شاه شمشادقدان خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه شیرین سخنان
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
بنده من شو و برخور ز همه سیمتنان
<<<حافظ>>>
دیشب باران قرار با پنجره داشت
روبوسی آبدار با پنجره داشت
یک ریز به گوش پنجره پچ پچ کرد
چک چک ، چک چک ، چکار با پنجره داشت
حجتالاسلام انصاریان میگفتن:
جمعی از اهل دل رفتیم در یک کوهستان و بقدری فضا معنوی بود که تا صبح دعای جوشن و ابوحمزه میخواندیم و گریه میکردیم.
راننده. که فرد متوسط متمایل به سطح پایین معنوی بود ، نماز مختصری خواند ، شام خورد و خوابید. دوباره صبح نماز مختصری خواند و خوابید.
*یکی از همراهان گفت آقای محترم حیفت نمیاد در این فضای معنوی میخوابی؟ ببین آقایان چقدر گریه کردند!
راننده گفت چشمشان کور میخواستند این همه گناه نکنند