eitaa logo
فاطمی
423 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
4.7هزار ویدیو
168 فایل
تاسیس : ۹۹/۰۳/۲۷ ارتباط با مدیر کانال 👈 @farezva
مشاهده در ایتا
دانلود
خیراندیش: مردم واکسن کرونا بزنن 🔸استاد طب سنتی به فارس گفته و واکسنش طبع سردی دارن، افرادی که دارای زمینه بیماری‌های سرد هستن، باید با انجام حجامت و خوردن غذا با طبع گرم اونو جبران کنن. یعنی باید واکسن رو تزریق کنن و در کنارش حجامت انجام بدن. تزریق واکسن به کودکان زیانی نمی‌رسونه. 🔸خیراندیش در پاسخ به این سوال که «آیا با توجه به سردی هوا انجام حجامت ایرادی نداره؟»، گفته ماه سردی که حجامت کردن ممنوعه دی هست، که حجامت عمومی ممنوعه، اما حجامت اضطراری ممنوع نیست. @fatemi_ar
بر خلاف اسحاق جهانگیری 🔸 معاون اول رئیس‌جمهور اینبار «بدون کفش» به چادر زلزله زدگان رفت 🔺محمد مخبر یکشنبه شب در پی زمین لرزه ۶ و چهار دهم، ۶ و سه دهم ریشتری و با دستور رییس جمهوری شبانه با حضور در هرمزگان از مناطق زلزله زده در بخش فین شهرستان بندرعباس بازدید کرد. 🔹معاون اول رئیس جمهور تا ساعت ۴ بامداد پس از حضور در مناطق زلزله زده گیشان و آبشیرین، به همراه وزرای بهداشت و نیرو، از محل اسکان اضطراری مردم در ورزشگاه شهدای خلیج فارس و بیمارستان شهید محمدی بندرعباس بازدید کرد. 🔹همچنین معاون اول رئیس جمهور با حضور در چادر زلزله زدگان بدون واسطه و رودر رو به گفتگو با مردم پرداخت. @fatemi_ar
رهبر انقلاب: در منزل من، همه افراد، هرشب در حال مطالعه خوابشان مى‌برد همه خانواده‌هاى ايرانى بايد اين‌گونه باشند 📝 رهبر انقلاب: من اين را مى‌خواهم عرض كنم كه در منزل خودِ من، همه افراد، بدون استثنا، هرشب در حال مطالعه خوابشان مى‌برد. خود من هم همين‌طورم. نه اين‌كه حالا وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه مى‌كنم؛ تا خوابم مى‌آيد، كتاب را مى‌گذارم و مى‌خوابم. 📚 همه افراد خانه ما، وقتى مى‌خواهند بخوابند حتماً يك كتاب كنار دستشان است. من فكر مى‌كنم كه همه خانواده‌هاى ايرانى بايد اين‌گونه باشند. توقّع من، اين است. 📚بايد پدرها و مادرها، بچه‌ها را از اوّل با كتاب محشور و مأنوس كنند. حتّى بچه‌هاى كوچک بايد با كتاب اُنس پيدا كنند. 📚بايد خريدِ كتاب، يكى از مخارج اصلى خانواده محسوب شود. مردم بايد بيش از خريدن بعضى از وسايل تزييناتى و تجمّلاتى مثل اين لوسترها، ميزهاى گوناگون، مبل‌هاى مختلف و پرده و...، به كتاب اهميّت بدهند. 📚اوّل كتاب را مثل نان و خوراكى و وسايل معيشتى لازم بخرند؛ بعد كه اين تأمين شد به زوايد بپردازند. ۱۳۷۴/۰۲/۲۶ 📖 انتشار به مناسبت روز کتاب و کتابخوانی و کتابدار @fatemi_ar
💌 علامه طباطبایی: اعتبارات دنیا نوعاً وفا نمی‌کند و اگر هم وفا بکند تا دم قبر است و بعد از آن ماییم و ابد ما! ما ابد در پیش داریم، هستیم که هستیم ... 🔸انتشار به مناسبت ۲۴ آبان، سالروز بزرگداشت علامه طباطبایی @fatemi_ar
