eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
118 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
bunch ( n. ) A bunch is a group of the same things. → She was hungry, so she ate the entire bunch of grapes. دسته، خوشه، مجموعه یک bunch به گروهی از چیزهای مشابه گفته می‌شود. → او گرسنه بود، بنابراین کل خوشه انگور را خورد. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ chore ( n. ) chore [tʃɔːr] n. A chore is a job that you have to do but don’t like. → It’s Nikki’s chore to do the dishes every Tuesday and Wednesday night. کار اجباری، وظیفه خانه, کارهای عادی و روزمره، کار مشکل و ناخوشایند یک chore کاری است که باید انجام دهید اما دوستش ندارید. ( مثل ظرف شستن… آه ) → وظیفه نیکی این است که هر سه‌شنبه و چهارشنبه شب ظرف‌ها را بشوید. 🌸 @Essential_English_Words 🌸
decent ( adj. ) decent [ˈdiːsənt] adj. When something is decent, it is OK or good enough. → Eric did a decent job painting the fence. مناسب، قابل قبول، آبرومند، خوب و درست و حسابی وقتی چیزی decent است، یعنی خوب یا به اندازه کافی خوب است. ( شاید عالی نباشد، اما کار را راه می‌اندازد! ) → اریک کار قابل قبولی در رنگ کردن حصار انجام داد. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ disgrace ( n. ) disgrace [dɪsˈgreɪs] n. Disgrace is a feeling of shame. → He felt a sense of disgrace after failing his big exam. شرم، ننگ، بی‌آبرویی، رسوایی، فضاحت کلمه disgrace احساس خجالت و شرمندگیست. → او پس از رد شدن در امتحان بزرگش، احساس شرمندگی کرد. 🌸 @Essential_English_Words 🌸
elbow ( n. ) The elbow is the middle part of a person’s arm that lets you bend it. → She pointed to her elbow to show me where she hurt herself. آرنج آرنج قسمت میانی بازوی انسان است که به شما امکان می‌دهد آن را خم کنید. → او به آرنجش اشاره کرد تا به من نشان دهد کجا به خودش آسیب زده است. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ grateful ( adj. ) grateful [ˈgreɪtfəl] adj. When you are grateful for something, you are happy that it happened. → The girls were grateful to have a chance to spend time with their grandfather. سپاسگزار، قدردان وقتی برای چیزی grateful هستید، خوشحالید که اتفاق افتاده است. ( یک احساس خوب که قلب آدم را گرم می‌کند.) → دختران از اینکه فرصتی برای گذراندن وقت با پدربزرگشان داشتند، سپاسگزار بودند. 🌸 @Essential_English_Words 🌸
irritate ( v. ) To irritate means to annoy someone. → She was irritated when her brother told her that he had lost her camera. عصبانی کردن، آزار دادن، تحریک کردن کلمه irritate یعنی کسی را آزار دادن. → او عصبانی شد وقتی برادرش به او گفت که دوربینش را گم کرده است. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ kid ( v. ) To kid is to make a joke to make someone believe something which is not true. → I am not really mad. I was kidding when I said I was angry. شوخی کردن، دست انداختن کلمه kid یعنی لطیفه‌ای بگویید تا کسی چیزی را باور کند که حقیقت ندارد. → من واقعاً عصبانی نیستم. وقتی گفتم عصبانی هستم، شوخی می‌کردم. 🌸 @Essential_English_Words 🌸
47.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اباصالح Arabic 🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹 🏡 @English_House 🏡
28.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اباصالح Farsi 🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹 🏡 @English_House 🏡
2.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆دکتر Sucharit Bhakdi میکروبیولوژیست برجسته آلمانی درباره دروغِ (ناقلان بدون علامت) 👈از جهتی دیگر تمام پروتکلها بر اساس این دروغ پایه ریزی شده است . Dr. Sucharit Bhakdi Leading German microbiologist about lies of (asymptomatic carriers) On the other hand, all protocols are based on this lie. 🏡 @English_House 🏡
loose ( adj. ) When something is loose, it is not held in place well. → The bolt was loose, so I tightened it with the wrench. شل، لق ، گشاد ، سست وقتی چیزی loose است، یعنی خوب در جای خود ثابت نیست. ( مثل پیچی که باید سفتش کنید وگرنه ممکن است همه‌چیز از هم بپاشد!) → پیچ شل بود، بنابراین با آچار آن را سفت کردم. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ offend ( v. ) offend [əˈfend] v. To offend someone means to make them angry or upset. → They were both offended by what they had said to each other. رنجاندن، توهین کردن، دلخور کردن کلمه offend کسی یعنی او را عصبانی یا ناراحت کردن. ( کلمات گاهی اوقات می‌توانند خیلی قدرتمند باشند، پس مراقب آنچه می‌گویید باشید!) → هر دو از حرف‌هایی که به یکدیگر زده بودند، رنجیده شدند. 🌸 @Essential_English_Words 🌸
overnight ( adv. ) When something happens overnight, it happens during the night. → The campers stayed in the tent overnight. یک شبه، در طول شب، در مدت شب وقتی چیزی overnight اتفاق می‌افتد، یعنی در طول تاریکی شب رخ می‌دهد. مثل یک کمپینگ خاطره‌انگیز زیر ستاره‌ها. → کمپرها (گردشگران) در طول شب در چادر ماندند. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ persist ( v. ) To persist means to keep doing something even when it is hard. → Even though the lesson was difficult, he persisted until he understood. پافشاری کردن، اصرار کردن، سماجت کردن کلمه persist یعنی حتی وقتی کاری سخت است، به انجام آن ادامه دهید. ( رمز موفقیت همینجاست، تسلیم نشدن! ) → با اینکه درس سخت بود، او پافشاری کرد تا اینکه متوجه شد. 🌸 @Essential_English_Words 🌸