eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
126 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
So Arthur and Maria worked until there was blood on their hands. They finished four lines of corn and went to bed. But the next morning, eight lines were finished! “Maria, didn’t we stop in this spot here?” Arthur asked. “Yes, that is correct. And the tools were in a different position, too,” Maria said. They were surprised and happy. That day, they worked hard and finished five lines. But in the morning, ten lines were done! Each day they did a lot of work. بنابراین آرتور و ماریا تا زمانی که دست هایشان خونی (و زخمی) شد، کار کردند. آن‌ها چهار خط ذرت را تمام کردند و به رختخواب رفتند. اما صبح روز بعد، هشت خط تمام شده بود! آرتور پرسید «ماریا، آیا ما درست در همین نقطه متوقف نشدیم؟ (کار را در این نقطه رها نکردیم؟) ماریا گفت «بله، درست است. و ابزارها هم در جای دیگری بودند». آن‌ها شگفت‌زده و خوشحال بودند. آن روز، آن‌ها سخت کار کردند و پنج خط را تمام کردند. اما صبح روز بعد، ده خط تمام شده بود! هر روز آن‌ها کار زیادی انجام می‌دادند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
Each night, someone else did an equal amount of work. In a week, the whole field was finished. “Tomorrow I will sell the crops and pay the lord,” Arthur said. But that morning, the crops were gone. A bag was in the middle of the field. It contained money. “Maria, let’s see who has helped us work.” Through a hole in the wall, they saw a funny sight. The cats were dancing in the field and eating corn! Now Arthur knew what had happened. The cats had worked at night! After that, Arthur was very nice to his cats and fed them lots of corn. هر شب، کسی دیگر به همان اندازه کار انجام می‌داد. در عرض یک هفته، کل زمین تمام شد. آرتور گفت «فردا من محصولات را می‌فروشم و به ارباب پرداخت می‌کنم». اما آن صبح، محصولات ناپدید شده بودند. یک کیسه در وسط زمین بود. آن حاوی پول بود. «ماریا، بیایید ببینیم چه کسی به ما در کار کمک کرده است.» از طریق یک سوراخ در دیوار، آن‌ها یک منظره خنده‌دار دیدند. گربه‌ها در زمین می رقصیدند و ذرت می‌خوردند! حالا آرتور می‌دانست که چه اتفاقی افتاده است. گربه‌ها در شب کار کرده بودند! بعد از آن، آرتور با گربه‌هایش بسیار مهربان بود و آن‌ها را با ذرت زیادی تغذیه می‌کرد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
پایان درس سیزده✔️
☘ In the name of God ☘ درس چهاردهم
⭕️از این بعد معنی فارسی لغات همزمان قرار داده می شود ⭕️ صوت مربوط به هر ۴ لغت در یک فایل
coach [kəʊtʃ] n. A coach is a person who teaches sports. → My coach gets very excited during games. مربی ورزشی، مربی یک coach فردی است که ورزش را آموزش می‌دهد. → مربی من در طول مسابقات بسیار هیجان‌زده می‌شود. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
control [kənˈtrəʊl] v. To control something is to make it do what you want. → To control the TV, just push the buttons. کنترل کردن کلمه control چیزی به معنی وادار کردن آن به انجام آنچه شما می‌خواهید است. → برای کنترل تلویزیون، فقط دکمه‌ها را فشار دهید. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
description [dɪˈskrɪpʃ(ə)n] n. A description of someone or something says what they are like. → I gave a description of the man with the gun and hat to the police. شرح ، توضیح، توصیف یک description کسی یا چیزی به معنی گفتن این است که آن‌ها چگونه هستند. → من توصیف مردی که اسلحه و کلاه داشت را به پلیس دادم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
direct [dɪˈrɛkt] adj. If something is direct, it goes straight between two places. → The green path is a direct route to my house. مستقیم، بی پیچ و خم اگر چیزی direct باشد، بین دو مکان به صورت مستقیم حرکت می‌کند. → مسیر سبز یک مسیر مستقیم به خانه من است. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
⛱ گروه چت انگلیسی و رفع اشکال eitaa.com/joinchat/4007067660C70fc6e7c69 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅ میانبر به ابتدای کانال eitaa.com/Essential_English_Words/6