#noun #unit29 #level1
progress [prəˈɡrɛs] n.
Progress is the act of getting closer to doing or finishing something.
→ Our company made financial progress this year.
پیشرفت ، ترقی ، تکامل
کلمه progress عمل نزدیک شدن به انجام یا تکمیل چیزی است.
→ شرکت ما امسال پیشرفت مالی داشت.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit29 #level1
respect [rɪˈspɛkt] n.
Respect is a good opinion of someone because they are good.
→ I have great respect for firemen.
احترام ، تکریم ، بزرگداشت
کلمه respect نظر خوبی است که از کسی به دلیل خوب بودن او دارید.
→ من برای آتشنشانان احترام زیادی قائل هستم.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#adjective #unit29 #level1
rich [rɪtʃ] adj.
If you are rich, you have a lot of money.
→ He’s rich. He can buy anything he wants.
ثروتمند ، غنی ، توانمند ، پولدار
اگر شما rich باشید، پول زیادی دارید.
→ او ثروتمند است. او میتواند هر چیزی را که بخواهد بخرد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit29 #level1
skill [skɪl] n.
A skill is the knowledge and ability that allows you to do something well.
→ A snowboarder must have the right skills to do well.
مهارت ، استادی ، کاردانی، چیره دستی
یک skill دانش و توانایی است که به شما اجازه میدهد چیزی را به خوبی انجام دهید.
→ یک اسنوبرد سوار باید مهارتهای مناسب را برای انجام خوب کار داشته باشد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#adverb #unit29 #level1
somehow [ˈsʌmhaʊ] adv.
Somehow means in a way or by some means which is not known.
→ He somehow had to find a way to reach the life preserver.
به هر نحو ، به هر طریق ، به یک نوعی ، هرجور هست
کلمه somehow به معنی به شیوهای یا به وسیلهای که ناشناخته است.
→ او به هر نحو باید راهی برای رسیدن به وسیله نجات غریق پیدا میکرد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit29 #level1
strength [strɛŋkθ] n.
Strength is the physical power that you have.
→ Exercising will increase your strength and give you more power.
نیرو ، زور ، توانایی ، قوت، قدرت
کلمه strength نیروی فیزیکی است که دارید.
→ ورزش کردن قدرت شما را افزایش میدهد و به شما نیروی بیشتری میدهد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit29 #level1
vote [vəʊt] v.
To vote is to officially choose between two or more things.
→ I voted for Billy to be our class president.
رأی دادن
کلمه vote به معنی انتخاب رسمی بین دو یا چند چیز است.
→ من به بیلی به عنوان رئیس کلاس رأی دادم.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#short_story #unit29 #level1 #english
داستان کوتاه
How the World Got Light
The president of Darkland was a pig—a very bad pig. He was a pig of major importance. He was rich, and he had a lot of strength. But he was mean to all the animals in Darkland. He kept all of the world’s light in a bag. He preferred to keep the world cool and dark. He wanted to stop the progress of the city. The animals couldn’t work in the dark. He didn’t have any respect for them. “Light is too good for them,” he said. “Only I should have light.”
چگونه دنیا روشنایی یافت
رئیس جمهور کشور تاریکستان یک خوک بود - یک خوک بسیار بد. او خوکی با اهمیت زیاد بود. او ثروتمند بود و قدرت زیادی داشت. اما او به همه حیوانات در تاریکستان بد رفتار میکرد. او تمام نور دنیا را در یک کیسه نگه میداشت. او ترجیح میداد دنیا را سرد و تاریک نگه دارد. او میخواست جلوی پیشرفت شهر را بگیرد. حیوانات نمیتوانستند در تاریکی کار کنند. او هیچ احترامی برای آنها قائل نبود. او گفت «نور برای آنها خیلی خوب است». «فقط من باید نور داشته باشم.»
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
But the animals needed light. So they decided to hold a competition. They wanted to find the smartest animal in Darkland. That animal had to steal light from the president. They advertised the competition everywhere. All the animals came.
The animals all showed off their skills. The audience watched and then voted for the animal with the most knowledge. The winner was a tall bird named Raven. They assigned him the job of getting light.
The next morning, Raven ate breakfast and then left his home. “How will I gain light from the president?” thought Raven. He needed to trick the president somehow. Then, Raven had an idea.
اما حیوانات به نور نیاز داشتند. بنابراین آنها تصمیم گرفتند یک مسابقه برگزار کنند. آنها میخواستند باهوشترین حیوان در تاریکستان را پیدا کنند. آن حیوان باید نور را از رئیس جمهور میدزدید. آنها مسابقه را همه جا تبلیغ کردند. همه حیوانات آمدند.
حیوانات همه مهارتهای خود را به نمایش گذاشتند. تماشاگران تماشا کردند و سپس به حیوانی که بیشترین دانش را داشت، رای دادند. برنده یک پرنده بلند قد به نام ریون بود. آنها به او ماموریت به دست آوردن نور را محول کردند.
صبح روز بعد، ریون صبحانه خورد و سپس خانهاش را ترک کرد. ریون فکر کرد «چگونه میتوانم نور را از رئیس جمهور بگیرم؟» او باید به طریقی رئیس جمهور را فریب میداد. سپس، ریون یک ایده داشت.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