eitaa logo
کانون طه آب‌پخش
977 دنبال‌کننده
44.7هزار عکس
20.5هزار ویدیو
966 فایل
ارتباط با ادمین: @faraghlit313
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 سلام به عزیزان حسینیه مجازی ▪️ضمن عرض تسلیت به مناسبت ایامِ عزای اهل بیت، به اطلاع می‌رسانیم که از امروز تا اربعینِ اباعبدالله، داستانِ کوتاهِ در کانال - منتشر خواهد شد. 📝 این داستان برگرفته از آرزوی همیشگی ما، یعنی همسفری با مولایمان، حجة بن الحسن(عج) در سفرِ اربعین بوده و واقعیت ندارد. 🔅 البته همه‌ی ما ایمان داریم، وجودِ مقدس ایشان نه فقط در سفر اربعین، که در تمامِ لحظاتِ زندگی، لحظه‌ای از ما جدا نبوده. به قولِ آیت‌الله قاضی: «چشم‌های ما اگر روزی جمال بی‌مثال حضرت ولی‌عصر را زیارت نکنند، قطعا نابینا خواهند شد و ایشان در هر آن و کمتر از آنی از حال ما غافل نیستند.» @Fahma_KanoonTaha
کانون طه آب‌پخش
📌 سلام به عزیزان حسینیه مجازی ▪️ضمن عرض تسلیت به مناسبت ایامِ عزای اهل بیت، به اطلاع می‌رسانیم که ا
📌 عمود شماره ۱ 🔻 «چرا همیشه جا می‌مونم؟ چرا من؟ چرا؟» سرم رو به در ورودی حرم حضرت علی علیه‌السلام تکیه داده بودم. اشک می‌ریختم و زیر لب زمزمه می‌کردم: «آخه آقا شما که شرایط من رو خوب میدونین. میدونین از کِی زمین و آسمون رو به هم دوختم تا تونستم خودم رو به اینجا برسونم. خاک‌بوسِ حَرمتون باشم و ازتون بخوام بدرقه‌ام کنین تا دیار حضرت ارباب. اما چرا؟ چرا اینجا باید زمین بخورم و پای بی لیاقتم، وبالِ گردنم بشه و از رفقا جا بمونم؟ از قافله‌ی عُشّاقِ پیاده‌ی امامم، اربابم و مرادم؛ مهربون‌تر از پدر و مادرم، حسین جان!» ▫️ تقریبا پیراهنم از اشک خیس شده بود و به هق‌هق افتاده بودم که یه دفعه، یه دستِ گرم، یه چیزی شبیه دستای بابا تو گریه‌های بچگیم، شونه‌ام رو فشار داد. «آروم باش. خدا هست. همیشه هست. یاعلی!» 🔆 چقدر صدا و حرف‌های ساده‌اش به دلم نشست. کمکم کرد تا روی ویلچر نشستم. عرض ادبِ عجیبی به مولا امیرالمومنین کرد و به راه افتادیم. هیچ سوالی ازم نپرسید. ولی انگار، همه‌چی رو‌ می‌دونست. بدون اینکه حرفی بزنم راهی شدیم. سکوتِ اون غریبه‌ی مهربون یه جوری بود، یه ابهتی داشت که شرم داشتم چیزی ازش بپرسم. 🏴 ؛ قسمت اول @Fahma_KanoonTaha
نقش معلم در جامعه، نقش انبیاست؛ انبیا هم معلم بشر هستند. امام‌خمینی(ره) 🚨آقا وقتی برای صغرا و‌ کبری چیدن نیست، امروز آخرین روز انتخاب رشته دانشگاه است. 📢خواهران و برادرانی که دغدغه دین، انقلاب و کادر سازی برای انقلاب جهانی حضرت بقیة الله(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را دارند، بدانند سنگر و پادگان اصلی امروز مدرسه است. ⛔ نگذارید در مملکت شیعه آموزش و پرورش ما بدست نااهلان و نا محرمان و یا دست کم بی تفاوتان باشد. 👈 اگر دنبالی ارواحنا له الفداء هستید، بدانید بهترین نقطه برای امروز هستند. بچه های که حائز شرایط برای رفتن به دانشگاه فرهنگیان هستند بدانند که امروز دانشگاه فرهنگیان پادگان افسری حضرت مهدی(عج) است. از ما گفتن بود هر که دارد به سرش شور و نوا بسم الله. 👤محمدرضا فکوری اللهم عجل لولیک الفرج 🤲 @Fahma_KanoonTaha
؛ پژوهش ها نشان داده اگر کودک "یک ربع" پس از غذا 🍎🍏 بخورد، ۹۰% ذرات میکروبی و اگر "یک ساعت" پس از غذا سیب بخورد تمامی ذرات میکروبی موجود در دهان از بین می رود. آب سیب دهانشویه طبیعی است. اما رب سیب وزن دهنده است. پس برای افزایش وزن کودکان به آنها رب سیب بدهید! آب سیب رسیده شیرین را روی حرارت غیرمستقیم بگذارید تا غلیظ شود و بعد از سرد شدن به کودک بدهيد. سيب هم برای مفيدست هم برای . اما نکته مهم طریقه مصرف آنست. به کودک دچار بهترست سيب را بصورت بخورد حال پوره سیب باشد یا کمپوت فرقی نمی کند. برای درمان کودک مبتلا به ، سيب را كرده‌ و بگذاريد تا رنگش تغيير كند و تيره شود يعني پكتين موجود در آن اكسيده شود و بعد آن را به کودک بدهید. @Fahma_KanoonTaha
