#verb #unit13 #level1
burn [bəːn] v.
To burn something is to set it on fire.
→ I burned some wood in the camp fire.
سوزاندن
کلمه burn چیزی به معنی آتش زدن آن است.
→ من مقداری چوب را در کمپ آتش سوزاندم.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit13 #level1
cell [sɛl] n.
A cell is a small room where a person is locked in.
→ The jail cell was very small.
سلول انفرادی
یک cell یک اتاق کوچک است که در آن شخصی را محبوس می‌کنند.
→ سلول زندان بسیار کوچک بود.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit13 #level1
contain [kənˈteɪn] v.
To contain something is to have it inside.
→ The mailbox contained a letter.
شامل بودن، دارا بودن، محتوی بودن
کلمه contain چیزی به معنی داشتن آن در داخل است.
→ صندوق پستی حاوی یک نامه بود.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#adjective #unit13 #level1
correct [kəˈrɛkt] adj.
To be correct is to be right.
→ All of my answers on the test were correct.
صحیح، درست
کلمه correct به معنی درست بودن است.
→ تمام پاسخ‌های من در آزمون صحیح بود.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit13 #level1
crop [krɒp] n.
A crop is food that a farmer grows.
→ Wheat is a crop that is made into bread.
محصول
یک crop غذایی است که کشاورز می‌کارد.
→ گندم محصولی است که به نان تبدیل می‌شود.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