@Essential_English_WordsDalton vs. the Bully.mp3
زمان:
حجم:
1.66M
That morning, Dalton ate plenty of carbohydrates for breakfast. He entered the gym and looked at the dial on the clock. It was time to begin. The teacher asked if they were ready. Everyone nodded, except Dalton.
“ I got stung by a bee. I need to see the nurse,” said Dalton. He made it up so he wouldn’t have to play.
“ I don’t believe you. Get ready to play,” responded the coach.
First, they wrestled. Then they jumped, crawled and played other games. But Mitch was dominant in every event.
آن صبح، دالتون برای صبحانه مقدار زیادی کربوهیدرات خورد. وارد سالن ورزشی شد و به صفحه ساعت نگاه کرد. وقت شروع بود. معلم پرسید آیا آمادهاند. همه سر تکان دادند، به جز دالتون.
دالتون گفت: “یک زنبور نیشم زد. باید به پرستار مراجعه کنم.” او این را دروغ گفت تا مجبور به بازی نشود.
مربی پاسخ داد: “باورت نمیکنم. آماده بازی شو.”
ابتدا کشتی گرفتند. سپس پریدند، چهار دست و پا رفتند و بازیهای دیگری انجام دادند. اما میچ در هر رویدادی برتر بود.
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
#short_story #stroy #english #audio_story #word #words #انگلیسی #زبان #داستان #داستان_صوتی #تلفظ د
زمان:
حجم:
1.09M
They strained all morning to defeat him. By lunch, they were sore. Their entire bodies ailed them. They thought about how to win. They knew the last game of the day was volleyball. Kids who used to be Dalton’s rivals became his allies. They wanted him to help them beat Mitch. Dalton was going to be Mitch’s opponent.
The game started. Every time Mitch tried to hit the ball over the net, Dalton stopped it. Finally, Mitch used all of his strength. But the ball bounced off Dalton’s hands and back into Mitch’s face! Finally Mitch was defeated.
آنها تمام صبح تلاش کردند تا او را شکست دهند. تا ناهار، بدنشان درد میکرد. تمام بدنشان بیمار بود. آنها به چگونگی پیروزی فکر میکردند. میدانستند آخرین بازی روز والیبال است. بچههایی که قبلاً رقیب دالتون بودند، متحد او شدند. آنها میخواستند دالتون به آنها کمک کند تا میچ را شکست دهند. دالتون قرار بود حریف میچ باشد.
بازی شروع شد. هر بار که میچ سعی میکرد توپ را از روی تور به آن طرف بفرستد، دالتون جلوی آن را میگرفت. بالاخره، میچ تمام قدرتش را به کار گرفت. اما توپ از دست دالتون برگشت و به صورت میچ خورد! بالاخره میچ شکست خورد.
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
🌸 @Essential_English_Words 🌸
18.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
Language: English
Subtitle: Farsi
👆😱راز نهایی بزرگترین نسل کشی تاریخ بشر در آینده نزدیک
👌همه کسانی که پیگیر مسئله کرونا هراسی هستند و میخواهند بدانند چگونه نیمی از ملت های جهان، همزمان و در مدت کوتاه با یک آنفلولانزای ساده کشته شدند، این فیلم را ببینند!
📛 آنفولانزای اسپانیایی سال 1918 و همزمانی آن با استفاده از امواج رادیویی در سطح جهانی.
📛 بیماری های همه گیر جهانی در زمان جنگ جهانی دوم و همزمانی آن با نصب تجهیزات راداری در سرتاسر کره زمین.
📛 آنفولانزای سال 1968 هنگ کنگ و ارتباط آن با ماهواره ها.
📛 کرونا و ارتباط آن با نصب فای و جی در ایران و جهان
📛 آزمایشاتی که نشان می دهد ویروس ها مسری نیستند بلکه جزیی از دی ان ای انسان هستند و نوعی واکنش سلولی هستند ولی نتایج منتشر نشدند. حالا چه ویروس آنفولانزای اسپانیایی باشد، چه آنفولانزای نوع A، چه نوع B و چه سایر بیماری های ویروسی
#حقایق_را_نشر_دهیم
🏡 @English_House 🏡
پایان درس ۹✔️
🔄 میانبر به ابتدای درس ۹ سطح ۳
eitaa.com/Essential_English_Words/6823
🔄 میانبر به دروس سطح ۱
eitaa.com/Essential_English_Words/4875
🔄 میانبر به دروس سطح ۲
eitaa.com/Essential_English_Words/6558
اصطلاحات ، پادکست 👇
🌺 @English_House
گروه چت و رفع اشکال
eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
@AhlaMenalAsal_irRuho&Reyhan-@AhlaMenalAsal_ir.mp3
زمان:
حجم:
5.3M
🎼 سرود روح و ریحان...
Happy anniversary of the marriage of Imam Ali and holy Fatima 💐🎉🌺🎊🎈🎊🌺🎉🎈
#ازدواج_حضرت_علی_و_حضرت_زهرا
🏡 @English_House 🏡
absence [ˈæbsəns] n. #noun #unit10 #level3
Absence is the state of something being away.
→ There is an absence of sand in the hourglass.
غیاب، نبود، فقدان
کلمه absence یعنی حالتی که چیزی وجود ندارد یا دور است.
→ در ساعت شنی، فقدان شن وجود دارد (شنی نیست).
➖➖➖➖➖➖➖➖
aloud [əˈlaud] adv. #adverb #unit10 #level3
If you say something aloud, you say it so that others can hear you.
→ My father often reads stories aloud to me and my sister.
با صدای بلند، بلند
اگر چیزی را aloud بگویید، یعنی آن را طوری بیان میکنید که دیگران بتوانند بشنوند.
→ پدرم اغلب داستانها را با صدای بلند برای من و خواهرم میخواند.
🌸 @Essential_English_Words 🌸
bald [bɔːld] adj. #adjective #unit10 #level3
If someone is bald, they have no hair.
→ My oldest brother is bald.
کچل، طاس، بی مو
اگر کسی bald است، یعنی مو ندارد.
→ برادر بزرگترم کچل است.
➖➖➖➖➖➖➖➖
blanket [ˈblæŋkɪt] n. #noun #unit10 #level3
A blanket is a piece of cloth that you use to keep warm or to sit upon.
→ I laid a blanket on the ground so that we could have a picnic.
پتو، روانداز
یک blanket تکهای پارچه است که برای گرم نگه داشتن خود یا نشستن روی آن استفاده میکنید.
→ من پتویی را روی زمین انداختم تا بتوانیم پیکنیک (تفریح بیرون از خانه، صرف غذا در فضای باز) داشته باشیم.
🌸 @Essential_English_Words 🌸