🔺جوان ترين فرماندهان شهيد را بشناسید @Fahma_KanoonTaha
🔺شهید ناشنوا و لالی که مردم مسخره اش می‌کردند... 🌹🌹 تا حالا اسم این شهید را شنیدی؟ ✍🏻 اومد کنارم نشست و گفت حاج آقا یک خاطره برایت تعریف کنم؟ گفتم بفرمایید عکس یک جوون بهم نشون داد و گفت اسمش عبدالمطلب اکبری بود زمان جنگ داخل محله ما مکانیکی کار میکرد و چون کر و لال بود خیلی ها مسخره اش می‌کردند یک روز با عبدالمطلب رفتیم سر قبر پسر عموی شهیدش غلامرضا اکبری، عبدالمطلب کنار قبر پسرعموی شهیدش با انگشت یک چهارچوب قبر کشید و داخلش نوشت ما تا این کارش را دیدیم زدیم زیر خنده و شروع کردیم به مسخره کردن. وقتی دید مسخره اش می کنیم و می خندیم بنده خدا هیچ چیز نگفت فقط نگاهی به سنگ قبر کرد و نوشته اش را پاک کرد بعد سرش را انداخت پایین و آروم از کنارمون رفت. فردای آن روز عازم جبهه شد و دیگر ندیدیمش ده روز بعد پیکرش را آوردند جالب آنجا بود دقیقا همان جایی دفن شد که قبرش را کشید و مسخره اش کردیم. وصیت نامه اش خیلی سوزناک بود بسم الله الرحمن الرحیم یک عمر هرچه گفتم به من می خندیدند... یک عمر هرچه خواستم به مردم محبت کنم فکر کردند آدم نیستم و مسخره ام کردند... یک عمر هرچی جدی گفتم شوخی گرفتند، یک عمر کسی را نداشتم باهاش حرف بزنم، خیلی تنها بودم. اما مردم!... حالا که ما رفتیم بدانید هر روز با آقام امام زمان(عج) حرف می زنم 😔 آقا خودش بهم گفت تو شهید می شوی جای قبرم هم بهم نشان داد. راوی: حاج آقا انجوی نژاد @Fahma_KanoonTaha
✍🏻 خاطره فرزند شهید 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 یک هفته از شهادت پدرم گذشته بود، در زادگاه پدرم، شهر خوانسار، برای او مراسم ختم گرفته بودند. بنابراین مادر و برادرم هم در خانه نبودند و من باید به مدرسه می‌رفتم، خانم ناظم از راه رسید و برنامه امتحانی ثلث دوم را به من داد و از من خواست که حتما اولیایم آن را امضا کنند و فردا ببرم، به فکر فرو رفتم چه کسی آن را برایم امضا کند، نسبت به درس و مدسه‌ام بسیار حساس بودم و رفتن پدر و نبود مادر در خانه مرا حساس‌تر کرده بود. 🔹وقتی به خانه رسیدم چیزی خوردم و خوابم برد، در خواب پدر را دیدم که از بیرون آمده و مثل همیشه با ما بازی می‌کرد و ما هم از سر و کولش بالا می‌رفتیم. پرسیدم آقاجون ناهار خوردید؟ گفت: نه نخوردم، به آشپزخانه رفتم تا برای پدر غذا بیاورم. پدر گفت: زهرا برنامه‌ات را بیاور امضا کنم. گفتم آقاجون کدام برنامه؟ گفت: همان برنامه‌ای که امروز در مدرسه دادند. رفتم و برنامه امتحانی‌ام را آوردم اما هرچه دنبال خودکار آبی گشتم پیدا نشد، می‌دانستم که پدر هیچگاه با خودکار قرمز امضا نمی‌کند، بالاخره خودکار آبی ام را پیدا کردم و به پدر دادم و رفتم آشپزخانه. 🔸اما وقتی برگشتم پدرم را ندیدم، نگران به سمت حیاط دویدم دیدم باغچه را بیل می‌زند، آخر دم عید بود و بایستی باغچه صفایی پیدا می‌کرد، پدر هم که عاشق گل و گیاه بود. برگشتم تا غذا را به حیاط بیاورم ولی پدر را ندیدم این بار هراسان و گریان به دنبال او دویدم اما دیگر پیدایش نکردم، ناگهان از خواب پریدم. اما وقتی خاله برایم آب آورد دوباره آرام گرفتم و خوابیدم. 🔹صبح شد، موقع رفتن به مدرسه با عجله وسایلم را آماده می‌کردم، ناگهان چشمم به برنامه امتحانی‌ام افتاد که با خودکار قرمز امضا شده بود، وقتی به خواهرم نشان دادم حدس زد که شاید داداشم آن را امضا کرده باشد ولی یادم افتاد که برادرم در خانه نبود، خواب دیشب برایم تداعی شد، با تعجب ماجرا را برای خواهرم تعریف کردم و تاکید کردم که به کسی نگوید. پدر در قسمت ملاحظات برنامه نوشته بود: "اینجانب رضایت دارم، سید مجتبی صالحی" و امضا کرده بود. 🔸آیت الله خزعلی از دوستان شهید بودند. ایشان از ما خواستند تا مدتی، موضوع را پیش کسی مطرح نکنیم. علمای آن زمان صحت ماجرا را تایید کردند و نامه به رویت حضرت امام(ره) هم رسید. اداره آگاهی تهران هم پس از بررسی، اعلام کرد امضا مربوط به خود شهید مجتبی صالحی است اما جوهری که با آن امضا شده، شبیه هیچ خودکار یا خودنویسی نمی‌باشد. 🔻نسخه اصلی این نامه در موزه شهدای تهران نگهداری می‌شود. @Fahma_KanoonTaha
