#preposition #unit15 #level1
across [əˈkrɒs] prep.
To go across something is to go to the other side of it.
→ He walked across the board to the other side.
از عرض، از میان, از این طرف به آن طرف، از روی
رفتن across چیزی به معنی رفتن به سمت دیگر آن است.
→ او از روی تخته به سمت دیگر رفت.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit15 #level1
breathe [briːð] v.
To breathe means to let air go in and out of your body.
→ We need strong healthy lungs to help us breathe well.
نفس کشیدن، تنفس کردن
کلمه breathe به معنی اجازه دادن به ورود و خروج هوا از بدن است.
→ ما به ریههای قوی و سالم نیاز داریم تا به ما در تنفس خوب کمک کنند.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit15 #level1
characteristic [karəktəˈrɪstɪk] n.
A characteristic is something that shows what a person or a thing is like.
→ One characteristic of tigers is their black stripes.
مشخصه، خصوصیت، ویژگی
یک characteristic چیزی است که نشان میدهد شخص یا چیزی چگونه است.
→ یکی از ویژگیهای ببرها نوارها و خط های راه راه سیاه آنهاست.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit15 #level1
consume [kənˈsjuːm] v.
To consume something means to eat or drink it.
→ Jack consumed a whole plate of spaghetti.
مصرف کردن، غذا خوردن
کلمه consume چیزی به معنی خوردن یا نوشیدن آن است.
→ جک یک بشقاب کامل اسپاگتی را خورد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit15 #level1
excite [ɪkˈsʌɪt] v.
To excite someone means to make them happy and interested.
→ I heard about the school dance on Friday. This excited me.
تهییج کردن، هیجان زده کردن، برانگیختن
کلمه excite کسی به معنی ایجاد شادی و علاقه در آنها است.
→ من در مورد رقص مدرسه در روز جمعه شنیدم. این موضوع مرا هیجانزده کرد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#adjective #unit15 #level1
extreme [ɪkˈstriːm] adj.
If something is extreme, it is in a large amount or degree.
→ His workout was so extreme that he was sweating heavily.
مفرط، بی نهایت، خیلی زیاد، شدید
اگر چیزی extreme باشد، در مقدار یا درجه زیادی است.
→ تمرین او آنقدر شدید بود که او به شدت عرق کرد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit15 #level1
fear [fɪə] n.
Fear is the feeling of being afraid.
→ I have a great fear of skateboarding.
ترس، وحشت
کلمه fear به معنی احساس ترسیدن است.
→ من ترس زیادی از اسکیتسواری دارم.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#adjective #unit15 #level1
fortunate [ˈfɔːtʃ(ə)nət] adj.
If you are fortunate, you are lucky.
→ I was fortunate to get a seat.
خوش شانس، خوشبخت، نیکبخت
اگر شما fortunate باشید، شانس میآورید.
→ من خوششانس بودم که توانستم یک صندلی پیدا کنم.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
5.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر مرحله جدیدی از زندگی به نسخه جدیدتری از تو نیاز داره و برای اینکه به نسخه بهتری از خودت تبدیل شوی گاهی باید شکسته شده و از نو ساخته شوی!
زبان اصلی با زیرنویس فارسی
🌸 eitaa.com/Essential_English_Words 🌸