شان را با استفاده از بلوک‌های اسباب‌بازی دوباره بسازند. 🌸 @Essential_English_Words 🌸