eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
126 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
enter [ˈɛntə] v. To enter a place is to go into it. → Two guards greeted me as I entered the front door. وارد شدن ، داخل شدن کلمه enter به مکانی به معنی رفتن به داخل آن است. → دو نگهبان در حالی که وارد در جلویی می‌شدم، به استقبال من آمدند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
excellent [ˈɛks(ə)l(ə)nt] adj. When something is excellent, it is very good. → I got an excellent score on my school test. عالی ، بسیار خوب وقتی چیزی excellent باشد، بسیار خوب است. → من در آزمون مدرسه‌ام نمره عالی گرفتم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
hero [ˈhɪərəʊ] n. A hero is a brave person who does things to help others. → To children, the man in the blue and red costume was a real hero. قهرمان یک hero شخص شجاعی است که کارهایی را برای کمک به دیگران انجام می‌دهد. → برای کودکان، مردی که لباس آبی و قرمز پوشیده بود یک قهرمان واقعی بود. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
hurry [ˈhʌri] v. To hurry is to do something quickly. → I hurried home on my bike. عجله کردن ، شتاب کردن کلمه hurry به معنی انجام دادن کاری به سرعت است. → من با دوچرخه با عجله به خانه رفتم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
inform [ɪnˈfɔːm] v. To inform someone is to tell them about something. → I called and informed her about my idea. اطلاع دادن ، خبر دادن کلمه ***inform* به کسی به معنی گفتن چیزی در مورد آن چیز به او است. → من زنگ زدم و در مورد ایده‌ام به او اطلاع دادم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
later [ˈleɪtə] adv. Later means after the present, expected, or usual time. → She missed the train, so she’ll arrive a little later than expected. بعداً ، بعد کلمه later به معنی پس از زمان حال، مورد انتظار یا معمول است. → او قطار را از دست داد، بنابراین کمی دیرتر از زمان مورد انتظار خواهد رسید. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
leave [liːv] v. To leave means to go away from someone or something. → He packed his bag and was ready to leave for home. ترک کردن ، رفتن کلمه leave به معنی دور شدن از کسی یا چیزی است. → او کیف خود را بست و آماده رفتن به خانه شد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
locate [lə(ʊ)ˈkeɪt] v. To locate something is to find it. → I could not locate my keys in the house. پیدا کردن، یافتن، مکان یابی کردن، موقعیت‌یابی کردن کلمه locate چیزی به معنی پیدا کردن آن است. → من نتوانستم کلیدهایم را در خانه پیدا کنم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
nurse [nəːs] n. A nurse is a person who helps sick people in the hospital. → A nurse helped me get better. پرستار یک nurse شخصی است که به بیماران در بیمارستان کمک می‌کند. → یک پرستار به من کمک کرد تا بهبود یابم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
operation [ɒpəˈreɪʃ(ə)n] n. An operation is when a doctor replaces or removes something in the body. → The operation on my arm was a success. عمل جراحی یک operation زمانی است که یک پزشک چیزی را در بدن جایگزین می کند یا برمی‌دارد. → عمل جراحی روی بازویم موفقیت‌آمیز بود. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
pain [peɪn] n. Pain is the feeling that you have when you are hurt. → His head was full of pain. درد کلمه pain احساسی است که وقتی آسیب می‌بینید، دارید. → سر او پر از درد بود. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
refuse [rɪˈfjuːz] v. To refuse something is to say “no” to it. → The dog refused to play with the cat. نپذیرفتن ، قبول نکردن ، رد کردن، امتناع کردن کلمه refuse چیزی به معنی گفتن "نه" به آن است. → سگ از بازی با گربه امتناع کرد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