6.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 لبیک حضرت معصومه به امام زمانش @fatemi_ar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خبرهای چندخطی 🔴 فوت ۱۰۵ بیمار کووید-۱۹ در شبانه روز گذشته، مبتلایان جدید ۷۴۹۴ نفر 🔸استاد طب سنتی: افرادی که دارای زمینه بیماری‌های سرد هستند، باید واکسن را تزریق کرده و در کنار آن حجامت را انجام دهند. تزریق واکسن به کودکان نیز زیانی نمی‌رساند. 🔸واکسیناسیون ۹۴ درصد کارمندان دولت کارمندانی که مصوبات را رعایت نکنند جریمه می‌شوند 🔸 رئیس جمهور اواخر هفته جاری به استان زنجان سفر ‌می‌کند 🔸زلزله استان هرمزگان ۹۸ مصدوم داشته است که ۹۳ نفر از آنان نتیجه ترس و استرس بوده و ترخیص شده‌اند. سه هزار واحد مسکونی آسیب دیده است . 🔸زمان ثبت‌نام در نهضت ملی مسکن تا ۱۵ آذرماه تمدید شد. 🔸وام تحصیلی دانشجویان متاهل دو برابر شد 🔸 عرضه اینترنتی تخم مرغ در سراسر کشور با قیمت مصوب هر شانه ۴۳ هزار تومان که ظرف ۲۴ ساعت پس از خرید کالا تحویل مصرف کننده می‌شود‌ 🔸خاندوزی: بانک‌ها فهرست ابر بدهکاران را در سایت خود منتشر کنند 🔸رای «منفی» کمیسیون آموزش مجلس به وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش 🔸رئیس کمیسیون حقوقی مجلس: شرط بندی روی موشک اشکالی ندارد. شرط بندی در شمشیر بازی، سوارکاری اعم از شتر سواری، قاطر سواری مشکلی ندارد. شرط بندی روی هرچیزی که سیستم دفاعی ما را تقویت کند اشکالی ندارد. 🔸 شاخص کل بورس امروز ۲۶ هزار و ۱۷۴ واحد افت کرد و به عدد یک میلیون ۴۱۶ هزار واحد رسید. 🔸سکه بهار آزادی ۱۲میلیون و ۳۵۰ هزارتومان، امامی ۱۲میلیون و ۵۵۰ هزارتومان، گرم طلای ۱۸عیار ۱میلیون و ۲۵۷ هزارتومان، دلار ۲۸ هزار و ۲۸۰ تومان 🔸کشف و ثبت جهانی گونه‌ی جدید ماهی به نام «علی دایی» در قالب یک تیم تحقیقاتی ایرانی و آلمانی، این ماهیان در رودخانه های استان های غربی و جنوب غربی کشور، زیست می کنند. 🔸علی بهادری جهرمی سخنگوی دولت شد 🔸 واکنش خطیب زاده به آزادسازی ۳.۵ میلیارد از پول‌های بلوکه شده ایران؛ در شرایط تحریمی اطلاعات ریز به کسی نمی‌دهیم. 🔸اردوغان در آینده نزدیک به ایران سفر می‌کند 🔸وزیر خارجه ترکیه با اشاره به شعر «خانه دوست کجاست» اثر سهراب سپهری گفت: همواره خانه دوست را در تهران دیدم 🔸کاخ‌سفید: تورم آمریکا تقصیر کروناست نه بایدن ، نرخ تورم در آمریکا طی هفته جاری، به بالاترین میزان در ۳۰ سال گذشته رسیده است. 🔸 مکرون رنگ پرچم فرانسه را تغییر داد و رنگ آبی تیره‌تر از قبل شده است که ارتباط مجدد پرچم کنونی با پرچم ۱۷۹۳ به عنوان نماد انقلاب فرانسه بوده است. 🔸امتیاز هتل بین‌المللی «ترامپ» در واشنگتن به قیمت ۳۷۵ میلیون دلار به یک شرکت واگذار می‌شود. این هتل ۲۶۳ اتاقی از ۲۰۱۶ تا تابستان ۲۰۲۰ حدود ۷۱ میلیون دلار زیان به ثبت رسانده است. ⚽️ درخواست غرامت از قطر در آستانه جام جهانی/ دلیل: معاینه اجباری زنان در فرودگاه @fatemi_ar
