او نداد، ولى قاسم پيوسته تقاضاى خود را تكرار كرد تا اجازه گرفت .
پس از كارزار با دشمن ، بر اثر ضربت شمشير نقش بر زمين گشت و عمويش حسين (ع ) را صدا زد.
حضرت خود را بر بالين قاسم رساند و فرمود: چقدر بر عموى سخت است كه او را بخوانى و از دست او كارى بر نيايد.
سن او 13 سال بود.
*11 ابوبكر بن الحسن (ع )*
پدرش ، امام حسن مجتبى (ع ) و مادرش ، كنيز آن حضرت بود.
او از مدينه همراه امام حسين (ع ) به كربلا آمد.
او در روز عاشورا پس از شهادت برادرش قاسم ، به ميدان كارزار رفته و جنگيد تا به شهادت رسيد.
*12 عبدالله بن الحسن (ع )*
پدرش ، امام حسن مجتبى (ع ) و مادرش ، دختر شليل بن عبدالله مى باشد.
در كربلا نوجوانى بود كه به سن بلوغ نرسيده بود.
چون عمويش حسين (ع ) را زخمى و بى ياور ديد، خود را به آن حضرت رسانيد و گفت : به خدا سوگند از عمويم جدا نمى شوم .
ناگهان شمشيرى به طرف حسين (ع ) روانه شد، عبدالله دستش را سپر كرد.
شمشير دست او را قطع كرده و به پوست آويزان نمود.
گفته شده در حاليكه حضرت او را در آغوش گرفته بود، حرمله با تيرى او را به شهادت رساند.
سن او 11 سال بود.
*13 عون بن عبدالله*
پدرش ، عبدالله (فرزند جعفر طيار) و مادرش حضرت زينب (س ) دختر على (ع ) مى باشد.
عون در اوائل راه مكه به كربلا، در وادى عقيق به امام حسين (ع ) پيوست .
او در روز عاشورا به ميدان نبرد تاخت و شمشير زد تا به درجه شهادت رسيد.
مى نويسند: تا خبر شهادت او به پدرش عبدالله رسيد، گفت : به خدا قسم ، شهادت پسرم در ركاب حسين (ع ) مصيبت مرا آسان مى كند...
*14 محمد بن عبدالله*
پدرش ، عبدالله (فرزند جعفر طيار) و مادرش خوصاء مى باشد.
او همراه با برادرش عون در راه مكه به كربلا در وادى عقيق به امام حسين (ع ) پيوست .
او در روز عاشورا قبل از برادرش عون به ميدان رفت و به شهادت رسيد.
نوشته اند: تا خبر شهادت او به پدرش عبدالله رسيد گفت : اگرچه من توفيق يارى حسين را نيافتم ، ولى با تقديم پسرانم او را يارى كردم .
*15 عبدالله بن مسلم*
پدرش ، مسلم بن عقيل و مادرش ، رقيه دختر حضرت على (ع ) مى باشد.
وى (در ميدان جنگ ) در سه مرحله با دشمن كارزار نمود
دشمن به سوى او تيرى رها كرد و عبدالله دستش را روى صورت گذاشت تا از اصابت تير جلوگيرى كند. تير دستش را به پيشانى دوخت . تيرى ديگر، قلب او را نشانه رفت و اينگونه در روز عاشورا به شهادت رسيد.
سن : 14 سال .
*16 محمد بن مسلم*
پدرش ، مسلم بن عقيل و مادرش از كنيزان بود.
امام حسين (ع ) فرياد زد: اى عموزاده ها براى نيل به شهادت شكيبا و صبور باشيد.
او در روز عاشورا پس از شهادت برادرش عبدالله در حمله دسته جمعى فرزندان ابيطالب به دشمن شركت كرده ، سپس به شهادت رسيد.
سن : 13 سال .
*17 محمد بن ابى سعيد*
پدرش ، ابوسعيد (فرزند عقيل ) و مادرش از كنيزان بود.
وى در روز عاشورا وقتى امام حسين (ع ) در قتلگاه افتاده بود، وحشت زده و هراسان از خيمه بيرون آمد.
در حالى كه دستش عمود خيمه اى گرفته بود و به راست و چپ نگاه مى كرد، ناگه دشمن به سرعت خود را به محمد رسانيد و با شمشير او را قطعه قطعه كرد.
او هنگام شهادت كودكى 7 ساله بود.
*18 عبدالرحمن بن عقيل*
پدرش ، عقيل برادر على (ع ) و مادرش از كنيزان ميباشد.
وى عموزاده امام حسين (ع ) است .
امام حسين (ع ) فرياد زد: اى عموزادگان من ! صبر ومقاومت پيشه سازيد...
كه بعد از اين هرگز سختى و مصيبتى نخواهيد ديد.
وى در روز عاشورا در حمله دسته جمعى فرزندان ابيطالب به ، دشمن شركت كرده و در آن حمله به شهادت رسيد.
*19 جعفر بن عقيل*
پدرش ، عقيل برادر على (ع ) و مادرش ، خوصاء دختر عمرو مى باشد.
وى عموزاده امام حسين (ع ) است .
برخى گفته اند: مادرش در واقعه كربلا حضور داشته است .
جعفر در روز عاشورا به ميدان جنگ شتافت و در حالى كه مادرش جلوى خيمه ايستاده بود و او را نظاره مى كرد، به شهادت رسيد.
*20 عبدالله بن بقطر (يقطر)*
چون مادرش از امام حسين (ع ) در كودكى نگه دارى كرده ، او را برادر رضاعى امام حسين (ع ) مى خوانند.
او صحابى مى باشد (يعنى رسول خدا (ص ) را درك كرده است )
او فرستاده امام حسين (ع ) است به سوى مسلم بن عقيل كه در كوفه بود.
پس از دستگيرى عبدالله ، او را بالاى قصر دارالاماره مى برند تا در برابر مردم ، حسين (ع ) و پدرش را لعنت كند! ولى او بعكس ، مردم را به يارى حسين (ع ) فرا مى خواند.
او را از بالاى قصر به پايين انداختند، هنوز رمقى داشت كه سرش را از بدن جدا كردند.
عبدالله از شهداى نهضت حسينى در كوفه است .
*21 انس بن الحارث الاسدى*
از اصحاب رسول خدا (ص ) است ، ودر جنگهاى بدر و حنين در خدمت پيامبر بوده است .
پير مردى سالخورده و از شيعيان كوفه است .
از پيامبر نقل مى كند كه فرمود: اين فرزندم ( حسين ) در سرزمينى از عراق ( كربلا ) شهيد خواهد شد، هركس در آنجا باشد بايد او را يارى كند.
وى شبانه به لشكر حسين (ع ) پيوست و در روز عاشورا به شها
رت لشكريان كوفه براى قتل امام حسين (ع ) مسلمان شد.
وى شب هنگام همراه با همسرش ام وهب به سوى كربلا حركت كرده و به خدمت امام حسين (ع ) رسيدند.
عبدالله در روز عاشورا به ميدان جنگ شتافت در حالى كه جراحاتى بر بدنش وارد شده بود، همسرش ام وهب به ميدان آمده و به او گفت : پدر و مادرم به فدايت ، در برابر فرزند رسول خدا با دشمن مبارزه كن .
پس از شهادتش ، ام وهب بر بالين او نشست و گفت : بهشت تو را گوارا باد! از خدا مى خواهم كه مرا همراه تو در بهشت قرار دهد.
