eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
118 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
Sarah began to read. The outline of the story was simple. It was about a magical place. Strange things happened there. One example from the book was about a boy who could control people. In one scene, he made his friends tell funny jokes. Sarah loved the book. She read it all the time. Then something strange happened. The book gave Sarah a special power. She could control other people. She was like the boy in the book. During one exam, she made her friend tell silly jokes. Her friend got in trouble. After school, Sarah did not make a direct trip home. On the way, she went to the local store. سارا شروع به خواندن کرد. طرح داستان ساده بود. داستان در مورد یک مکان جادویی بود. اتفاقات عجیبی در آنجا می‌افتاد. یک مثال از کتاب در مورد پسری بود که می‌توانست افراد را کنترل کند. در یک صحنه، او دوستانش را وادار به تعریف لطیفه‌های خنده‌دار کرد. سارا کتاب را دوست داشت. او همیشه آن را می‌خواند. سپس اتفاق عجیبی افتاد. کتاب به سارا یک قدرت خاص داد. او می‌توانست دیگران را کنترل کند. او شبیه پسر در کتاب بود. در یک امتحان، او دوستش را وادار به تعریف لطیفه‌های احمقانه کرد. دوستش دچار مشکل شد. بعد از مدرسه، سارا به طور مستقیم به خانه نرفت. در راه، او به فروشگاه محلی رفت. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
She wanted to play more tricks on people. She caused problems. She made people fall down. She laughed and had fun. Finally she left and started to walk home. Then she saw something. Her basketball coach was about to walk in front of a bus. He was looking the other way. She had to stop him! She used her power. She controlled him. She made him stop walking. Sarah learned something that day. It was better to help people than make them suffer. So, she put a limit on how she used her power. She did not want to do bad things with it anymore. She only wanted to do good. او می‌خواست به مردم ترفندها و کلک های بیشتری بزند. او مشکلاتی ایجاد می کرد. او مردم را به زمین می انداخت. او می خنديد و سرگرم می شد. سرانجام او راهش را ادامه داد و شروع به راه رفتن به سمت خانه کرد. سپس او چیزی را دید. مربی بسکتبال او درحالی که به سمت دیگری نگاه می‌کرد، درحال قدم گذاشتن جلوی یک اتوبوس بود. او باید او را متوقف می‌کرد! او از قدرتش استفاده کرد. او او را کنترل کرد. او او را وادار کرد که از راه رفتن دست بردارد. سارا در آن روز چیزی یاد گرفت. بهتر بود به مردم کمک کند تا اینکه آن‌ها را رنج دهد. بنابراین، او محدودیتی برای چگونگی استفاده از قدرتش تعیین کرد. او دیگر نمی‌خواست با آن کارهای بد انجام دهد. او فقط می‌خواست کارهای خوب انجام دهد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
پایان درس چهارده ✔️ میانبر به ابتدای درس ۱۴ eitaa.com/Essential_English_Words/2853
☘ In the name of God ☘ درس پانزدهم
across [əˈkrɒs] prep. To go across something is to go to the other side of it. → He walked across the board to the other side. از عرض، از میان, از این طرف به آن طرف، از روی رفتن across چیزی به معنی رفتن به سمت دیگر آن است. → او از روی تخته به سمت دیگر رفت. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
breathe [briːð] v. To breathe means to let air go in and out of your body. → We need strong healthy lungs to help us breathe well. نفس کشیدن، تنفس کردن کلمه breathe به معنی اجازه دادن به ورود و خروج هوا از بدن است. → ما به ریه‌های قوی و سالم نیاز داریم تا به ما در تنفس خوب کمک کنند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
characteristic [karəktəˈrɪstɪk] n. A characteristic is something that shows what a person or a thing is like. → One characteristic of tigers is their black stripes. مشخصه، خصوصیت، ویژگی یک characteristic چیزی است که نشان می‌دهد شخص یا چیزی چگونه است. → یکی از ویژگی‌های ببرها نوارها و خط های راه راه سیاه آن‌هاست. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
consume [kənˈsjuːm] v. To consume something means to eat or drink it. → Jack consumed a whole plate of spaghetti. مصرف کردن، غذا خوردن کلمه consume چیزی به معنی خوردن یا نوشیدن آن است. → جک یک بشقاب کامل اسپاگتی را خورد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
excite [ɪkˈsʌɪt] v. To excite someone means to make them happy and interested. → I heard about the school dance on Friday. This excited me. تهییج کردن، هیجان زده کردن، برانگیختن کلمه excite کسی به معنی ایجاد شادی و علاقه در آن‌ها است. → من در مورد رقص مدرسه در روز جمعه شنیدم. این موضوع مرا هیجان‌زده کرد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
extreme [ɪkˈstriːm] adj. If something is extreme, it is in a large amount or degree. → His workout was so extreme that he was sweating heavily. مفرط، بی نهایت، خیلی زیاد، شدید اگر چیزی extreme باشد، در مقدار یا درجه زیادی است. → تمرین او آنقدر شدید بود که او به شدت عرق کرد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