🏴 یا فاطمة اشفعی‌لنا فی‌الجنة ▪️شهادت خانم حضرت فاطمه معصومه(سلام‌الله علیها) رو محضر حضرت ولی عصر(عجل‌الله) و ولی نعمتمان حضرت رضا(ع) تسلیت عرض می‌کنیم. 📖 السلام عليكِ يا بنتَ رسول‌الله السلام عليكِ يا بنتَ فاطمةَ و خديجةَ السلام عليكِ يا بنتَ أميرالمؤمنين السلام عليكِ يا بنت‌الحسن و الحسينِ السلام عليكِ يا بنتَ وليِّ اللهِ السلام عليكِ يا أختَ وليِّ‌اللهِ السلام عليكِ يا عَمَّةَ وليِّ اللهِ السلام عليكِ يا بنتَ موسي بن جعفرٍ و رحمةُ اللهِ و بركاته. @fatemi_ar
عظمت حضرت معصومه(س) در کلام و سیره علما 🏴 یا فاطمة‌اِشفعی لنا فی‌الجنة @fatemi_ar
🖤شهادت یا وفات حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) ◾️قبل از آن خوب است اجمالی بر حیات حضرت معصومه (سلام الله علیها) داشته باشیم. 🌹نام شريف آن بزرگوار فاطمه پدرش حضرت موسي بن جعفر (علیه السلام) و مادرش نجمه خاتون است. آن حضرت اوّل ذي القعده سال 173هـ . ق در مدينه منوّره به دنيا آمد. و در سنّ28 سالگي در روز دهم يا دوازدهم ربيع الثاني سال 201هـ . ق در شهر قم از دنيا رفت[1] سپس به سوي قبرستان " بابلان" تشييع شدند و همان جا مدفون گشتند. 🔲 آهنگ سفر از مدینه به خراسان در سال 201 هـ . ق ، همراه عدّه اي از برادران خود براي ديدار برادر و تجديد عهد با امام زمان خويش راهي ديار غربت شد. در طول راه به شهر ساوه رسيدند، ولي در آنجا عده اي از مخالفين اهل بيت(علیهم السلام) با مأموران حكومتي همراهي نموده و با همراهان حضرت به نبرد و جنگ پرداختند كه عدّه اي از همراهان حضرت در اين حادثه غم انگيز به شهادت رسيدند.[2] ◾️روشن است که علل مرگ می تواند گوناگون باشد اما نزد خداوند راه شهادت بهترین وپسندیده ترین راه است. و معلوم است که برای شهادت لازم نیست که حتما فردی با شمشیر در راه خداوند کشته شود بلکه حصول شهادت راه های گوناگون دارد که بنا به علل ذیل شهادت ظاهری این بانوی مطهره بعید نمیباشد. 🌹البته قبل از آن خوب است مستحضر باشیم که طبق حدیثی هر کس بر محبت آل محمد(صلی الله علیه وآله) بمیرد شهید وار مرده است و ایشان که در ملا اعلی نشاندار این محبت راستین هستند از قرب بالائی در وادی شهادت برخوردار هستند. 🔲علل اثبات شهادت ایشان ۱. غم و حزن بسيار ◾️حضرت معصومه (سلام الله علیها) از بچگی با برادر خودش امام رضا (علیه السلام) بسیار مانوس بود و پس از آنکه پدر بزرگوار آن بانوی گرامی به شهادت رسید، فرزند ارجمند آن امام، یعنی حضرت رضا علیه السلام عهده دار امر تعلیم و  تربیت خواهراش شد و از طرفی این انس ایمانی از آن جهت بود که معرفت حضرتش به امام زمانش یک معرفت نورانی و کامل بود، لذا وقتی امام هشتم علیه السلام از مدینه به طرف خراسان بالاجبار کشانده شدند این فراق بر  حضرت معصومه (س)  خیلی سنگین گذشت. و هنگامی که در ساوه تمام برادران به شهادت رسیدند این داغ به اوج خود رسید و بر اثر شدّت تألمات بیمار گشت[4]  🌹حضرت در حالي كه از غم وحزن بسيار مريضه بود با احساس نا امني در شهر ساوه فرمود: مرا به شهر قم ببريد ، زيرا از پدرم شنيدم كه فرمود:" شهر قم مركز شيعيان ما مي باشد"[5] ۲. مظالم حکومت ◾️از صفحات