در اين هنگام ، دشمن عمودى آهنين را بر سر ام وهب فرود آورد و در كنار شوهر شهيدش جان سپرد.
*58 مسلم بن كثير*
*59رافع بن عبدالله مسلم* از تابعين (كسانى كه ياران پيامبر را درك كرده اند مى باشد.
او از ياران على (ع ) بوده و در يكى از جنگهاى آن حضرت پايش آسيب ديده و معلول گرديد.
او به همراه غلامش رافع از كوفه خارج شدند و نزديك فرود آمدن امام حسين (ع ) به كربلا، به آن حضرت پيوستند.
مسلم در روز عاشورا و در حمله اول به شهادت رسيد، اما غلامش رافع بعد از نماز ظهر و در برابر حضرت (ع ) به شهادت رسيد.
*60 النعمان بن عمرو الازدى*
*61 الجلاس (الحلاس ) بن عمرو*
اين دو برادر از مردم كوفه و از اصحاب على (ع ) بودند و جلاس در كوفه جز نظاميان آن حضرت بود.
آنها با سپاه عمر بن سعد از كوفه خارج شدند. چون ابن سعد شروط و پيشنهادات امام حسين (ع ) را نپذيرفت ، آن دو به لشكر حضرت پيوستند.
نعمان و جلاس در روز عاشورا و در حمله اول به شهادت رسيدند.
*62 يزيد بن ثبيط*
*63 عبدالله بن يزيد*
*64 عبيدالله بن يزيد*
يزيد از شيعيان بصره و در ميان قومش شريف و بزرگوار بود.
او با دو تن از فرزندانش عبدالله و عبيدالله و عده اى ديگر از بصره بيرون آمده و در محلى به نام (ابطح ) در نزديكى مكه به امام حسين (ع ) پيوستند. يزيد روز عاشورا در جنگ تن به تن به شهادت رسيد ولى دو فرزندش در حمله اول كه دسته جمعى بود به شهادت رسيدند.
*65 عامر بن مسلم العبدى*
*66سالم
عامر از شيعيان بصره بود. *
او به همراه غلامش سالم و عده اى از شيعيان بصره به سوى امام حسين (ع ) حركت كرده و خدمت آن حضرت رسيدند.
عامر و سالم در روز عاشورا و در حمله اول به شهادت رسيدند.
*67 مسعود بن الحجاج*
*68 عبدالرحمن بن مسعود*
مسعود و پسرش از شيعيان نامى و از شجاعان مشهور بودند.
هر دو با لشكر عمر بن سعد از كوفه خارج شدند ولى پيش از درگيرى ، به سپاه امام حسين (ع ) پيوستند.
مسعود و عبدالرحمن در روز عاشورا و در حمله اول به شهادت رسيدند.
*69 عمار بن حسان*
او از شيعيان مخلص و دليران صاحب نام بود.
پدرش حسان از ياران على (ع ) بود، كه در جنگ جمل و صفين شركت جست و در جنگ به شهادت رسيد.
عمار از كسانى است كه از مكه همراه با حسين (ع ) بود.
او در روز عاشورا و در حمله اول به شهادت رسيد.
*70 قاسط بن زهير*
*71 كردوس بن زهير*
*72 مقسط بن زهير*
اين سه برادر از ياران على (ع ) بوده و جز پيشتازان در جنگهاى آن حضرت بودند.
پس از شهادت على (ع ) در كنار امام حسن مجتبى (ع ) قرار گرفته و در كوفه اقامت گزيدند.
آنها شبانه خود را در كربلا به امام حسين (ع ) رساندند.
سه برادر در روز عاشورا و در حمله اول به شهادت رسيدند.
*این ۷۲نفرتحت فرماندهی حضرت سیدالشهداعلیه السلام شهیدومزارآنهازیارتگاه عاشقان ودلدادگان شد.*التماس دعا،جهت شادی همه اموات و اموات این حقیر،صلوات.
لرحمن بن عبد ربه*
او از اصحاب رسول خدا (ص ) و از ياران با اخلاص على (ع ) بود.
وى از كسانى است كه به حادثه غدير خم گواهى داد و گفت : از رسول خدا (ص ) كه فرمود: آگاه باشيد همانا خداى عز و جل ولى من است و من ولى مومنين ، پس هركس من مولاى او هستم ، على مولاى اوست .
على (ع ) قرآن را به او تعليم داد و او را تربيت كرد. او همراه امام حسين از مكه به كربلا آمد.
در روز عاشورا در حمله اول به شهادت رسيد.
*45 جناده بن كعب*
*46 عمرو بن جناده*
عمرو همراه پدرش جناده و مادرش ، از مكه با سپاه امام حسين (ع ) بودند.
جناده و در روز عاشورا، در حمله اول به شهادت رسيد.
عمرو كه نوجوانى بيش نبود، در روز عاشورا پس از شهادت پدر نزد حسين (ع ) آمد و گفت : به دستور مادرم آمده ام ، لذا امام (ع ) اجازه رفتن به ميدان جنگ را به او داد.
دشمن پس از شهادتش ، سر او را از تن جدا كرده و به سوى حسين (ع ) پرتاب كرد.
مادر سر فرزند را برداشت و به سر يكى از سپاهيان ابن سعد زد و او را به هلاكت رساند.
*47 سعد بن الحارث الانصارى*
*48 ابوالحتوف بن الحارث*
اين دو برادر (قبل از واقعه كربلا) در گروه محكمه (خوارج ) بودند.
آنها همراه با عمر بن سعد براى جنگ با حسين (ع ) از كوفه خارج شدند.
در روز عاشورا چون صداى استغاثه امام بلند شد كه مى فرمود: آيا كسى نيست كه به ما كمك كند؟ اين دو برادر، از سپاه ابن سعد خارج شده و به كمك حسين (ع ) شتافتند و با سپاهيان كوفه جنگيدند تا به شهادت رسيدند.
*49 زهير بن القين*
او از شخصيتهاى برجسته كوفه بود.
وى نخست از طرفداران عثمان بود. اما در بازگشت از زيارت خانه خدا، در ميانه راه به كاروان حسين (ع ) برخورد نمود و با عنايت الهى از ياران آن حضرت گشت .
وى با همسرش با كاروان حسين (ع ) به كربلا آمد.
در شب عاشورا از جا برخواست و گفت : به خدا سوگند اگر هزار بار كشته شوم و زنده گردم هرگز از يارى حسين (ع ) و جوانانش دست بر نخواهم داشت .
او فرمانده جناح راست سپاه حسين (ع ) بود.
وى در روز عاشورا پس از اقامه نماز با امام حسين (ع )، به ميدان نبرد رفته و به شهادت رسيد.
*50 سلمان بن مضارب*
او پسر عموى زهير بن القين بود.
سلمان همراه با زهير در سال 60 هجرى به حج مشرف شده بود. در بازگشت ، در ميانه راه با هدايت يافتن زهير او نيز جزو ياران حسين (ع ) گشت .
در روز عاشورا سلمان همراه چند نفر ديگر بعد از اداى نماز ظهر با امام حسين (ع )، به ميدان نبرد رفته و سپس به شهادت رسيدند.
*51 سويد بن عمرو الخثعمى*
مردى شريف و كثيرالصلوه و دلير و صاحب تجربه در جنگها بود.
او يكى از دو نفرى است كه تا لحظات آخر در كنار امام حسين (ع ) بود.
سويد در روز عاشورا قدم پيش گذاشت و جنگيد تا بدنش پر از جراحت شد و از اسب نقش زمين گشت و به رو افتاد، لذا دشمن گمان كرد كه او كشته شده است .
