eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
118 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
28.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اباصالح Farsi 🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹 🏡 @English_House 🏡
2.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆دکتر Sucharit Bhakdi میکروبیولوژیست برجسته آلمانی درباره دروغِ (ناقلان بدون علامت) 👈از جهتی دیگر تمام پروتکلها بر اساس این دروغ پایه ریزی شده است . Dr. Sucharit Bhakdi Leading German microbiologist about lies of (asymptomatic carriers) On the other hand, all protocols are based on this lie. 🏡 @English_House 🏡
loose ( adj. ) When something is loose, it is not held in place well. → The bolt was loose, so I tightened it with the wrench. شل، لق ، گشاد ، سست وقتی چیزی loose است، یعنی خوب در جای خود ثابت نیست. ( مثل پیچی که باید سفتش کنید وگرنه ممکن است همه‌چیز از هم بپاشد!) → پیچ شل بود، بنابراین با آچار آن را سفت کردم. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ offend ( v. ) offend [əˈfend] v. To offend someone means to make them angry or upset. → They were both offended by what they had said to each other. رنجاندن، توهین کردن، دلخور کردن کلمه offend کسی یعنی او را عصبانی یا ناراحت کردن. ( کلمات گاهی اوقات می‌توانند خیلی قدرتمند باشند، پس مراقب آنچه می‌گویید باشید!) → هر دو از حرف‌هایی که به یکدیگر زده بودند، رنجیده شدند. 🌸 @Essential_English_Words 🌸
overnight ( adv. ) When something happens overnight, it happens during the night. → The campers stayed in the tent overnight. یک شبه، در طول شب، در مدت شب وقتی چیزی overnight اتفاق می‌افتد، یعنی در طول تاریکی شب رخ می‌دهد. مثل یک کمپینگ خاطره‌انگیز زیر ستاره‌ها. → کمپرها (گردشگران) در طول شب در چادر ماندند. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ persist ( v. ) To persist means to keep doing something even when it is hard. → Even though the lesson was difficult, he persisted until he understood. پافشاری کردن، اصرار کردن، سماجت کردن کلمه persist یعنی حتی وقتی کاری سخت است، به انجام آن ادامه دهید. ( رمز موفقیت همینجاست، تسلیم نشدن! ) → با اینکه درس سخت بود، او پافشاری کرد تا اینکه متوجه شد. 🌸 @Essential_English_Words 🌸
pine ( n. ) A pine is a type of tree that is tall and thin. → There were many beautiful pine trees in the forest. کاج، صنوبر یک pine نوعی درخت است که بلند و باریک است. → درختان کاج زیبا و زیادی در جنگل وجود داشت. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ scar ( n. ) A scar is a mark on the skin after a wound heals. → The monster had horrible scars on his cheek and forehead. جای زخم یا سوختگی، اسکار یک scar علامتی روی پوست است که پس از بهبود زخم باقی می‌ماند. → هیولا جای زخم‌های وحشتناکی روی گونه و پیشانی‌اش داشت. 🌸 @Essential_English_Words 🌸
sensation ( n. ) A sensation is a feeling a person gets from their senses. → Mom got a painful sensation in her head from the loud noise. احساس، حس یک sensation حسی است که فرد از طریق حواس خود دریافت می‌کند. ( گاهی اوقات این احساس می‌تواند دردناک باشد، مثل یک سردرد شدید! ) → مامان از صدای بلند، احساس دردناکی در سرش پیدا کرد. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ sled ( n. ) A sled is a small vehicle that you use on snow. → Marvin likes to ride his sled down the hill in winter. سورتمه یک sled وسیله نقلیه کوچکی است که روی برف استفاده می‌کنید. ( یک وسیله تفریحی عالی برای روزهای برفی زمستان! ) → ماروین دوست دارد در زمستان با سورتمه‌اش از تپه پایین برود. 🌸 @Essential_English_Words 🌸
tease ( v. ) To tease someone means to laugh at or make fun of them. → Jake teased Charlie because he was the new student. دست انداختن، اذیت کردن، سر به سر گذاشتن، مسخره کردن کلمه tease کسی یعنی به او خندیدن یا مسخره‌اش کردن. ( این کار همیشه خوب نیست، مخصوصاً اگر باعث ناراحتی کسی شود. ) → جیک چارلی را دست انداخت چون او دانش‌آموز جدیدی بود. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ valentine ( n. ) A valentine is someone you love or admire with great affection. → Harry wanted Molly to be his valentine. معشوق، دلداده (معمولاً در روز ولنتاین) یک valentine کسی است که با علاقه و محبت زیادی دوستش دارید یا تحسینش می‌کنید. ( کسی که قلب شما را گرم می‌کند! ) → هری می‌خواست مولی معشوقه اش باشد. 🌸 @Essential_English_Words 🌸
داستان کوتاه 🏄‍♂ The Boy and his Sled Mike was the smallest child in school. Another boy, Joe, always teased Mike. Joe had a large scar on his face from fighting other children. One day, Joe offended Mike when he made fun of Mike’s valentine, Jane. Mike felt disgrace, but he didn’t know how to make Joe stop. That day, Mike walked home down an alley. He found a bunch of wood boards next to a pine tree. He thought to himself, “ I could build a decent sled from this. If I let Joe use it, he will be nicer to me and Jane.” He took the wood home. پسر و سورتمه‌اش مایک کوچک‌ترین بچه مدرسه بود. پسر دیگری به نام جو، همیشه مایک را اذیت می‌کرد. جو به خاطر دعوا با بچه‌های دیگر، یک جای زخم بزرگ روی صورتش داشت. یک روز، جو وقتی به کارت ولنتاین مایک، جین، خندید، مایک را آزرد. مایک احساس شرمندگی کرد، اما نمی‌دانست چطور کاری کند که جو دست از این کار بردارد. آن روز، مایک از کوچه‌ای به خانه رفت. کنار یک درخت کاج، تعدادی تخته چوب پیدا کرد. با خودش فکر کرد: «می‌توانم با این چوب‌ها یک سورتمه خوب بسازم. اگر بگذارم جو از آن استفاده کند، او با من و جین مهربان‌تر خواهد بود.» چوب‌ها را به خانه برد. 🌸 @Essential_English_Words 🌸
@Essential_English_Wordsthe_boy_and_his_sled.mp3
زمان: حجم: 1.42M
Mike got an ax and cut the wood. He used nails to make sure that the pieces were not loose. As he worked, he bumped his elbow on the boards. The painful sensation made him want to cry. It was a hard chore, but he persisted. He worked overnight. By morning, the sled was finished. Mike called Joe on the telephone. He said, “ Hi Joe. Come over to my house right away.” مایک یک تبر گرفت و چوب‌ها را برید. او از میخ استفاده کرد تا مطمئن شود قطعات شل نیستند. هنگام کار، آرنجش به تخته‌ها برخورد کرد. احساس درد باعث شد دلش بخواهد گریه کند. کار سختی بود، اما او پشتکار داشت. او یک شب تا صبح کار کرد. تا صبح، سورتمه آماده بود. مایک با جو تلفنی تماس گرفت. گفت: «سلام جو. همین الان بیا خونه من.»