#noun #unit24 #level1
block [blɒk] n.
A block is a solid piece of wood, stone or ice.
→ I saw a block of ice on the floor.
بلوک ، قطعه ، کنده (چوب) ، قالب (یخ)
یک block یک تکه جامد از چوب، سنگ یا یخ است.
→ من یک قالب یخ روی زمین دیدم.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit24 #level1
cheer [tʃɪə] v.
To cheer is to give a loud shout of approval or encouragement.
→ The crowd all cheered when the home team won.
تشویق کردن ، ترغیب کردن
کلمه cheer به معنی ایجاد یک فریاد بلند از تأیید یا ترغیب است.
→ جمعیت همه تشویق کردند وقتی تیم میزبان برنده شد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#adjective #unit24 #level1
complex [ˈkɒmplɛks] adj.
If something is complex, it has many small parts. It is hard to understand.
→ A jig-saw puzzle can be complex because it has so many pieces.
پیچیده
اگر چیزی complex باشد، دارای بسیاری از اجزای کوچک است. درک آن دشوار است.
→ یک پازل جیگ‌ساو می‌تواند پیچیده باشد زیرا دارای قطعات زیادی است.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit24 #level1
critic [ˈkrɪtɪk] n.
A critic is someone who give their opinions about movies, books, plays.
→ The wine critic tasted the wine so he could give his opinion.
منتقد
یک critic شخصی است که نظرات خود را در مورد فیلم‌ها، کتاب‌ها، نمایش‌ها می‌دهد.
→ منتقد شراب شراب را چشید تا بتواند نظر خود را ارائه دهد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit24 #level1
event [ɪˈvɛnt] n.
An event is something that happens, especially something important.
→ Finishing high school was a major event in his life.
اتفاق ، واقعه ، رویداد
یک event چیزی است که اتفاق می‌افتد، به ویژه چیزی مهم.
→ فارغ‌التحصیل شدن از دبیرستان یک رویداد مهم در زندگی او بود.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit24 #level1
exercise [ˈɛksəsʌɪz] v.
To exercise is to run or play sports so that you can be healthy.
→ You should exercise every day.
ورزش کردن
کلمه exercise به معنی دویدن یا انجام ورزش است تا بتوانید سالم بمانید.
→ شما باید هر روز ورزش کنید.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit24 #level1
fit [fɪt] v.
If something fits, it is small enough or the right size to go there.
→ The colorful eggs fit into the box.
مناسب بودن برای ، اندازه بودن ، خوردن , گنجیدن
اگر چیزی fit باشد، به اندازه کافی کوچک یا به اندازه مناسب است تا در آن جا شود.
→ تخم‌مرغ‌های رنگی درون جعبه جا شدند.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit24 #level1
friendship [ˈfrɛn(d)ʃɪp] n.
Friendship is the relationship between people who are friends.
→ Michael and Lisa have a very strong friendship with each other.
دوستی ، رفاقت
کلمه friendship رابطه بین افرادی است که دوست هم هستند.
→ مایکل و لیزا دوستی بسیار قوی با یکدیگر دارند.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