eitaa logo
فانوس
880 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
104 فایل
ڂڋايا💔 فانـۅسٺ را ڪمے پاییـن ٺر بگـیر جـادہ اے ڪہ در آن قـدم نـهاده ام تـاریڪ اسـت. إنتهایـش را نمے دانـم چـیست¿¿¡¡ مےترسـم انـتـهایش بــن بســت باشـد😔 سـخت بــہ نــور فــانوست محتاجـــم...🙏 اے مهربانــــترینـــــم...❤
مشاهده در ایتا
دانلود
خلاصه پاسخ به شبهات زنان در نهج البلاغه-حجت الاسلام مهدوی ارفع.mp3
2.25M
🔈صوت سخنرانی: 🔹حجت الاسلام ✅پاسخ اجمالی به شبهات زن در نهج البلاغه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ امروز، روز اول ماه است. طریقه اول هر ماه قمری👆 ✅ این نماز تضمین سلامتی از جانب خدا در این ماه است. 👌 ⏱زمان خواندن این نماز امروز از طلوع آفتاب تا غروب آفتاب می باشد. ⚠️ اول ماه هم فراموش نشود.
پیوسٺہ‌آرزوڪنمت بلڪه‌آرزو از‌شرم‌ناٺوانے‌خود جان‌بہ‌سر‌شود . . . اللهم عجل لولیک الفرج🥀
خسته از تموم عالم که شدی برو دَم خونه حسین‌(ع) بگو آقا جان من دیگه نمی کشم بد کم آوردم دستمو میگیری! قول میدم نه نیاره اخه میدونی شنیدم میگن خیلی مهربونه :)
عمیقا دلم میخواد دوباره خواب حرم ببینم... باهات درد و دل کنم بگم آقا جان خودت که میدونی بَد برده حرم ات دلمو نمی طلبی :)! بهم بگی: غصه نخور همین روزا تو ام میای 💔
دیدی بعضی وقتا به یه جایی از زندگی میرسی که دیگه امیدی نداری همون جا یه نوری میاد ته دلت! اون نور امیده✨ خدا داره میگه تنها نیستی من باهاتم غصه به دلت راه نده کسی غصه به دلش راه میده که منو نداره. تو که هنوز داری منو کنارت کم نیار قوی ادامه بده تو ازپسش برمیای این همون خدایی که تو روزی چند دقیقه وقت نمیزاری باهاش درد و دل کنی قدرش بدون❤️🌱
‏- يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا + جانم؟! - «وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا ۖ» و در برابر حکم پروردگارت شکیبایی کن که تو تحت نظر و مراقبت ما هستی💚
داستان واقعی *# اقا رضا یه بود تو مشهد.* *هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواگر حسابی بود!!* *یه روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا (!) و غذا خوردن که دید یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم“ داره تعقیبش می کنه.* *شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت: ”فکر کردی خیلی مردی؟!“* *رضا گفت:بروبچه ها که اینجور میگن.....!!!* *چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه!!* *به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه......!* *مدتی بعد....* *شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد....!* *چند لحظه بعد با دستبند، رضارو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه؟!“* *رضا شروع کرد به فحش دادن. (فحشای رکیک!) اما چمران مشغول نوشتن بود!* *وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد:* *”آهای کچل با تو ام.....! “* *یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: ”بله عزیزم! چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا؟ چه اتفاقی افتاده؟“* *رضا گفت: داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد!!!!* *چمران: ”آقا رضا چی میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.....!“* *چمران و آقا رضا تنها تو سنگر.....* *رضا به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟! کِشیده ای، چیزی؟!!* *شهید چمران: چرا؟!* *رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده....!* *تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه.....* *شهید چمران: اشتباه فکر می کنی.....! یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده!* *هِی آبرو بهم میده.....* *تو هم یکیو داشتی که هِی بهش بدی می کردی ولی اون بهت خوبی می کرده.....!* *منم با خودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم.....! تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم …!🌹* *رضا جا خورد!....* *..... رفت و تو سنگر نشست.* *آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمی رفت، زار زار گریه می کرد!* *تو گریه هاش می گفت: یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده؟؟؟؟* *اذان شد.* *رضا اولین نماز عمرش بود. رفت وضو گرفت.* *..... سر نماز، موقع قنوت صدای گریش بلند شد!!!!* *وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد. پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد.....* *رضارو خدا واسه خودش جدا کرد......! (فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش)* *یه توبه و نما ز واقعی........🌹🍃* *خاطرات شهید مصطفی چمران 🕊️🪶 ــــــــ🌱ــــــــ 🕊