#adjective #unit1 #unit1_1 #level1
afraid [əˈfreid] adj.
When someone is afraid, they feel fear.
→ The woman was afraid of what she saw.
ترسیده، هراسان
وقتی کسی afraid است، احساس ترس می‌کند.
←زن از چیزی که دید ترسیده بود
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit1 #unit1_1 #level1
agree [əˈɡriː] v.
To agree is to say “yes” or to think the same way.
→ A: The food is very good in that restaurant. B: I agree with you.
موافقت کردن
کلمه agree یعنی "بله" گفتن یا به یک روش مشابه فکر کردن.
←الف: غذای آن رستوران خیلی خوب است.
ب: من با شما موافقم.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#adjective #unit1 #unit1_1 #level1
angry [ˈæŋɡrɪ] adj.
When someone is angry, they may want to speak loudly or fight.
→ She didn’t do her homework, so her father is angry.
عصبانی، خشمگین
وقتی کسی angry است، ممکن است بخواهد با صدای بلند صحبت کند یا دعوا کند.
← او تکالیفش را انجام نداد، بنابراین پدرش عصبانی است.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit1 #unit1_1 #level1
arrive [əˈraɪv] v.
To arrive is to get to or reach some place.
→ The bus always arrives at the corner of my street at 4:00.
رسیدن
کلمه arrive به معنای رفتن به یا رسیدن به مکانی است.
← اتوبوس همیشه ساعت ۴:۰۰ به گوشه خیابان من می‌رسد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