5.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر مرحله جدیدی از زندگی به نسخه جدیدتری از تو نیاز داره و برای اینکه به نسخه بهتری از خودت تبدیل شوی گاهی باید شکسته شده و از نو ساخته شوی!
زبان اصلی با زیرنویس فارسی
🌸 eitaa.com/Essential_English_Words 🌸
⛱ گروه چت انگلیسی و رفع اشکال
eitaa.com/joinchat/4007067660C53e1dcc71d
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
با هشتگ #معنی میتوانید به معانی فارسی لغات دروس ۱ تا ۱۳ دسترسی پیدا کنید
✅ میانبر به ابتدای کانال
eitaa.com/Essential_English_Words/6
#verb #unit15 #level1
happen [ˈhap(ə)n] v.
If someone happens to do something, they do it by chance.
→ I happened to meet some new friends at school today.
ناگهانی رخ دادن ، تصادفی برخورد کردن
اگر کسی happen چیزی را انجام دهد، آن را به طور تصادفی انجام میدهد.
→ من امروز در مدرسه اتفاقای با چند دوست جدید ملاقات کردم.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit15 #level1
length [lɛn(t)θ] n.
The length of something is how long it is from one end to the other.
→ The length of the floor is three meters.
طول، درازا
یک**length** چیزی فاصلهای است که از یک انتها به انتهای دیگر دارد.
→ طول کف اتاق سه متر است.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit15 #level1
mistake [mɪˈsteɪk] n.
A mistake is something you do wrong.
→ My boss always yells at me when I make a mistake.
اشتباه ، خطا ، غلط
یک mistake چیزی است که شما اشتباه انجام میدهید.
→ رئیسم همیشه وقتی من اشتباه میکنم، داد میزند.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit15 #level1
observe [əbˈzəːv] v.
To observe something is to watch it.
→ Brian observed the sun rising over the mountains.
مشاهده کردن ، دیدن ، نظاره کردن
کلمه observe چیزی به معنی تماشای آن است.
→ برایان طلوع خورشید را بر فراز کوهها مشاهده کرد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit15 #level1
opportunity [ɒpəˈtjuːnɪti] n.
An opportunity is a chance to do something.
→ I had an opportunity to take pictures in the jungle.
فرصت
یک opportunity شانس انجام کاری است.
→ من فرصتی برای عکسبرداری در جنگل داشتم.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit15 #level1
prize [prʌɪz] n.
A prize is something of value that is given to the winner.
→ I won a prize for getting the best grade on my science test.
جایزه
یک prize چیزی با ارزش است که به برنده داده میشود.
→ من برای کسب بهترین نمره در آزمون علومم جایزهای بردم.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit15 #level1
race [reɪs] n.
A race is a contest to see who is the fastest.
→ Paul is a fast runner, so he easily won the race.
مسابقه
یک race رقابتی است که نشان میدهد چه کسی سریعتر است.
→ پل دونده سریعی است، بنابراین به راحتی مسابقه را برد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit15 #level1
realize [ˈrɪəlʌɪz] v.
To realize is to suddenly understand.
→ After I left my house, I realized that I left the light on.
پی بردن ، درک کردن ، دریافتن
کلمه realize به معنی ناگهان فهمیدن است.
→ بعد از اینکه خانهام را ترک کردم، متوجه شدم که چراغ را روشن گذاشتهام.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