#verb #unit3 #level1
solve [sɒlv] v.
To solve something is to find an answer to it.
→ All the students could easily solve the math problem.
حل کردن
کلمه solve به معنی پیدا کردن پاسخ چیزی است.
→ همه دانش‌آموزان می‌توانستند به راحتی مسئله ریاضی را حل کنند.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 eitaa.com/Essential_English_Words 🌸
#adverb #unit3 #level1
suddenly [ˈsʌd(ə)nli] adv.
If something happens suddenly, it happens quickly and unexpectedly.
→ I was suddenly surprised by the cake my friends brought me.
ناگهان
اگر چیزی suddenly اتفاق بیفتد، به سرعت و غیرمنتظره اتفاق می‌افتد.
→ من ناگهان از کیکی که دوستانم برایم آوردند شگفت‌زده شدم.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 eitaa.com/Essential_English_Words 🌸
#verb #unit3 #level1
suppose [səˈpəʊz] v.
To suppose is to guess.
→ I suppose I should go home now.
فرض کردن، خیال کردن، پنداشتن
کلمه suppose به معنی حدس زدن و تخمین زدن است.
→ گمان می‌کنم الان باید به خانه بروم.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 eitaa.com/Essential_English_Words 🌸
#noun #unit3 #level1
universe [ˈjuːnɪvəːs] n.
The universe is the known or supposed objects in space.
→ The universe is so large that it cannot be measured.
جهان
کلمه universe به معنی اشیاء شناخته شده یا فرضی در فضا است.
→ جهان آنقدر بزرگ است که قابل اندازه‌گیری نیست.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 eitaa.com/Essential_English_Words 🌸
#verb #unit3 #level1
view [vjuː] v.
To view is to look at something.
→ Michael likes to view himself in the mirror.
مشاهده کردن، دیدن
کلمه view به معنی نگاه کردن به چیزی است.
→ مایکل دوست دارد خود را در آینه ببیند.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 eitaa.com/Essential_English_Words 🌸