او كه زخمى بود، چون شنيد كوفيان شادى كنان مى گويند: حسين كشته شد با همان تن مجروحش از جا بر خاست و با خنجرى كه داشت ، به جنگ پرداخت تا به شهادت رسيد.
چون شهادتش پس از شهادت امام (ع ) بود، او را آخرين كشته ميدان كربلا گفته اند.
*52 ابوالشعثا الكندى*
نام او يزيد بن زياد مى باشد و مردى شريف ، دلير و جسور و تير اندازى ماهر بود.
وى پيش از ملاقات حسين (ع ) با حر، از كوفه به سوى آن حضرت رفت .
ابوالشعثا در روز عاشورا سواره مى جنگيد، چون اسبش پى شد، روى زانو در محضر امام (ع ) نشست و تيرهاى فراوانى به طرف دشمن پرتاب كرد و جمعى از آنان را به هلاكت رساند.
امام حسين (ع ) براى وى چنين دعا مى كرد: خدايا! خدايا تيرش را به هدف برسان و بهشت را پاداش او قرار ده .
چون تيرهايش تمام شد، از جا برخاست و با شمشير جنگيد تا به شهادت رسيد.
*53 بشير بن عمروالحضرمى*
او از تابعين بود (از كسانى كه اصحاب رسول خدا را درك كرده اند)
دلاورى فرزندان او در جنگها معروف است .
قبل از شروع جنگ به امام حسين (ع ) پيوست .
در روز عاشورا در حالى كه مشغول جنگيدن بود به او گفته شد كه : فرزندت در مرز رى اسير گشته است .
امام حسين (ع ) به او فرمود: خدا رحمتت كند، من بيعتم را از تو برداشتم ، برو و در آزادى پسرت كوشش كن . بشير گفت : درندگان مرا پاره پاره كنند اگر از تو جدا شوم .
او در روز عاشورا و در حمله اول به شهادت رسيد.
*54 عبدالله بن عروه (عزره )*
*55 عبدالرحمن بن عروه (عزره )*
اين دو برادر از اشراف و دليران كوفه بودند.
جدشان از ياران على (ع ) بوده و در جنگهاى آن حضرت شركت داشت .
عبدالله و عبدالرحمن در كربلا به خدمت امام حسين (ع ) رسيدند.
آنها در روز عاشورا به نزد حضرت آمده و سلام كردند و گفتند: دوست داريم كه در برابرت مبارزه كرده و از حريم تو دفاع كنيم . حضرت به آنها فرمود: آفرين باد بر شما!
اين دو برادر در حاليكه نزديك امام بودند با دشمن جنگيده تا به شهادت رسيدند.
*56 عبدالله بن عمير الكلبى*
*57 ام وهب النمريه*
او مردى دلاور و از مسيحيان كوفه بود كه با ديدن كث
و گفت : درود بر تو اى حسين ...
خداوند شناسايى برقرار كند ميان ما و شما در بهشتش . وى در روز عاشورا با شمشير آخته به دشمن حمله كرد و پس از مبارزه اى شجاعانه به درجه شهادت رسيد.
*۳۲ عبدالرحمن الارحبى*
او مردى بزرگوار، شجاع و دلاور بود.
وى به همراه قيس ، نامه هاى مردم كوفه را در مكه به خدمت حسين (ع ) رسانيد.
حسين (ع ) او را با مسلم بن عقيل به سوى كوفه فرستاد، ولى دوباره به خدمت آن حضرت بازگشت و تا كربلا همراه سپاه ايشان بود.
وى در روز عاشورا وقتى وضع را سخت ديد اجازه ميدان گرفت و جنگيد تا به شهادت رسيد.
*33 سيف بن الحارث الهمدانى*
*34 مالك بن عبدالله الهمدانى*
*35 شبيب*
سيف و مالك پسر عموى يكديگر بوده و به همراه غلامشان شبيب به سپاه حسين (ع ) پيوستند.
روز عاشورا آن دو در حالى كه مى گريستند به خدمت حضرت رسيدند. امام (ع ) فرمود: چرا گريه مى كنيد؟ آن دو گفتند: فدايت شويم ، براى خودمان گريه نمى كنيم ولى براى شما گريه مى كنيم كه در محاصره دشمن قرار گرفته ايد و ما بيش از جانمان چيزى نداريم تا با آن از تو حمايت كنيم . حضرت به آنها فرمود: خداوند از بابت علاقه و همدرديتان با من به شما پاداش دهد.
آن دو در حاليكه يكديگر را حمايت مى كردند به جنگ دشمن رفته و به شهادت رسيدند.
*36 هانى بن عروه*
او از اصحاب رسول خدا (ص ) و رئيس قبيله مذحج بود.
وى و پدرش از خواص ياران على (ع ) بشمار مى رفتند و در جنگ جمل ، صفين و نهروان ملازم ركاب آن حضرت بودند. منزل هانى در كوفه مخفى گاه مسلم بن عقيل گشته بود.
ماموران دستگيرش كردند و به دارالاماره بردند. ابن زياد با عصايى كه داشت چنان به صورت هانى زد كه بينى او شكسته و خون از محاسنش فرو ريخت و لباسهايش خون آلود گشت .
به دستور عبيدالله او را به بازار برده و در مقابل چشم مردم گردن زدند.
وى از شهداى نهضت حسينى در كوفه است .
سن او بيش از 80 سال بود.
*37 جناده بن الحارث المذحجى*
*38 واضح*
جناده از بزرگان مشهور شيعه و از ياران على (ع ) بود.
او با مسلم بن عقيل در شهر كوفه بيعت كرد، ولى چون عهد شكنى مردم را ديد، همراه با غلام پدرش واضح تركى و جماعتى ديگر به سوى حسين (ع ) حركت كردند.
در روز عاشورا جناده و همراهانش به محاصره دشمن در آمدند، گرچه حضرت عباس آنها را نجات داد ولى حاضر نشدند كه سالم برگردند، لذا جنگيدند و يكجا به شهادت رسيدند.
هنگامى كه واضح هنگام جنگ با دشمن به زمين افتاد، حسين (ع ) بسوى او شتافت و صورت به صورت او گذاشت . واضح در حالى كه به اين رفتار امام مباهات مى كرد به شهادت رسيد.
*39 مجمع بن عبدالله*
*40 عائذ بن مجمع*
پدر مجمع از اصحاب رسول خدا (ص ) بوده و خودش از ياران على (ع ) است .
مجمع و پسرش عائذ همراه با تعدادى از كوفه خارج و به امام حسين (ع ) پيوستند.
امام حسين (ع ) از آنها درباره مردم كوفه پرسيد: آنها گفتند: بزرگان كوفه رشوه هاى كلانى گرفته و دوستدار حكومت شده اند، اما بقيه مردم دلهايشان به شما گرايش دارد، ولى فردا شمشيرهايشان بر عليه شما خواهد بود.
اين پدر و پسر در روز عاشورا با هم به شهادت رسيدند.
*41 نافع بن هلال*
او مردى بزرگوار و شجاع و قارى قرآن و نويسنده حديث بود.
وى از ياران على (ع ) بوده و در جنگهاى جمل ، صفين و نهروان حضور داشت .