✅ خوردن ماست با غذای گوشتی ممنوع ✍ یکی از ممنوعیت های اصلی در طب سنتی، مصرف همزمان ماست و غذاهای گوشتی است. مصرف همزمان ماست با غذاهای گوشتی علاوه بر اینکه تولید بلغم می‌کند، موجب فساد گوشت در معده شده و در برخی موارد بروز لک و پیس می نماید. ❌ مصرف همزمان غذاهای گوشتی و دوغ نیز از این قاعده مستثنی نیست. این نکته که در ایران کباب را با دوغ سرو می کنند، از نکات منفی تغذیه ایرانیان است که باید به طور جدی مورد توجه و تجدید نظر قرار گرفته و در تغذیه اجرا شود. @Fahma_KanoonTaha
💢 ﻭﻗﺘﻲ ﻧﺎﻧﻮﺍ ﺧﻤﯿﺮ ﻧﺎﻥ ﺳﻨﮕﮏ ﺭﺍ ﭘﻬﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺩﺭﻭﻥ ﺗﻨﻮﺭ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ ﺭﺍ ﺩﻳﺪی ﻛﻪ ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ؟!ﺧﻤﯿﺮ ﺑﻪ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﻣﯽ ﭼﺴﺒﺪ! 🔸ﺍﻣﺎ ﻧﺎﻥ ﻫﺮﭼﻪ ﭘﺨﺘﻪ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﺍﺯ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺟﺪﺍ ﻣﯽﺷﻮﺩ ... 🔹ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ؛ﺳﺨﺘﯿﻬﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ،ﺣﺮﺍﺭﺕ ﺗﻨﻮﺭ ﺍﺳﺖ... ﻭ ﺍﯾﻦ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺨﺘﻪ ﺗﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ... 🔸ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭘﺨﺘﻪ ﺗﺮﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺳﻨﮓ ﮐﻤﺘﺮﯼ ﺑﺨﻮﺩ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ... 🔹ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺗﻌﻠﻘﺎﺕ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ... ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﻦ، ﺧﺎﻧﻪ ی ﻣﻦ ...ﻣﻦ ... ﻣﻦ ...من... 🔸ﺁﻧﻮﻗﺖ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻨﻮﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﮐﻨﻨﺪ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ! ✅ ﺧﻮﺷﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﺭ ﺗﻨﻮﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﭘﺨﺘﻪﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺳﻨﮕﯽ ﻧﻤﯽ ﭼﺴﺒﺪ! ✳️ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﭼﻪ ﭼﺴﺒﯿﺪﻩ ﺍﯾﻢ؟! ﺳﻨﮓ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﺎ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺳﺖ! @Fahma_KanoonTaha
▪️هشتم صفر سال ۳۶ وفات سلمان فارسی 🌹 حضرت اميرالمؤمنين علی(علیه السلام) فرمودند: 🔶 سلمان از كسانى بود كه بر حضرت زهرا سلام الله علیها نماز خواند. 🌹حضرت امام صادق(علیه السلام) فرمودند: 🔷إنَّ سَلْمان عُلِّمَ الإسْم الأعظَم 🍃به درستی كه سلمان اسم اعظم را آموخته بود. او سلمان دانش اول و آخر را داشته و او دريای بيكران دانش ها بوده است و او از دودمان ما اهل بيت علیهم السلام می باشد. 🌷و فرمود: سلمان شخصيتی است كه بهشت مشتاق ديدار اوست. 📃جبرئيل علیه السلام به حضرت رحمه الله الواسعه صلى الله عليه و آله عرضه داشت: 🔶 اشتياق بهشت به سلمان بيشتر از اشتياق او به بهشت است. 📚 بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۱۳۵ @Fahma_KanoonTaha