تاریخ روشن است که خلیفه عباسی مامون دشمن سرسخت اهلبیت(علیهم السلام) بودو به بهانه گوناگون بر دوستان اهلبیت(علیهم السلام) ظلم روا می داشت و امام رضا (علیه) را به شهادت رساندبر طبق این شواهد و بنا بر سیاست حاکم بر آن زمان امکان قوی هست که مامون  می خواست حضرت معصومه (سلام الله علیها) را از بین ببرد چون او از مقامات علمی و تبلیغی حضرت معصومه (سلام الله علیها) آگاه بود و می دانست که همراهی حضرت معصومه (سلام الله علیها) با امام رضا (علیه السلام) دولت او را نابود خواهد کرد بخاطر همین آمدن  حضرت معصومه (سلام الله علیها) با همراهانش؛ مامون را سخت در اضطراب فرو برد او نمی خواست این کاروان به امام رضا (ع) ملحق بشود به علت همین دستور داد تا در مسیر، مامورانش به کاروان حضرت حمله کنند. نتیجه: لذا بر مبنای این شواهد دست یافته و جریان ظلم بنی عباس که بسیاری از سادات را احاطه کرده بود و نوعا به کشتار آنها می انجامید شایسته است رفتن از دنیا را برای ایشان به شهادت تعبیر کنیم و بگوییم که ایشان شهیده شدند. 📚منابع: [1]  وسيله المعصوميّه, ص 65 به نقل از نزهه الابرار. [2]زندگاني حضرت معصومه , مهدي منصوري , ص 14 [3] درياي سخن , سقازاده تبريزي [4] ودیعه آل محمد صلی الله علیه و آله، ص 12
عادت‌هایی که احتمال ابتلا به دیابت را بالا میبرد ! ‌ ▫️صبحانه نخوردن ▫️پرخوری و چاقی شکم ▫️بی‌تحرکی و ورزش نکردن ▫️عدم دریافت نور کافی خورشید ▫️گرم کردن غذا در ظروف پلاستیکی ▫️رژیم غذایی با پروبیوتیک کم ▫️شب بیداری‌های طولانی مدت ▫️کمبود مصرف کافئین
✍️ 💠 از اینهمه دستپاچگی، مادرش خندید و ابوالفضل دیگر دلیلی برای پنهان‌کاری نداشت که با نمک لحنش پاسخ داد :«داداش من دارم میرم تو راحت حرفاتو بزنی، تو کجا می‌خوای بیای؟» از صراحت شوخ ابوالفضل اینبار من هم به خنده افتادم و خنده بی‌صدایم مقاومت مصطفی را شکست که بی‌هیچ حرفی سر جایش نشست و می‌دیدم زیر پرده‌ای از خنده، نگاهش می‌درخشد و به‌نرمی می‌لرزد. 💠 مادرش به بهانه بدرقه ابوالفضل به‌زحمت از جا بلند شد، با هم از اتاق بیرون رفتند و دیگر برنگشت. باران به حدی شدید بود که با چتر پلکم چشمانم را پوشاندم و او ساده شروع کرد :«شاید فکر کنید الان تو این وضعیت نباید این خواسته رو مطرح می‌کردم.» 💠 و من از همان سحر منتظر بودم حرفی بزند و امشب قسمت شده بود شرح را بشنوم که لحنش هم مثل دلش برایم لرزید :«چند روز قبل با برادرتون صحبت کردم، گفتن همه چی به خودتون بستگی داره.» نگاهش تشنه پاسخی به سمت چشمه چشمانم آمد و من در برابر اینهمه احساسش کلمه کم آورده بودم که با آهنگ آرمشبخش صدایش جانم را نوازش داد :«همونجوری که این مدت بهم اعتماد کردید، می‌تونید تا آخر عمر بهم کنید؟» 💠 طعم به کام دلم به‌قدری شیرین بود که در برابرش تنها پلکی زدم و او از همین اشاره چشمم، پاسخش را گرفت که لبخندی شیرین لب‌هایش را ربود و ساکت سر به زیر انداخت. در این شهر هیچکدام آشنایی نداشتیم که چند روز بعد تنها با حضور ابوالفضل و مادرش در دفتر در زینبیه عقد کردیم. 