نافع در خطاب به حسين (ع ) گفت : ... به خدا سوگند از حكم خدا باكى ندارم و ملاقات با خدا براى ما ناپسند نيست ، زيرا ما با نيت و بصيرت خودمان دوستدار تو را دوست ، و دشمنت را دشمن مى داريم . او در روز عاشورا نامش را بر روى تيرهاى مسمومش نوشته و به سوى دشمن پرتاب نمود. وقتى تيرهايش تمام شد، با شمشير به دشمن حمله كرد.
دشمن اطراف نافع را گرفته با پرتاب سنگ بازوان او را شكسته و اسيرش كردند و به نزد ابن سعد آوردند، سپس شمر با ضربتى او را به شهادت رساند.
*42 الحجاج بن مسروق*
او از ياران على (ع ) و از شيعيان كوفه است .
وى از كوفه خود را به امام حسين (ع ) در مكه رساند و همراه امام به كربلا آمد. موذن سيدالشهدا بود و در پنج وقت ، اذان مى گفت .
در روز عاشورا به ميدان رفت و در حالى كه غرقه در خون بود، برگشت . حضرت فرمود: من هم پشت سر تو به ملاقات جد و پدرم نايل خواهم شد.سپس حجاج دوباره به ميدان رفت و جنگيد تا به شهادت رسيد.
*43 عمرو بن قرظه*
پدرش قرظه از اصحاب رسول خدا (ص ) و از ياران على (ع ) بود.
عمرو قبل از شروع جنگ در كربلا، به امام حسين (ع ) پيوست .
در روز عاشورا به ميدان رفت و جنگيد، ولى به سوى حسين (ع ) برگشت تا آن حضرت را از دشمن محافظت كند.
او خود را سپر حضرت كرده و تيرها به صورت و سينه اش بر خورد مى كرد تا آسيبى به امام حسين (ع ) نرسد.
در حالى كه بدنش پر از جراحت شده بود، رو به حضرت كرد و گفت : يا بن رسول الله ! آيا به عهد خود وفا كردم ؟ حضرت فرمود: در بهشت جلوى من خواهى بود و سلام مرا به رسول خدا برسان . در همين لحظه عمرو به زمين افتاد و به شهادت رسيد.
*44 عبدا
دت رسيد.
*22 حبيب بن مظاهر*
از اصحاب رسول خدا (ص ) است . فقيهى بزرگوار و از خواص ياران امام على (ع ) بود و در تمام جنگها در خدمت آن حضرت شمشير زده است .
حبيب در شهر كوفه از مردم براى امام حسين (ع ) بيعت مى گرفت .
پس از شهادت مسلم بن عقيل در كوفه ، مخفيانه خود را به لشكر ابى عبدالله (ع ) رساند.
فرمانده جناح چپ سپاه امام حسين (ع ) در كربلا بود.
وى در روز عاشورا عده اى از دشمن را كشت و سپس او را به شهادت رسانده سر مباركش به گردن اسبى آويختند و در ميان لشكر گرداندند.
سن او بيش از 70 سال بود.
*23 مسلم بن عوسجه*
از اصحاب رسول خدا (ص ) مى باشد.
پير مردى عابد و زاهد و شجاعت او در فتوحات اسلامى زبانزد بوده است .
او در كوفه مسئوليت جمع آورى اموال و خريد سلاح و گرفتن بيعت براى امام حسين (ع ) را بر عهده داشت .
او پس از شهادت مسلم بن عقيل متوارى شد و سپس با خانواده اش به كاروان حسين (ع ) پيوست .
مسلم در روز عاشورا به دشمن حمله ور شد و سپس با ضربتى نقش بر زمين گشت ، هنوز رمقى داشت كه امام حسين (ع ) بر بالين او آمد و فرمود: اى مسلم بن عوسجه ! خدا تو را رحمت كند.
سن او بيش از 60 سال بود.
*24 قيس بن مسهر*
مردى شريف و شجاع و از مخلصين در محبت اهل بيت (ع ) است .
او نامه مسلم را كه حاوى خبر بيعت كوفيان بود به مكه برد و تسليم امام حسين (ع ) كرد. حضرت نامه اى كه در آن خبر حركت خويش به سوى كوفه بود را توسط او براى كوفيان فرستاد.
او را در ميانه راه دستگير و به نزد ابن زياد بردند و از او خواستند كه بالاى منبر رفته و حسين را دشنام دهد. او در بالاى منبر گفت : اى مردم ! حسين بن على بهترين خلق خداست پس دعوت او را اجابت كنيد، و بر عبيدالله و پدرش لعنت فرستاد.
قيس را از بالاى دارالاماره كوفه به زمين پرتاپ كرده به شهادت رساندند.
*25 عمرو بن خالد الاسدى*
*26 سعد*
عمرو از بزرگان كوفه و شيعيان با اخلاص بود.
و پس از خيانت مردم كوفه و تنها گذاشتن مسلم بن عقيل ، مخفى گشت .
وى پس از به شهادت رسيدن قيس بن مسهر به همراه غلامش سعد از كوفه خارج شده و به سپاه امام حسين (ع ) پيوستند.
عمرو و سعد به همراه عده اى در روز عاشورا در اول جنگ به دشمن حمله كرده و به شهادت رسيدند.
وقتى خبر شهادت آنها به امام حسين (ع ) رسيد، آن حضرت به طور مكرر براى آنان رحمت مى فرستاد.
*27 ابو ثمامه عمرو الصائدى*
او از چهره هاى سرشناس شيعه در كوفه بود.
از اصحاب على (ع ) و در جنگها در ركاب آن حضرت بود. از طرف مسلم بن عقيل مسئوليت جمع آورى كمكهاى مالى و خريد اسلحه را داشت .
پس از خيانت مردم كوفه ، به لشكر حسين (ع ) پيوست .
وى در روز عاشورا نزد حضرت آمده و گفت : ... دوست دارم در حالى با خدا ملاقات كنم كه نماز ظهر امروز را كه وقتش نزديك شده خوانده باشم .
حسين (ع ) در جوابش فرمود: نماز را به ياد آوردى ، خدا تو را از نماز گزاران قرار دهد.
ابو ثمامه پس از خواندن نماز ظهر به امامت حضرت ، به ميدان كارزار رفته و به شهادت رسيد.
*28 برير بن حضير*(خضير)
شخصى عابد و زاهد و از اساتيد قرآن بود.
از اصحاب على (ع ) بود و از اشراف كوفه به شمار مى رفت .
وى از كوفه به مكه رفته و به امام حسين (ع ) پيوست و همراه حضرت به كربلا آمد.
در روز عاشورا با دشمن چنين سخن گفت : ... اين آب فرات است و حيوانات صحرا از آن استفاده مى كنند ولى پسر رسول خدا از آن محروم باشد، آيا پاداش خدمات محمد (ص ) اين است ؟
روز عاشورا با دشمن به كارزار پرداخت تا به شهادت رسيد.
*29 عابس بن ابى شبيب*
از رجال برجسته شيعه ، عابد و شب زنده دار و سخنورى توانا بود.
او از قبيله بنى شاكر است . (اين قبيله از مخلصين در محبت على (ع ) بودند و آن حضرت در جنگ صفين درباره آنها فرمود: اگر تعدادشان به هزار نفر مى رسيد، خداوند به شايستگى عبادت مى شد.
او در روز عاشورا به حسين (ع ) گفت : اى حسين ! مطمئن باش ، به خدا در روى زمين كسى نزد من محبوب تر و عزيزتر از تو وجود ندارد.
از دلير مردان عرب بود و كسى ياراى جنگ تن به تن با او را نداشت ، لذا روز عاشورا از هر طرف به سوى او سنگ پرتاب كردند و او نيز سپر و نيزه را كنار گذاشت و با شمشير به جنگ دشمن رفت . او را محاصره كرده و به شهادت رساندند.
