eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
118 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
@Essential_English_WordsSenator & Worm.mp3
زمان: حجم: 1.52M
“ No!” shouted the senator. “ I want you to kill it.” “ But it’s only a worm,” the cook said. “ Why should we execute it? It hasn’t committed a crime.” The senator could not endure the worm on his head. “ Hurry!” he shouted. The cook looked through several drawers, but found nothing. Then he ran to the closet and took out a pipe. He returned to the senator and lifted the pipe over his head. He knew he couldn’t just tap the worm. He was going to hit it hard. He grasped the pipe tightly. “ What are you waiting for?” said the senator. “ Kill it!” سناتور فریاد زد: “نه! می‌خواهم آن را بکشی.” آشپز گفت: “اما این فقط یک کرم است. چرا باید آن را اعدام کنیم؟ جرمی مرتکب نشده است.” سناتور تحمل کرم روی سرش را نداشت. فریاد زد: “عجله کن!” آشپز کشوهای مختلفی را گشت، اما چیزی پیدا نکرد. سپس به کمد دوید و یک لوله برداشت. به نزد سناتور بازگشت و لوله را بالای سر او گرفت. او می‌دانست که نمی‌تواند فقط به کرم ضربه بزند. می‌خواست محکم به آن ضربه بزند. لوله را محکم گرفت. سناتور گفت: “منتظر چه هستی؟ بکشش!”
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
#short_story #story #word #english #words #انگلیسی #زبان #داستان داستان کوتاه 👨‍⚖️🐛 The Senator an
زمان: حجم: 884K
The cook swung the pipe at the senator’s head. “ Oh, no,” the worm said. “ He’s going to chop me in half.” It jumped off the senator’s head. There was a tremendous noise. “ Owww!” cried the senator. A bump rose upon his skull. Meanwhile, the worm crawled outside. “ That was close,” said the worm. “ Instead of being nice, he wanted to hurt me. Now, that man has a big bump on his head.” آشپز لوله را به سر سناتور کوبید. کرم گفت: “اوه، نه. او می‌خواهد مرا از وسط نصف کند.” کرم از سر سناتور پرید. صدای مهیبی شنیده شد. سناتور فریاد زد: “آخ!” برجستگی روی جمجمه‌اش ایجاد شد. در همین حال، کرم به بیرون خزید. کرم گفت: “چه نزدیک بود. به جای اینکه مهربان باشد، می‌خواست به من آسیب برساند. حالا، آن مرد یک برآمدگی بزرگ روی سرش دارد.” 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹 🌸 @Essential_English_Words 🌸
پایان درس ۶✔️ 🔄 میانبر به ابتدای درس ۶ سطح ۳ eitaa.com/Essential_English_Words/6742 🔄 میانبر به دروس سطح ۱ eitaa.com/Essential_English_Words/4875 🔄 میانبر به دروس سطح ۲ eitaa.com/Essential_English_Words/6558 اصطلاحات ، پادکست 👇 🌺 @English_House گروه چت و رفع اشکال eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
abandon [əˈbændən] v. To abandon something is to leave it forever or for a long time. → The old room had been abandoned years before. رها کردن، ترک کردن کلمه abandon یعنی چیزی را برای همیشه یا برای مدت طولانی ترک کنید. → اتاق قدیمی سال‌ها پیش رها شده بود. ➖➖➖➖➖➖➖➖ ambitious [æmˈbɪʃəs] adj. If someone is ambitious, they want to be rich or successful. → Kendra had to be ambitious to get into medical school. جاه‌طلب، بلندپرواز اگر کسی ambitious باشد، می‌خواهد ثروتمند یا موفق شود. → کندرا برای ورود به دانشکده پزشکی مجبور بود بلندپرواز باشد. 🌸 @Essential_English_Words 🌸
