اولین دفعه به ایوان که نگاهم افتاد
سرم آنقدر عقب رفت کلاهم افتاد
عقل از سر، نفس از سینه، رمق از پایم
تا رسیدم به نجف یک دفعه با هم افتاد
من که از عشق فقط آه کشیدن بلدم
باز خوب است نگاه تو به آهم افتاد
دست خالی نرود از در این خانه ، گدا
شکر لله که به دربار تو راهم افتاد
فجر!
اولین دفعه به ایوان که نگاهم افتاد سرم آنقدر عقب رفت کلاهم افتاد عقل از سر، نفس از سینه، رمق از پای
تو خداوند منی طفره نرو لو رفتی🤡🤡