*30 شوذب بن عبدالله*
او از بزرگان شيعه و از جنگجويان انگشت شمار بود.
حافظ و حامل حديث از على (ع ) بود و مردم شيعه براى اخذ حديث به وى مى رسيدند.
وى همراه مولايش عابس از مكه تا كربلا با سپاه حسين (ع ) بود.
(از او سئوال كردند كه چه خواهى كرد؟) گفت : در كنار پسر دختر رسول خدا مى جنگم تا كشته شوم .
وى در روز عاشورا به ميدان جنگ رفته و به شهادت رسيد.
*31 حنظله بن اسعد*
او از شخصيتهاى شيعه ، شجاع ، فصيح و قارى قرآن بود.
حنظله موقع ورود امام حسين (ع ) به كربلا خدمت آن حضرت رسيد.
به لشكر ابن سعد گفت : اى مردم !... دست به قتل حسين (ع ) نزنيد كه مستحق عذاب الهى خواهيد شد.
حنظله روى به حضرت كرد
👈مملکتی که بزرگانش را نشناسد، قطعاً به سمت نااهلان کشیده خواهد شد.
نظرات حضرت امام خمینی در کتاب ولایت فقیهش را کاملاً قبول داشت، حالا باید آن چندصد صفحه را هنرمندانه به چند خط در قانون اساسی تبدیل می کرد؛
با فقاهت که آشنایی داشت، سیاستمدار هم که بود، حقوق هم می دانست تا بتواند در چند خط آن را خلاصه کند، لذا شد بانی اصلی گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی...
#شهیدمظلوم_دکترسیدحسن_آیت
این مرد بزرگ سالگرد شهادتش نه در تقویم جایی دارد و نه حتی یه خط در کتب مدارس و دانشگاهها، چرا که ولایت مداری هزینه سنگینی دارد، باید نامی از او نباشد...
بسیار بصیر بود، حافظه فوق العاده قوی داشت، سیاسیون ریز و درشت کشور را به خوبی می شناخت، صریح اللهجه بود و در مقابل کسانی که برای انقلاب اسلامی هزینه تراشی می کردند مردانه می ایستاد و با سند و منطق قدرتمندش رسوایشان می کرد، طبیعی بود که با این اوصاف دشمنانی داشته باشد از بنی صدر و هوادارانش بگیر تا انقلابیون سازشکار و متظاهر و جریان به اصطلاح ملی-مذهبی ها و هواداران مصدق...
عضوی از سازمان پلید مجاهدین ضد خلق با پوشش دانشجو از او مصاحبه ای گرفت که در آن شهید دکتر آیت با صراحت به بنی صدر تاخت، که با برش و تنظیم حرفه ای آن نوار که مخفیانه ضبط شده بود و بریدن مطالب حساس از آن مصاحبه، او تبدیل شد به توطئه گر علیه انقلاب اسلامی و تا مدتها خودی ها هم جرأت نزدیک شدن به وی را نداشتند بس که فضا علیه او سنگین شده بود،
با ترفندی توسط دوستان شهید آیت، نوار از بنی صدر گرفته شد و مشخص شد که حق با آیت است و می تواند از بنی صدر هم شکایت کند، اما او رضایت حضرت امام و حفظ آرامش و وحدت را با آن همه هجمه علیه خودش خواستار شد و بزرگوارانه از حق خود گذشت.
اعتبار نامه او هم توسط نفوذی ها و ملی-مذهبی ها در مجلس اول شورای اسلامی که عضو آن بود مورد بررسی قرار گرفت تا رد شود اما با دفاع از عملکرد خود مجدداً رأی اعتماد گرفت.
او که عضو حزب جمهوری اسلامی بود، افرادی چون میرحسین موسوی که سالها بعد فتنه گری علیه نظام اسلامی شد هم در آن حزب بود، چند سال قبل که شهید آیت می خواست نامزد ریاست جمهوری شود با عدم اجماع حزب جمهوری اسلامی در مورد او، در نهایت بی سلیقگی به اجماع در مورد بنی صدر رسیدند و کار به آنجا کشید که بنی صدر خائن کشور را به لبه پرتگاه برد و تذکرات امثال آیت در جاسوس بودن او مورد توجه قرار نگرفت که در نهایت مدتها توطئه گر لقبش دادند، حالا هم که می گفت این میرحسین موسوی مصدقی و ضد آیت الله کاشانی است باز هم جمعی در همان حزب خودش گوششان بدهکار نبود.
قرار بود موسوی به عنوان وزیر امور خارجه معرفی شود، شهید آیت که استاد جمع آوری اسناد بود، پرونده ای علیه موسوی جمع کرد و در حالی که ۳روز مریض بود و تب داشت، جهت جلوگیری از عدم رأی اعتماد مجلس به وزیر خارجه شدن موسوی، با خواهش همسرش جهت استراحت در منزل مخالفت کرد و گفت امروز به مجلس می روم تا تکلیف آینده نظام مشخص شود.
طراح عدم کفایت بنی صدر در مجلس و گنجاننده آن در قانون اساسی ماشین ضدگلوله و محافظ نداشت، راننده همان پیکان سواری هم به طرز مشکوکی چند روز می شد عوض شده بود و آن لحظه نبود...
وقتش بود، مردی که زیاد می دانست و دردسر جریان نفوذ و فراماسونرها و سازشکاران بود، بعد از ترور شخصیت، حالا برای همیشه باید ساکت می شد تا جریان نفوذ در نظام به حیات ننگین خود ادامه دهد.
۶۰ گلوله روی پیکان سواری و بدن بیمارش خالی کردند، چرا ۶۰ گلوله؟! چون که حتی یک درصد هم احتمال زنده ماندن برای این عنصر مزاحم مهره های استکبار وجود نداشته باشد.
جریان ترور را به مجاهدین خلق نسبت دادند، این گروهک هم که دنبال اسم و رسم برای خودش بود، در مورد ترور سکوت کرد، اما انگار این گروهک پلید شده بود دستمایه عده ای برای پوشانیدن حقایقی که نباید فاش می شد و سرنخ هایی که نباید لو می رفت.
شاید هم ترور سفارشی بوده به گروهکی که از ۱۷ هزار و اندی ترور انجام شده در کشور، به تنهایی ۱۲ هزار ترور را تا سالهای بعد از آن انجام دادند.
اسناد و مدارک جمع شده توسط شهید آیت هم به طرز مشکوکی بعد از ترور وی ناپدید شد تا مشخص نشود قرار بود چه چیزهایی در مورد میرحسین موسوی بگوید تا وزیر خارجه نشود! و اصولاً چه کسانی از این ترور سود بردند و موسوی برای جریان نفوذ چه مهره مهم و حیاتی بود؟!
و چرا پرونده این ترورها از جمله شهیدان رجایی و باهنر و شهید مظلوم آیتالله دکتر بهشتی و یارانش، به فرجام روشنی نرسیده است؟! و چه کسانی به عنوان عاملان این جنایات در رده های حتی بالای کشوری به سمتهایی حساس رسیدند؟!
گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند
جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد
ولادت: ۱۳۱۷/۴/۳ نجف آباد
شهادت: ۱۳۶۰/۵/۱۴ تهران
✍:س.م.م.اه
🌹شادی روح شهدا، بالاخص شهیدمظلوم دکترسیدحسن آیت بخوانیم حمد و سوره و صلوات!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم از طرف یامهدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آشنایی با اقدامات و مواضع بینظیر مجاهد بصیر شهید دکتر سید حسن آیت به مناسبت چهل و یکمین سالگرد شهادت. (تاریخ شهادت: ۱۴ مرداد ۱۳۶۰)❤️🌹
⭕️ سفارش حضرت ولی عصر، ارواحنا فداه، به یک رباعی راجع به حضرت ابوالفضل (ع)
مصطفی حسنی نقل می کند: روزی همراه بعضی از دوستان جهت دیدار #حاج_آقا_جعفر_مجتهدی به قزوین رفتیم. محل سکونت ایشان منزل آقای حاج علی حاج فتحعلی بود. بعد از اینکه لحظاتی را خدمتشان سپری کردیم، خطاب به حاج فتحعلی فرمودند:
کاغذ و قلمی تهیه کنید تا یک رباعی درباره ی #حضرت_ابوالفضل علیه السلام بگویم، حاج علی آقا یک برگ کاغذ و قلمی به ایشان دادند.
آنگاه آقای مجتهدی گفتند:
✳️ حضرت ولی عصر، ارواحنا فداه، می فرمایند:
هر کس با این دو بیت به عمویم قمر منیر بنی هاشم حضرت عباس (ع) متوسل شود حتماً حاجتش برآورده خواهد شد، و سپس شروع به خواندن بیت اول کردند و در فاصله بین بیت اول و دوم حدود نیم ساعت با شدت تمام می گریستند، آنگاه بیت دوم را خواندند و باز حدود نیم ساعت شدیداً گریه کردند. آن رباعی الهی این است:
🌹 یادم ز وفای اشجع نـــــــاس آید
وز چشم ترم سوده ی المـــــاس آید
🌹 آید به جهان اگر حسیـــن دگری
هیهات برادری چو عبّـــــــــاس آید
📚 لاله ای از ملکوت، ج اول، ص۲۲۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر ایران به جنگ #سوریه ورود نمیکرد در حوزهی #اقتصاد چه میشد؟
کاری از #میهن_یار
#ایران #ایران_قوی #مدافع_حرم #مدافعان_حرم #جمهوری_اسلامی #نظام_مقدس #ایزدنشان_خامنه_ای #امام_خامنه_ای #خامنه_ای #اکسپلور #اکسپلور_اینستاگرام #سعودی_نشنال #بیبیسی_فارسی #جنگ #بی_بی_سی
#امید_دانا #امیددانا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳جواب دندان شکن نسل نودی به اجنبیهای که میخواهند عزداریهای مارا مورد مسخره قراربدهند
🏴🏴وکاری کنند که عزداریهاراکنار بگذاریم درصورتی که با این کارشون نسل جوان برای حسین علیه السلام بیشتر مایه گذاشتند🤲🏻
پخشش کنید تا به دست اجنبیها ومسلمانهای که فقط دم مسلمانی میزنند برسد که ما دست از امام زمان عجل الله تعالی وحسین فاطمه علیه السلام برنخواهیم داشت ....
جانم وپدرومادرم وفرزندانم وهمه عمروزندگیم فدای حسین علیه السلام وفرزند غائبشَ....
@labbeyk0ya0agha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای نخستین بار در دنیا، اجرای دقیق و مو به موی تمام وقایع جنگی روز عاشورا در کشور عراق که هر مسلمانی آرزوی دیدنش را دارد! این صحنه آرایی باشکوه و خارق العاده روز عاشورا که منطبق بر مقاتل معتبر موجود میباشد، توسط هزاران نفر از هنرمندان زن و مرد عرب، طی شش ماه تمرین مداوم و سخت، در خاک کربلا به تصویر کشیده شده است!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم از طرف یامهدی
☑️عکسی کمتر دیده شده از شهید سلیمانی در تاجیکستان
🔹در این تصویر سردار سلیمانی با لباس سنتی تاجیکی و وزیر وقت امنیت تاجیکستان در حال ارائه هدیه به سردار حاج قاسم سلیمانی میباشد. در آن زمان آقای موسوی سفیر وقت ایران در تاجیکستان ادعا کرده بود که امامعلی رحمان (رئیس جمهور تاجیکستان از ۱۹۹۲ تاکنون) حکومت خود را مدیون حاج قاسم است
🔹زمانی که مرزهای تاجیکستان از شمال و جنوب، توسط نیروهای خارجی مورد تهاجم قرار گرفت، حاج قاسم با درخواست نهضت اسلامی تاجیکستان این کشور را از خطر تجزیه حتمی نجات داد.
🎙 اختصاصي ايستگاه نيوز؛ ايستگاه برجامً
*📬 بورل: اگر پاسخ طرفین به متن نهایی مثبت باشد، می توانیم توافق را امضاء كنيم‼️ *
*📑 مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در توییتی نوشت که، پایتختها هماکنون باید در خصوص متن نهایی توافق بر سر احیای برجام تصمیمگیری کنند*.
* 📩 جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، روز دوشنبه(۱۷ مرداد) در توییتی نوشت: مذاکرهکنندگان از این مذاکرات و گفتوگوهای نزدیک میان ایران و آمریکا برای تنظیم و رسیدگی به برخی مشکلات باقی مانده در متن توافقی که من به هماهنگکننده توافق هستهای برجام در بیست و یکم جولای ارائه کرده بودم، استفاده کردند*.
*📧 وی در توییت دیگری نوشت: بر سر هر آنچه که میتوانست مذاکره انجام گیرد، مذاکره شد و حال در متن نهایی قرار دارد. با این حال پشت هر مشکل فنی یا پاراگرافی، یک تصمیم سیاسی قرار دارد که پایتختها باید درخصوص آنها تصمیمگیری کنند. اگر این پاسخها مثبت باشند، آن وقت میتوانیم توافق را امضا کنیم*.
* 📲 ايستگاه نيوز *
Open this link to join my WhatsApp Group: https://chat.whatsapp.com/Hc6wMLGAzYt784ZiAxhqcQ
زندگي عرصه کسب رضايتها است و انسان به عواید آنها سخت محتاج است؛
در میان جویایی رضایتها، رضایت الهی اولویت و ارجحیت دارد و با عواید گستردهای که دارد میتواند عوارض نارضایتی دیگر عرصههای رضایتجویی را پوشش دهد.
مولا حسین بن علی علیهالسلام با تاکید بر اولویت طلب و کسب رضایت الهی از ترجیح رضایت مردم بر سخط الهی برحذر داشته و بر علت این مساله نیز اشاره فرمودهاند:
"فَإِنَّ مَنْ طَلَبَ رِضَى اللَّهِ بِسَخَطِ النَّاسِ كَفَاهُ اللَّهُ أُمُورَ النَّاسِ وَ مَنْ طَلَبَ رَضِيَ النَّاسِ بِسَخَطِ اللَّهِ وَكَلَهُ اللَّهُ إِلَى النَّاسِ"
امالي(صدوق)، ص201؛ الاختصاص( شيخ مفيد)، ص225؛ بحارالانوار، ج75، ص126)
هركس رضايت خدا را با وجود نارضايتي مردم بطلبد، خداوند او را از امور مردم بىنياز كند و او را کفايت کند و هركه رضايت مردم را با ناراضي كردن خدا بجويد، خداوند او را به مردم وا گذارد.