💠 کنارم که نشست گرمای شانه‌هایش را حس کردم و از صبح برای چندمین بار صدای تیراندازی در بلند شده بود که دستم را میان انگشتانش محکم گرفت و زیر گوشم اولین را خرج کرد :«باورم نمیشه دستت رو گرفتم!» از حرارت لمس احساسش، گرمای در تمام رگ‌هایم دوید و نگاهم را با ناز به سمت چشمانش کشیدم که ضربه‌ای شیشه‌های اتاق را در هم شکست. 💠 مصطفی با هر دو دستش سر و صورتم را پوشاند و شانه‌هایم را طوری کشید که هر دو با هم روی زمین افتادیم. بدن‌مان بین پایه‌های صندلی و میز شیشه‌ای سفره مانده بود، تمام تنم میان دستانش از ترس می‌لرزید و همچنان رگبار به در و دیوار اتاق و چهارچوب پنجره می‌خورد. 💠 ابوالفضل خودش را از اتاق کناری رسانده و فریاد را می‌شنیدم :«از بیرون ساختمون رو به گلوله بستن!» مصطفی دستانش را روی سر و کمرم سپر کرده بود تا بلند نشوم و مضطرب صدایم می‌کرد :«زینب حالت خوبه؟» زبانم به سقف دهانم چسبیده و او می‌خواست بدنم را روی زمین بکشد که دستان ابوالفضل به کمک آمد. خمیده وارد اتاق شده بود و شانه‌هایم را گرفت و با یک تکان از بین صندلی تا در اتاق کشید. 💠 مصطفی به سرعت خودش را از اتاق بیرون کشید و رگبار گلوله از پنجره‌های بدون شیشه همچنان دیوار مقابل را می‌کوبید که جیغم در گلو خفه شد. مادر مصطفی کنار دیگر کارکنان دفتر گوشه یکی از اتا‌ق‌ها پناه گرفته بود، ابوالفضل در پناه بازوانش مرا تا آنجا برد و او مادرانه در آغوشم کشید. 💠 مصطفی پوشیده در پیراهن سفید و کت و شلوار نوک مدادی هراسان دنبال اسلحه‌ای می‌گشت و چند نفر از کارکنان دفتر فقط کلت کمری داشتند که ابوالفضل فریاد کشید :«این بی‌شرف‌ها دارن با و دوشکا می‌زنن، ما با کلت چی‌کار می‌خوایم بکنیم؟» روحانی مسئول دفتر تلاش می‌کرد ما را آرام کند و فرصتی برای آرامش نبود که تمام در و پنجره‌های دفتر را به رگبار بسته بودند. 💠 مصطفی از کنار دیوار خودش را تا گوشه پنجره کشاند و صحنه‌ای دید که لب‌هایش سفید شد، به سمت ابوالفضل چرخید و با صدایی خفه خبر داد :«اینا کیِ وقت کردن دو طرف خیابون رو با سنگچین ببندن؟» من نمی‌دانستم اما ظاهراً این کار در جنگ شهری عادت شده بود که جوانی از کارمندان دفتر آیه را خواند :«می‌خوان راه کمک ارتش رو ببندن که این وسط گیرمون بندازن!» 💠 و جوان دیگری با صدایی عصبی وحشی‌گری ناگهانی‌شان را تحلیل کرد :«هر چی تو حمص و حلب و دمشق تلفات میدن از چشم ایران می‌بینن! دستشون به نمی‌رسه، دفترش رو می‌کوبن!» سرسام مسلسل‌ها لحظه‌ای قطع نمی‌شد، می‌ترسیدم به دفتر حمله کنند و تنها جوان این ساختمان من بودم که مقابل چشمان همسر و برادرم به خودم می‌لرزیدم. 💠 چشمان ابوالفضل به پای حال خرابم آتش گرفته و گونه‌های مصطفی از همسر جوانش گُر گرفته بود که سرگردان دور خودش می‌چرخید. از صحبت‌های درگوشی مردان دفتر پیدا بود فاتحه این حمله را خوانده‌اند که یکی‌شان با تماس گرفت و صدایش را بلند کرد :«ما ده دیقه دیگه بیشتر نمی‌تونیم کنیم!»... ✍️نویسنده: @fatemi_ar