قائم باشک که بازی کردیم تو قائم شدی و ما با شکّ پیدانکردنت گرگ‌هایی که هر چه گشتیم، پیدایت نکردیم چشم گذاشتیم به روی نبودنت و هی ماندیم و شمردیم و ماندیم و... اما باز هم پیدایت نکردیم آقا! این گرگ‌ها دیگر گرسنه نیستند از فرط نبودنت رام شده‌اند بازی را تمام کن بگذار پیدایت کنیمـــ...

و هر زمان که بیایی بهار خواهد بود مجال شادی بی اختیار خواهد بود خوش آن زمان که برآید به یک کرشمه دو کار یکی ظهور امام و یکی شروع بهار

💔🥀

میخواست که در سینه توان داشته باشد با عشق همیشه ضربان داشته باشد موسی در این خانه نشسته ست که شاید یک گوشه ی این خانه امان داشته باشد

تَنها گُناهِ ما، طَمعِ بَخشِشِ تُو بود... ما را کِرامَتِ تو گُنَه کار کَردِه اَستــ...💔🥀

ذاتِــ هــر کـسـ ـدر قـیـاـمـتـ نـقـشِـ پـیـشـاـنـیـــ اوسـتـ نـقــشِـ ـپـیـشـاـنیِـ ـمـا بـاشـد : «غلامِ حیدرم»((:

«در ازل پرتوِ حُسنش ز تجلی دَم زد» حُسن، نوری است که در روی حسن (ع) معنا شد... ❤️🌱

خواستم باغِ رُخَش را ، به ادب داد پیام : « به فلانی برسانید که آدم باشد »(((:

گـدایـ کـویـ کـریـمـیـمـ و نـاـنـ بـهـاـنـهـ ـی مـاسـتـ... «نظر به منظر جانان» مــراد و مــنـظــور اسـتـ... 🌱

بــهــرــفــرـــجــ ــوـــظــهــوــرــمـهــدـــیــ ــصلــوــاـتــ...

بامداد جمعهـ ایــ در روز رجعتــ مـیـ رسیـ... 🥀