سجده نزدیکترین حالت بنده است به خدا!
و تو سیّدِ سجدهکنندگانِ عالم!
ما در انتظار ملاقات کسی هستیم؛
که میگویند؛ تمثالِ همهی لطافت و قرابتِ تو به خداست !
الهی بحقّ #سید_الساجدین علیه السلام،
إشفِ صدورنا، بظهور الحجّه 💫.
@Etr_Meshkat
#روزشمار_نیمه_شعبان
1️⃣ 1️⃣ روز تا میلاد مولای مهربان، امام زمان علیه السلام باقی مانده است...
💠بشارت به امام زمان علیه السلام در روایات
⚡️حضرت عسکری علیه السلام فرمودند:
كَأَنِّي بِكُمْ وَ قَدِ اخْتَلَفْتُمْ بَعْدِي فِي الْخَلَفِ مِنِّي أَمَا إِنَّ الْمُقِرَّ بِالْأَئِمَّةِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ الْمُنْكِرَ لِوَلَدِي كَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ ثُمَّ أَنْكَرَ نُبُوَّةَ رَسُولِ اللَّهِ وَ الْمُنْكِرُ لِرَسُولِ اللَّهِ كَمَنْ أَنْكَرَ جَمِيعَ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ لِأَنَّ طَاعَةَ آخِرِنَا كَطَاعَةِ أَوَّلِنَا وَ الْمُنْكِرَ لِآخِرِنَا كَالْمُنْكِرِ لِأَوَّلِنَا
گويا شما را مى بينم كه پس از من درباره جانشين من اختلاف مى كنيد، آگاه باشيد كه هر كس به ائمّه بعد از رسول خدا اقرار کند امّا منكر فرزندم شود مانند كسى است كه به همه انبياء الهى و رسولانش اقرار داشته باشد امّا نبوّت رسول اكرم را انكار كند و منكر رسول خدا مانند كسى است كه جميع انبياء الهى را انكار كند، زيرا اطاعت از آخر ما مانند اطاعت از اوّل ماست و منكر آخر ما مانند منكر اوّل ماست.
📚کمال الدین، ج2، ص402، ح8
@Etr_Meshkat
20.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#جشن_میلاد
خیابان پاسداران
@Etr_Meshkat
#جشن_میلاد
مراسم میلاد حضرت عباس علیه السلام در خیابان پاسداران و مداحی و پذیرایی و گروه سرود و هدیه
@Etr_Meshkat
#جشم_میلاد
کوی فرهنگیان مجلس جشن اعیاد شعبانیه و قرائت زیارت جامعه کبیره
هم چنین جوانان منطقه ارزاق مادی و معنوی بین همسایگان و رهگذران توزیع نمودند
@Etr_Meshkat
15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#جشن_میلاد
جشن میلاد امام حسین علیه السلام، امام سجاد علیه السلام و حضرت ابوالفضل علیهم السلام
کوی شهید مطهری
@Etr_Meshkat
1_628213699.mp3
2.4M
🎙 #صوت_مهدوی ؛ #پادکست
📝 موضوع: #شناخت_امام_زمان
چقققدر مدیون امام زمان هستیم😭
📌 قسمت چهارم
👤 #استاد_محمودی
@Etr_Meshkat
#مسابقه_بهار_دلها
سوال شماره4⃣
🎯لطفا صوت بالا👆 را گوش دهید و پاسخ مسابقه را نزد خود نگهدارید و در تاریخ ۱۴ فروردین پاسخها را بصورت عدد ۱۹ رقمی از سمت چپ به راست به آیدی زیر ارسال کنید.
@Salehiin313
@Etr_Meshkat
4_5951530001609263767.mp3
4.92M
آیینه بندان شده دلها
نوبت عشقی ازلی شد
🎙حاج میثم مطیعی
#یا_زین_العابدین_علیه_السلام
@Etr_Meshkat
📚 #رمان_شیطان_و_جمیل
(عهد و پیمان با خدا و امام عصر علیه السلام)
3. آغاز سفر
فردای آن روز مسافران سوار كشتی شدند و كشتی به مقصد امارات آب های خلیج فارس را شكافت. دریا آرام بود و مسافران سفری لذت بخش را برای خود آرزو می كردند.
كشتی به آرامی پیش می رفت و در هر گوشه اش خبری، رستوران، سالن پینگ پنگ و دیگر جاهای عمومی پر بود از شور و اشتیاق و گرما و آدم ها كمتر توی كابین هایشان بودند. اما حاج ناصر و همسرش از اطاق تكان نخوردند و تمام مدت را همانجا بودند. حاج ناصر تاجر فرش بود، تبریز بود و حاج ناصر ثروتش ازپارو بالا می رفت.
كم كم غروب شد و آرام آرام در كشتی بوی شب پیچید و حدود دو ساعت بع دسایه سنگین شب بر همه جا چیره شد. همه شام خورده و خوابیده بودند. فریدون درِ انباری را باز كرد و سه هم دست خود را با لباس خدمه سراغ استراحتگاه حاج ناصر فرستاد. به عنوان مراجعه ی اضطراری و مشکل تاسیساتی در کابین او.
آرام و بی صدا حاج ناصر و همسرش را بیدار كردند و پس از بستن دهان آن ها، ه ردو را با ضربات مشت و لگد بیهوش كردند. سه چمدان كه طلاها و اسكناس ها یقیناً در آن ها جا سازی شده بود برداشته و با همكاری فریدون از طریق قایق اضطراری و با عملیاتی بسیار احمقانه و خطرناك ازكشتی جدا شدند.
دركشتی هیچ كس متوجه موضوع نشد و سه دزد با سه چمدان بار ازكشتی دور شدند. و براساس راهنمایی های فریدون به سمتی رفتند كه حدود دو ساعت بعد به ساحل می رسیدند فریدون درست گفته بود و آنها حدود ساعت سه بامداد با علامت چراغ به سمت ساحل نزدیك شدند.
باهزار مشكل چمدانها را برداشته و به طرف مرد پنجاه ساله ای كه علامت می داد رفتند تمام نشانی های فریدون درست بود. به او اطمینان كردند و فهمیدند تله ای در كار نیست و لذا به خرابه ای كه او خانه می نامیدش پاگذاشتند.
اینجاكجاست؟ چه فرق میكنه؟ یك جایی از ایرانه. فعلاً شماها خسته اید من هم ساعت هاست كه كشیك میدم و خسته شدم، بسیار خوب حالا چه باید كرد؟ فعلاً بخوابید. پس فردا غروب فریدون پیداش میشه. نگران نباشید، آنقدر طلا و پول هست كه هر پنج نفر سیر خواهیم شد.
جمیل خوابش نمی برد. عذاب وجدان او را بهم ریخته بود. اولین مشت را او به صورت آن زن زد و بعد موهایش راگرفت و آنقدر مشت توی شكمش كوبید كه بی حال كف اطاق كشتی ولو شد و بعدبا لگد به صورتش كوبید. “شاید با آن ضربات آن زن مرده باشد… خدایا از پنج فقره دزدی من، مهمترش دزدیدن یك پیكان بود و حالاسر از كجا در آوردم !!!”
@Etr_Meshkat