bark [bɑːrk] v. When a dog barks, it makes a short, loud noise. → The dog barked loudly and frighteningly. پارس کردن (سگ)، واق واق کردن، عو عو کردن وقتی سگی bark می‌کند، صدای کوتاه و بلندی از خود در می‌آورد. → سگ با صدای بلند و ترسناک پارس کرد. ➖➖➖➖➖➖➖➖ bay [beɪ] n. A bay is an area near the ocean where the land goes inward. → The Golden Gate Bridge crosses San Francisco Bay. خلیج یک bay ناحیه‌ای در نزدیکی اقیانوس است که خشکی به سمت داخل آن کشیده شده است. → پل گلدن گیت از خلیج سانفرانسیسکو می‌گذرد. 🌸 @Essential_English_Words 🌸
brilliant [ˈbrɪljənt] adj. If someone is brilliant, they are very smart. → My younger sister is brilliant for someone her age. باهوش، درخشان، عالی، با استعداد، زیرک اگر کسی brilliant باشد، یعنی بسیار زرنگ و نابغه است. → خواهر کوچکتر من برای سنش بسیار باهوش است. ➖➖➖➖➖➖➖➖ chin [tʃɪn] n. Your chin is the hard part at the bottom of your face. → Luke pointed to the hair on his chin. چانه، زنخدان کلمه chin به معنی قسمت سخت پایین صورت شماست. → لوک به موهای روی چانه‌اش اشاره کرد. 🌸 @Essential_English_Words 🌸
complaint [kəmˈpleɪnt] n. A complaint is something you say to tell people that you don’t like something. → Mom said she didn’t want to hear my brother’s complaints. شکایت، گله، شکوه یک complaint چیزی است که شما می‌گویید تا به مردم بگویید از چیزی خوشتان نمی‌آید. → مامان گفت نمی‌خواهد شکایات برادرم را بشنود. ➖➖➖➖➖➖➖➖ deaf [def] adj. When someone is deaf, they cannot hear. → Susan was born deaf. ناشنوا، کر وقتی کسی deaf است، نمی‌تواند بشنود. → سوزان ناشنوا به دنیا آمد. 🌸 @Essential_English_Words 🌸
enthusiastic [eneu:ziæstik] adj. To be enthusiastic about something is to be excited by or interested in it. → The man was enthusiastic about his job. مشتاق، پرشور، علاقه‌مند کلمه enthusiastic به چیزی یعنی نسبت به آن هیجان‌زده یا علاقه‌مند به آن باشید. → مرد نسبت به کارش بسیار مشتاق بود. ➖➖➖➖➖➖➖➖ expedition ( n. ) expedition [ˌekspədɪʃən] n. An expedition is a long trip, usually to a place very far away. → They got into their spaceship to begin their expedition. هیئت اعزامی، سفر اکتشافی یک expedition یک سفر طولانی است، معمولاً به مکانی بسیار دور. → آن‌ها سوار سفینه فضایی خود شدند تا سفر اکتشافی‌شان را آغاز کنند. 🌸 @Essential_English_Words 🌸
🔺 رازگشای کرونایی - 83 شرح بنر : این سه یهودی، مدیران سه شرکت هستند که سهام‌داران آن‌ها نیز یهودی‌اند. واکسن‌های آسترازنکا، فایزر و مدرنا را این سه نفر به بازار می‌فرستند. آنان ظاهراً رقابت می‌کنند اما از شما چه پنهان که با هم‌دیگر رفیق و بلکه پسرخاله هستند. شما البته نگران نشوید زیرا نه فقط آن سه واکسن، بلکه هر چه واکسن در داخل و خارج و منظومه‌ی شمسی وجود دارد، فقط با سرمایه‌گذاری بیل‌گیتس که او نیز یهودی است، در ووهان تولید می‌شود و بعدش یواشکی به اقصی نقاط گیتی صادر می‌شود تا به چندین نام بسته‌بندی شود و به شما حق انتخاب (!) عطا کند. برای هضم این ترفند، باید بدانید که یک یهودی به نام موسی کهن‌زاده دو کارخانه‌ی آدامس در ایران دایر کرد که یکی محصول «خروس ‌نشان» را می‌ساخت و دیگری «بُز نشان» را؛ و ظاهراً رقیب بودند. محصول نخست، خوش‌مزه بود و دومی، عینهو زهرمار؛ اما دومی را برای آن می‌فروختند که مشتریان را به استقبال از خروس‌نشان وادارند. هرگز اما کسی نفهمید که صاحب هر دو کارخانه، موسی‌خان است. [کرونا را با «افشای حقایق» شکست دهیم] 🏡 @English_House 🏡