eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
126 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
گروه چت و رفع اشکال eitaa.com/joinchat/4007067660C53e1dcc71d کانال دیگر ما نکات کاربردی و اصطلاحات @English_House
opinion [əˈpɪnjən] n. An opinion is a thought about a person or a thing. → Meg told me her opinion of my story. She said it was not funny. نظر ، عقیده یک opinion فکری در مورد یک فرد یا چیزی است. → مگ نظر خود را در مورد داستان من به من گفت. او گفت که آن خنده‌دار نیست. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
real [riːl] adj. If something is real, it actually exists. → The handbag has a stamp on it, so it’s real. واقعی ، حقیقی اگر چیزی real باشد، واقعاً وجود دارد. → کیف دستی یک مهر (چاپ) روی آن دارد، بنابراین واقعی است. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
reflect [rɪˈflɛkt] v. To reflect is when a surface sends back light, heat, sound or an image. → Her face was reflected on the smooth glass. منعکس کردن ، برگرداندن، بازتاب دادن کلمه reflect زمانی است که یک سطح، نور، گرما، صدا یا تصویری را باز می‌گرداند. → صورت او روی شیشه صاف بازتاب داده شد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
regard [rɪˈɡɑːd] v. To regard someone or something is to think of them in a certain way. → The boy regarded the girl as a good friend. به حساب آوردن ، به شمار آوردن، در نظر داشتن کلمه regard به کسی یا چیزی به معنی فکر کردن در مورد آن‌ها به نحوی خاص است. → پسر دختر را به عنوان یک دوست خوب می‌دانست. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
serve [səːv] v. To serve someone is to give them food or drinks. → He served us our drinks quickly. خوراک دادن ، خدمت ارائه دادن ، سرویس دادن، پذیرایی کردن کلمه serve از کسی به معنی دادن غذا یا نوشیدنی به او است. → او به سرعت نوشیدنی‌هایمان را برایمان آورد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
vegetable [ˈvɛdʒtəb(ə)l] n. A vegetable is a plant used as food. → Carrots are my favorite vegetable. سبزی ، گیاه خوراکی (برگ خوراکی مانند اسفناج - ریشه ی خوراکی مانند سیب زمینی - میوه ی بته ای مانند گوجه فرنگی و بادمجان - دانه ی خوراکی مانند لوبیاسبز - ساقه ی خوراکی مانند کرفس)، تره بار یک vegetable گیاهی است که به عنوان غذا استفاده می‌شود. → هویج مورد علاقه من سبزی است. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
war [wɔː] n. A war is a big fight between two groups of people. → Many young men died in the war. جنگ یک war یک مبارزه بزرگ بین دو گروه از مردم است. → بسیاری از جوانان در جنگ کشته شدند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
worth [wəːθ] adj. If something is worth an amount of money, it costs that amount. → Our house is worth a lot of money. به اندازه ، به قدر ، معادل ، دارای ارزش، ارزش اگر چیزی به اندازه مقداری پول worth داشته باشد، هزینه‌اش آن مقدار است. → خانه ما به اندازه مقدار زیادی پول ارزش دارد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