# طلب رضايت الهي
# اخلاق حسيني
# لبيک يا حسين
📛 *آنچه که روزنامه رسالت به قلم محمدکاظم انبارلویی نوشت و به مذاق اصلاح طلبان خوش نیامد*
◀️ *آنوكراسی*(شبه دموکراسی)
اینكه آمریكاییها در اتاق جنگ بیپایان خود علیه ملت ایران چی فكر میكنند خیلی مهم است.
آنها در مقابله با ملت ایران، دو جنگ سخت داخلی و خارجی و سه نبرد نرم را طی 40 سال گذشته پشت سر گذاشتند
هر كاری خواستند و هر توطئهای را كه اجرا كردند نهتنها نتیجه نگرفتند بلكه ایران هر روز قدرتمندتر و تواناتر در سپهر سیاست منطقه و جهان ظاهر شده و میشود.
آمریكاییها در صفحه شطرنج بازی با ایران تابع هیچ قاعدهای نیستند.
اشتباه آنها این بود كه همه سربازها ، فیلها و اسبها را یكجا و همزمان به میدان آوردند و هربار با تلفات بیشتر بهویژه در حوزه نظامی عقب نشستند.
*امروز در اتاق جنگ آمریكاییها پنتاگون شمشیر و سپر انداخته است.*
امید آنها به سیا، وزارت خارجه و وزارت خزانهداری برای تشدید تحریمها و تداوم نبرد نرم و براندازی نرم است.
آنچه از «فعل» آنها دیده می شود و از «قول» آنها شنیده می شود را می توان در حوزه دموكراسی رصد كرد.
*آنها مشروعیت مردمی نظام را از طریق عملیاتی كردن «آنوكراسی» هدف قرار دادهاند.*
آنوكراسی یعنی شبه دموكراسی یعنی شكلی از حكومت كه ظاهرش دموكراسی و مردمسالاری است اما دولت در برون و درون «بی ثبات» و «ناكارآمد» و فاقد قدرت است.
آمریكاییها میخواهند قدرت در دولت دست كسانی باشد كه عملا قدرتی نداشته باشند،
*قدرت واقعی در دست كسانی باشد كه سر در آخور سرمایهداری جهانی و سرویسهای امنیتی قدرتهای جهانی داشته باشند.*
اینكه آمریكاییها از سال ۷۶ تصمیم گرفتند در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و شوراها از یك ضلع رقابت كه به قول خودشان میانهرو هستند، حمایت كنند، همین، پا گذاشتن در جایگزینی و عملیاتی كردن «آنوكراسی» به جای «مردمسالاری» دینی بود.
متأسفانه برخی اصلاحطلبان عملا به استخدام دشمن در این پروژه برای ضربه به جمهوریت نظام درآمدند.
یحیی كیان تاجبخش، عضو سیا و مشاور بنیاد سوروس از محكومین فتنه ۸۸ در اعترافات خود در دادگاه كه به عنوان دفاعیه مطرح كرده ، پرده از چنین توطئهای بر میدارد.
او از شناسایی و جذب نخبگان ، شبكهسازی و نهادسازی، راهاندازی كارگاههای آموزشی در معاونت سیاسی وزارت كشور زمان آقای خاتمی یاد میكند و میگوید:
مشروعیتزدایی و اعتبارزدایی از جمهوری اسلامی را از طریق حمله به پایهها و ستونهای نظام و نافرمانی مدنی شروع كردیم.
او از نحوه آشنایی خود با مصطفی تاجزاده كه آن زمان در معاونت سیاسی وزیر كشور بود خبر میدهد و همكاریهایی را در این زمینه یادآور میشود.
مأموریت او افزایش سرمایه اجتماعی كسانی كه در ایران به ترویج و تعمیق تفكر غربی میاندیشند، بود.
*نظریه او در مورد افزایش سرمایه اجتماعی مورد توجه سعید حجاریان و تاجزاده قرار میگیرد*
*و او از ارتباط خود با سعید حجاریان كه آن زمان در مركز استراتژیك مجمع تشخیص مصلحت بود نیز پرده برمیدارد.*
امروز اصلاحطلبان با دست فرمان «آنوكراسی» به جای دموكراسی به روزگاری افتادهاند كه تمام سرمایه اجتماعی خود را در انتخابات گذشته كه به پای روحانی ریخته بودند از دست رفته میبینند .
آنها گرفتار ۶ بحران هستند كه در آن دست و پا میزنند.
*۱- بحران گفتمان ۲- بحران اندیشگی ۳- بحران بیآیندگی ۴- بحران مقبولیت ۵- بحران مشروعیت ۶- بحران كارآمدی*
آنها فكر میكنند میتوانند هزینههای خسارتبار از دست دادن سرمایه اجتماعی خود را به حساب رقبای خود بگذارند.
*آنها برای توجیه این بحرانها مقولاتی چون حمله به نظارت استصوابی ، طرح رفراندوم، آزادی و خلق دو قطبیهای كاذب و … را در دستور كار دارند.*
فكر میكنند این بیراههروی برای آنها تولید سرمایه اجتماعی میكند.
سردمداران جریان اصلاحطلبی هنوز نفهمیدند چه كلاهی سرشان رفته است .
آمریكاییها با پروژه آنوكراسی سرمایه اجتماعی آنها را به عنوان یك ضلع رقابت به باد دادهاند.
حالا آمدند سراغ ضلع دیگر با تحریم اقتصادی و تهاجم فرهنگی و تهاجم سیاسی و دیپلماتیك؛ سرمایه اجتماعی این ضلع را هم ضایع كنند و تیر خلاص به «جمهوریت» و «مردمسالاری دینی» بزنند.
این فرمول را در مشروطه و نهضت ملی عمل كردند و جواب داد و فكر میكنند در انقلاب اسلامی هم جواب میدهد.
اصلاحطلبان در بحثهای كلابهاوسی خود گاهی موضوع مشاركت ۴۸ درصدی مردم در انتخابات ریاست جمهوری پیراهن عثمان كردهاند تا مشروعیت مردمی دولت را زیر سؤال ببرند.
آنها اولا: فراموش كردند انتخابات ریاست جمهوری زیر سیطره بیماری كرونا با تلفات سه رقمی برگزار شد.
ثانیا : جریان اصلاحات با تمام توان به صحنه آمدند و از نامزد خود- همتی- حمایت كردند. جریان اصلاحطلب علیرغم حمایت صددرصدی از همتی نتوانست طرفداران خود را به دلیل عملكرد بد دولت مورد حمایت خود یعنی
روحانی را به پای صندوقهای رأی بیاورد.
آنها عوض آنكه خود را مذمت كنند كه چرا به غرب اعتماد كردند و افتضاح برجام و دستاورد تقریبا هیچ آن را در كارنامه خود گذاشتند،
رقیب خود را به بهانه كاهش مشاركت به شماتت گرفتهاند.
آنها با راهبرد دیو و پری در انتخابات شركت میكنند وقتی طرفداران آنها به این نتیجه رسیدند آنها پری نیستند به نامزد آنها رأی ندادند چون از قبل رقیب خود را «دیو» معرفی كرده بودند نتیجه كار كاهش مشاركت شد.
آنها در فرآیند شكلگیری «آنوكراسی» به جای «دموكراسی» درست در اجرای توطئههای آمریكا نقشآفرینی میكنند.
