eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
126 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
☘ In the name of God ☘ درس بیست و یکم
appear [əˈpɪə] v. To appear is to seem. → She appeared to be sad. She was crying. به نظر رسیدن، ظاهر شدن کلمه appear به معنی به نظر آمدن است. → به نظر می‌رسید که او غمگین است. او داشت گریه می کرد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
base [beɪs] n. The base is the bottom of something. → The base of the table has three legs. ته ، پایه ، اساس ، بنیاد، بخش اصلی، زیرساخت کلمه base قسمت پایین چیزی است. → بخش اصلی میز سه پایه دارد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
brain [breɪn] n. The brain is the organ in your head that lets you think. → You must use your brain to solve the problem. مغز ، ذهن ، هوش کلمه brain اندامی در سر شماست که به شما اجازه می‌دهد فکر کنید. → شما باید از مغز خود برای حل مسئله استفاده کنید. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
career [kəˈrɪə] n. A career is a job that you do for a large part of your life. → He was in the hospitality business for most of his career. حرفه ، کار ، شغل یک career شغلی است که بخش بزرگی از زندگی خود را در آن می‌گذرانید. → او بیشتر دوران شغلیش را در مشاغل مهمانداری بود. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
clerk [klɑːk] n. A clerk is a type of worker. Clerks in a store help customers. → The clerk added up her bill for the groceries. کارمند یک clerk نوعی کارگر است. کارمندان در یک فروشگاه به مشتریان کمک می‌کنند. → کارمند صورتحساب مواد غذایی او را جمع زد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
effort [ˈɛfət] n. Effort is hard work or an attempt to do something. → He always puts a lot of effort into his studies. تلاش ، سعی ، کوشش کلمه effort کار سخت یا تلاش برای انجام کاری است. → او همیشه تلاش زیادی در مطالعات خود می‌کند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
enter [ˈɛntə] v. To enter a place is to go into it. → Two guards greeted me as I entered the front door. وارد شدن ، داخل شدن کلمه enter به مکانی به معنی رفتن به داخل آن است. → دو نگهبان در حالی که وارد در جلویی می‌شدم، به استقبال من آمدند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
excellent [ˈɛks(ə)l(ə)nt] adj. When something is excellent, it is very good. → I got an excellent score on my school test. عالی ، بسیار خوب وقتی چیزی excellent باشد، بسیار خوب است. → من در آزمون مدرسه‌ام نمره عالی گرفتم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