سلام سلام ✋🏻 صبح عیدتون مبارک چه جمعیتی.... شما هم بودید؟؟؟ یالا لا؟😴 ان شاالله نماز عید فطر بعدی پشت سر آقا🥰 بگو ان شا الله....❤️ #مجموعه_فرهنگی_تربیتی_مشکات

🥰 اینجا هم اومدیم عید فطرو به شهدا تبریک بگیم . به یاد شما قشنگا بودم شما هم لحظه های قشنگ زندگیتون به یاد ما هستین؟؟؟😉 #مجموعه_فرهنگی_تربیتی_مشکات

#قسمت۵ بالاخره با کلی تماس تلفنی و صبحت با خانمی که اونجا بودن و کلی اصرار و التماس.. بهمون اجازهٔ ورود دادن که اگر لطف حضرت سیدالشهدا(ع)نبود شاید اصلا مسیرمون هم به اون سمت نمی خورد. این شد آغاز دلتنگی♥️🤕 مکانی که برای لحظاتی در اون نفس کشیدیم معراج شهدا بود و زمانی شهدای تفحص شده رو اونجا می آوردن... فرش زیر پامونُ از حسینیهٔ بیت رهبری آورده بودند و این جا چه جای نابی:)🌼 هنوز مانده... آقایی آمد و مارا برد به اتاقکی درب اتاقک که باز شد بوی خوشِ عَطری ماورایی استشمام میکردیم عطری که بوی زمینی ها را نمیداد عطری که فقط آقای امام حسین(ع)نظر کرده بود که به آنجا برویم و ببوییم و ببینیم و زیارت کنیم و اندکی چشمانمان از شوق تَر شود....🌱 آری بویِ خوشِ خاکی که از نزدیک ترین قسمت به قبر امام حسین(ع)گردآوری شده و جلوی چشمانِ نابینایِ جهان بینِ ما بود... جالب آنجا بود که روی تک تک خاک ها قرآن گذاشته بودند برای حفاظت و پاکی از هر پلیدی✨ آن مرد اندکی برایمان از خاطراتِ معجزه آسای گردآوری خاک ها ، گفت و ما در اِعجازِ حضور در آن مکان محو بودیم.. ناگفته نماند که بزرگترین پتهٔ جهان که توسط دستان هنرمندبانوان کرمانی ساخته شده بود هم وجود داشت چند خطی برایمان روضه خواند و غمِ فراقِ دلمان را تازه کرد وقت اذان شد و نماز را به جماعت خواندیم بعد از اون واردِ منطقهٔ کارگاهی شدیم که گنبدِ «تَله زینبیه»در حالِ ساخت بود برای نصب در کربلای معلی یک دلِ سیر با حضرت زینب و امام حسین دردِ دل کردیم و کربلایی شدیم بعد از زیارت به سمت اتوبوس راهی شدیم البته با دِل ضعفه و گرسنگی 😋 #ادامه دارد.... #به قلم_بانو میم_شین #مجموعه_فرهنگی_تربیتی_مشکات

※  بِسْــمِ اللهِ الرَّحْــمٰنِ الرَّحیـــمْ ※

مجموعه #گوش_کن صدای اذان صدای دعوت خداست. حی علی الفلاح... درنگ نکن بشتاب به سوی خوشبختی! https://eitaa.com/FTmeshkat

#قسمت۶ پس از صرفِ خورش قیمه با اندکی استراحت راهیِ گلزار شهدا شدیم .. در مسیر ۳نفر را که حالِ ناخوشی داشتند درب بیمارستان پیاده کردیم و خوشحال که جایمان در اتوبوس بیشتر شده😁😂 برای سلامتی شان مثلا دعا کردیم🤲 پس از زیارت قرار بود به شهربازیِ کرمان برویم ... متاسفانه به دلایلی شهربازی تعطیل بود و تمام ذوقمان کور شد..😖 کرمان است و گل و گیاه و گلخانه ما که در ذهن مان نقشه های شومی پرورش میدادیم در گلخانه ایستادیم و چندین گل و گلدانِ زیبا خریدیم اما برای چه گل خریدیم ؟! +بماند😁 حلال کنید اگر زیاد در گلخانه معطل شدید👌 شبِ آخر بود و باید خاطره انگیز به سر میشد بساطِ سفرهٔ شام را که جمع کردیم چراغ ها خاموش و آهنگ تولد تولد پخش شد🎈🎈 +بیا شمعا رو فوت کن تا صد سال زنده باشی کیکمان شد شلغم و شمعمان کبریت 😊 آخر مگر تولدِ بدونِ کادو میشود؟! +وقت باز کردن کادو هاست ✨ گُل برای بهترین۵ گل دخترمتولد پاییز🍂 شب را تا نیمه بیدار بودیم خانم هرمزی برایمان از اتفاقات عجیب غریبِ جور شدنِ این سفر گفت و درک کردیم که ما نظر کردهٔ شهداییم.... به شوقِ دیدنِ حمام گنجعلی خان،سوغاتی،خرید و بازار همگی سحر خیز شده بودند🤣 آمدیم در محوطه تا در هوای سرسبزِ آنجا نفسی تازه کنیم که ناگهان.. +دسته دسته انسان هایی با لباس های بلند،همراه با محاسن،عمامه به سر،لبخند زنان،با چهره هایی بشاش ،سر به زیر و متین به طرفمان می آمدند..🧐 #ادامه دارد.... #به_قلم_بانو_میم_شین #مجموعه_فرهنگی_تربیتی_مشکات

🥰 ببخشید دیر شد.... خدمت شما قسمت ۶سفر

إِلَى‌مَتَى‌أَحَارُفِیکَ‌یَا‌مَوْلایَ؛ تابه‌کی‌حیران‌و سرگردانِ‌توباشم . . أین صاحِبُــنا؟

❤️