*اصلاحطلبان از ابتدای پیدایش در سپهر سیاست ایران هرگز به این سؤال پاسخ ندادند كه چه چیز را میخواهند اصلاح كنند؟ مبنای آسیبشناسی آنهاچیست؟ آنها بدون اینكه توضیحی در مورد نسبت خود با دین و انقلاب و نظام بدهند بر طبل اصلاحات میكوبند. آنها ۴ دولت از ۵ دولت پس از انقلاب را در دست داشتند اما برای از بین بردن فقر، فساد و تبعیض هیچگاه راه حلی ارائه نكردند.*
اوایل سالهای حكومت خاتمی یك كارگاه آموزشی در معاونت سیاسی وزارت كشور در زمان تصدی تاجزاده دائر كردند كه سعید حجاریان آنرا اداره میكرد.
یحیی كیان تاج بخش و حسین بشیریه در این نشستها شركت میكردند. تعریفی كه از اصلاحات بیرون دادند این بود كه ؛
اصلاحات یعنی دموكراتیزاسیون، دموكراتیزاسیون یعنی مدرنیزاسیون، مدرنیزاسیون هم یعنی سكولاریزاسیون جدایی دین از سیاست! برخی هم در آن جلسات پا را فراتر گذاشتند و گفتند سكولاریزاسیون یعنی لائیزاسیون، كشور باید به سمت ارزشهای لائیسیته بر مبنای مدل فرانسه حركت كند! یعنی درست همین حرف هایی که تاجزاده امروزها در توییت های خود و جیغ و داد کلاب هاوسی مبنی برحذف ولایت فقیه از قانون اساسی و جدایی دین از سیاست مدام تکرار می کند.
خوب طبیعی بود، مفهوم این «اصلاح» چیزی جز «افساد» نبود.
از دل این تئوری اصلاحی، فتنه ۱۸ تیر ۷۸ بیرون آمد چون شكست خوردند رفتند ۱۰ سال تمرین كردند و با ارتباطاتی كه در داخل و خارج برقرار شد فتنه ۸۸ را با اسم رمز تقلب كلید زدند.
با آنكه در فتنه ۷۸ و ۸۸ آشوب بپا كردند و اردوكشی خیابانی راه انداختند ، دست به غارت اموال دولتی و مردمی زدند اسم آن را با این همه خشونت «نرم» گذاشتند ! معلوم نبود اگر میخواستند براندازی سخت كنند چه میكردند؟!
برای عملیاتی كردن «آنوكراسی» آمریكاییها نیاز داشتند یك جریانی را در داخل تقویت كنند كه همزمان « در قدرت» بودن «بر قدرت» هم باشند.
بخشی از جریان اصلاحات با پذیرش این مأموریت عملا به خدمت سرویسهای امنیتی و رسانهای غرب درآمدند.
تاجزاده در فتنه ۷۸ و ۸۸ دست در دست یحیی كیان تاجبخش عضو سیا و مشاور سوروس در تهران عملا نقش مهمی در این باره ایفا میكرده است.
تمامی كسانی كه اخیرا به بازداشت تاجزاده اعتراض كردند مستقیم و غیرمستقیم به نوعی اعتراف به حضور در پروژه عملیاتی كردن «آنوكراسی» كردند.
بهزاد نبوی، رئیس شورای جبهه اصلاحات در دفاع از تاجزاده، او را مربوط به جریان منتقد مصلح و مخالف براندازی و آشوب و خشونت معرفی میكند.
اما كارنامه سیاسی او در دو فتنه ۷۸ و ۸۸ و پس از آن نشان میدهد ،
فعل و قول سیاسی او مبتنی بر براندازی، آشوب و خشونت است و تنها چیزی كه در كارنامه او نیست نقد مصلحانه است.
برخی در دولت روحانی و خاتمی متأسفانه در مدار آنوكراسی حركت میكردند و هرگونه تحولی را منوط به بهبود رابطه با غرب كرده بودند در حالی كه غرب به هیچ وجه بنای آشتی با انقلاب نداشت.
*دولت رئیسی خوشبختانه با درك درست از این كژراهه در مسیر «كارآمدی» و «ثبات» حركت میكند.
او درك درستی از منابع قدرت و تعامل در منطقه و جهان و تحكیم مردمسالاری دینی در ایران دارد.
لینک کانال موج خبر
sapp.ir/a0cdc1e392f1f8271eb9f61437decbd4a400bfa6
ایتا
eitaa.com/mojekhabar1400
لینک کانال موج خبر ۵ در واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DfTv8vaSFMTBAKmLRirG1z
🔴تاریخ وقایع کربلا از طریق چه کسانی به ما رسیده است؟
♦️شاید برای بعضی ها سوال باشد که مگر همه یاران امام حسین (علیه السلام) به شهادت نرسیدند؟
پس چه کسی عاشورا را با این جزییات روایت کرده؟ چطور باید به روایت های واقعه عاشورا اعتماد کنیم؟
♦️یاران امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند ولی روایت عاشورا در همان صحرا باقی نماند...
💢 راویان عاشورای حسینی این چهره ها هستند:
♦️1-امام سجاد (علیه السلام) و حضرت زینب (سلام الله علیها): بخشی از امام زین العابدین (علیه السلام ) و امام باقر (علیه السلام) که به نقل مشهور در آن زمان ۴ ساله بوده به ما رسیده است. حضرت زینب و بانوان دیگر کاروان هم در نقل این وقایع سهم بزرگی داشتند.
♦️2- حمیدبن مسلم ازدی: بخش زیادی از اطلاعات تاریخی آن دوران از حمیدبن مسلم ازدی، وقایع نگار سپاه عبیدالله بن زیاد منتقل شده است. مرسوم بوده که در لشکرکشی های بزرگ یک وقایع نگار برای ثبت اتفاقات حضور داشته باشد. سپاه عبیدالله بن زیاد دارای وقایع نگار بود. نقل شده است که همین فردمانع کشته شدن امام سجاد (علیه السلام) توسط شمر شد. به همین دلیل وقتی مختار به کوفه تسلط پیدا کرد به او امان داد.
♦️3جنایتکاران سپاه دشمن: خیلی از جنایتکاران کربلا قبل از اینکه قیام توابین مختار صورت بگیرد با افتخار آمده بودند و وقایع عاشورا را تعریف کرده بودند. همین ها سینه به سینه ماند و مختار هم با همین اطلاعات به سراغشان رفت و انتقام گرفت. خیلی هایشان هم نقل جنایت هایشان را در هنگام مرگ بیان می کردند. مثل همانی که در مختارنامه مطرح شد؛ روایت خولی قبل از اعدامش.
♦️4- یاران زنده مانده امام (علیه السلام): فردی به نام ضحاک بن عبدالله مشرقی که جزو یاران امام بوده و از میدان گریخته بود. این فرد با امام شرط کرد تا موقعی همراهشان است که وجودش فایده داشته باشد. امام هم قبول کرده بود. او هم اسبی را در خیمه ای آماده نگه داشت تا زمانش برسد. تا قبل از شهادت حضرت عباس (علیه السلام) هم ماند ولی آخر کار، از امام اجازه رفتن گرفت که امام هم اجازه داد. گریخت و کسی هم نتوانست او را بگیرد. او هم خیلی از اتفاق ها و نحوه شهادت ها را بیان کرده.
♦️غلام رباب (همسر امام حسین (علیه السلام)) هم که زنده ماند اتفاقات زیادی را نقل کرده. البته او در کنار امام جنگ هم کرده بود ولی در آخر اسیر شد.
سپاه دشمن هم او را آزاد می کند چون معتقد بودند او غلام بوده و مطیع اوامر ارباب
📚به نقل از دکتر محمد حسین رجبی دوانی محقق تاریخ اسلام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