eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
126 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
Finally, he finished the painting. He was very happy and invited other artists to see it. “I want your professional opinion,” he said. He wanted them to judge it and compare it to other paintings. Everyone was very excited as they went up the stairs to his apartment. Frenhofer was excited to show his painting, and the artists were excited to see it. “They’ll love it,” he thought. But they did not. They were surprised by his painting. There was no white anywhere. Frenhofer filled the whole painting with lines and colors. There was no space for a normal picture. سرانجام، او نقاشی را تمام کرد. او بسیار خوشحال بود و سایر هنرمندان را دعوت کرد تا آن را ببینند. او گفت «من نظر حرفه‌ای شما را می‌خواهم». او می‌خواست آن‌ها آن را ارزیابی کنند و با سایر نقاشی‌ها مقایسه کنند. همه هنگامی که به سمت پله‌های آپارتمانش می‌رفتند، بسیار هیجان‌زده بودند. فرن‌هوفر هیجان‌زده بود که نقاشی خود را نشان دهد و هنرمندان هیجان‌زده بودند که آن را ببینند. او فکر کرد «آن‌ها عاشقش خواهند شد». اما آن‌ها عاشقش نشدند. آن‌ها از نقاشی او شگفت‌زده شدند. هیچ سفیدی در نقاشی وجود نداشت. فرن‌هوفر کل نقاشی را با خطوط و رنگ‌ها پر کرد. هیچ فضایی برای یک تصویر معمولی وجود نداشت. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
It was full of strange shapes. It looked bad to the other artists. He used symbols, and they didn’t understand them. They thought it was terrible. “Why did you paint this strange picture?” someone asked. They didn’t understand its beauty. But after some time, many people began to like his painting. People wrote articles about it in magazines. They said it was his best work. They loved his strange symbols. They loved his strange colors. Frenhofer’s painting reminded everyone that just because something was new didn’t mean that it was bad. He also helped them to realize that sometimes it takes people a little time to understand great things. آن پر از اشکال عجیب بود. به نظر سایر هنرمندان بد می‌رسید. او از نمادها استفاده کرد و آن‌ها آن نمادها را درک نمی‌کردند. آن‌ها فکر می کردند که آن افتضاح است. یک نفر پرسید «چرا این تصویر عجیب را نقاشی کردی؟» آن‌ها زیبایی آن را درک نمی‌کردند. اما بعد از مدتی، بسیاری از مردم شروع به دوست داشتن نقاشی او کردند. مردم در مجلات مقالاتی در مورد آن نوشتند. آن‌ها گفتند که آن بهترین اثر او هست. آن‌ها نمادهای عجیب او را دوست داشتند. آن‌ها رنگ‌های عجیب او را دوست داشتند. نقاشی فرن‌هوفر به همه یادآوری کرد که فقط به این دلیل که چیزی جدید هست به این معنی نیست که بد است. او همچنین به آن‌ها کمک کرد تا بفهمند که گاهی اوقات برای درک چیزهای بزرگ، مدتی زمان می‌برد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
پایان درس ۱۲ ✅
☘ In the name of God ☘ درس سیزدهم
blood [blʌd] n. Blood is the red liquid in your body. → I cut my finger and got blood on my shirt. خون کلمه blood به معنی مایع قرمز در بدن شماست. → من انگشتم را بریدم و خون روی پیراهنم ریختم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
burn [bəːn] v. To burn something is to set it on fire. → I burned some wood in the camp fire. سوزاندن کلمه burn چیزی به معنی آتش زدن آن است. → من مقداری چوب را در کمپ آتش سوزاندم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
cell [sɛl] n. A cell is a small room where a person is locked in. → The jail cell was very small. سلول انفرادی یک cell یک اتاق کوچک است که در آن شخصی را محبوس می‌کنند. → سلول زندان بسیار کوچک بود. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