eitaa logo
فاطمی
423 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
4.7هزار ویدیو
168 فایل
تاسیس : ۹۹/۰۳/۲۷ ارتباط با مدیر کانال 👈 @farezva
مشاهده در ایتا
دانلود
5.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 وزیر سابق بهداشت: در سازمان غذا و دارو با یک مافیای شکم گنده دهن باز روبرو بودیم 🔸نمکی: 🔹در سازمان غذا و دارو با یک مافیای شکم گنده دهن باز روبرو بودیم. هزینه زیادی دادیم تا بعضی از این ریشه ها را نابود کنیم. 🔹فقط ۹۵۰ میلیارد تومان بیت المال رفته بود برای داروهایی که تولید کننده داخل داشت، اما با قیمت ۵ تا ۱۰ برابر دوستانی از بیرون وارد کرده بودند! @fatemi_ar
خوددرمانی، یک زنگ خطر 🔺خوددرمانی به عنوان معمولی‌ترین فرم خودمراقبتی می‌تواند از طریق مصرف یک داروی صنعتی یا داروی دست‌ساز و دستیابی به داروهای بدون تجویز متخصص، استفاده از داروهای تجویزشده قبلی، تقسیم داروهای تجویزشده برای یک نفر بین بقیه اعضای خانواده و آشنایان و استفاده از باقیمانده دارو در منزل باشد. مصرف خودسرانه دارو یکی از مشکلات حاد بهداشتی است. 🔹نتایج مطالعات نشان می‌دهد سالمندان بیش از دو برابرسهم نسبی خود در جامعه دارو مصرف می‌کنند. در شرایط اپیدمی ویروس کرونا که یک بحران است به دلیل استرس، اضطراب و ترس از مرگ و تقویت سیستم ایمنی و در معرض قرارگرفتن تبلیغات دارویی ممکن است خوددرمانی و مصرف خودسرانه دارو به‌خصوص در سالمندان جامعه به طور قابل ملاحظه‌ای  افزایش یابد. 🔹سالمندان به دلایل متعدد ازجمله ضعف سیستم ایمنی، بیماری‌های مزمن زمینه‌ای، عدم رعایت پروتکل‌های بهداشتی و رژیم چند دارویی و مراجعه‌نکردن به پزشک یا دیر مراجعه‌کردن به پزشک هنگام اپیدمی در زمره آسیب‌پذیرترین اقشار جامعه حساب می‌شوند. 🔹سرعت واگیر بالای ویروس کرونا و فقدان درمان اختصاصی برای این ویروس جدید و نوپدید، باعث شده افراد به‌ویژه سالمندان به مصرف خودسرانه دارو بپردازند. ترس از مرگ نیز در این افراد منجر به افزایش خوددرمانی و داروهای مصرفی شده است. @fatemi_ar
⭕️ بوی خوش تغییر با دولت انقلابی 🔻خاندوزی، صبح اولین روز وزارتش رفت به گمرک فرودگاه امام(ره) حالا خبر رسیده که نتیجه همین بازدید میدانی، آزادسازی ۴۵۰۰ تن کالای اساسی، دارویی و مواد اولیه بوده که روانه بازار شده ✅قفل‌های اقتصادی که با یک دولت خسته به پای مردم بسته شد، در حال باز شدن است ✍🏼دانيال معمار @fatemi_ar
چند کاری که به پوست و بدن شما آسیب میزنه (☝️) _همیشه لاک میزنید و نمیذارید ناخن نفس بکشه _با حوله صورتتون رو خشک میکنید _با سوتین میخوابید _از براش کثیف برای ارایش استفاده میکنید _روبالشی تون رو یادتون میره تند تند عوض کنید _بیشتر از یه قاشق چایخوری نمک میخورید _ابروهاتونو همیشه با مداد میکشید _سریع بعد از شیو کردن از دئودرانت استفاده میکنید _موقع خواب موهاتونو میبندین _دوش آب داغ میگیرید _نوشابه میخورید _موهاتون وقتی خیسه شونه میکنید.همین باعث میشه موهاتون بریزه _خیلی سشوار داغ استفاده میکنید _موقع چک کردن موبایل سرتون رو خم میکنید به جای اینکه موبایلو روبروی چشمتون بگیرید
❤️(هوالعشق)❤️ 🌹🌺 حتی بر فراز گنبد سفید مقام امام حسن (علیه‌السلام) پرچم سرخ «یا قمر بنی هاشم» افراشته شده بود و من دوباره به نیت حیدر به زیارت مقام آمده بودم.🌸 حاج قاسم به مدافعان رمز مقاومت را گفته بود اما من هنوز راز تحمل دلتنگی حیدر را نمی‌دانستم که دلم از دوری‌اش زیر و رو شده بود. تنها پناهم کنج همین مقام بود، جایی که عصر روز عقدمان برای اولین بار دستم را گرفت و من از حرارت لمس احساسش گرما گرفتم و حالا از داغ دوری‌اش هر لحظه می‌سوختم.😔 چشمان محجوب و خنده‌های خجالتی‌اش خوب به یادم مانده و حالا چشمم به هوای حضورش بی‌صدا می‌بارید که نیت کردم اگر حیدر سالم برگردد و خدا فرزندی به ما ببخشد، نامش را «حسن» بگذاریم.🌸 ساعتی به افطار مانده، از دامن امن امام دل کَندم و بیرون آمدم که حس کردم قدرتی مرا بر زمین کوبید. از موقعیت اطرافم تنها هیاهوی مردم را می‌شنیدم و تلاش می‌کردم از زمین بلند شوم که صدای انفجار بعدی در سرم کوبیده شد و تمام تنم از ترس به زمین چسبید. یکی از مدافعان مقام به سمت زائران دوید و فریاد کشید :«نمی‌بینید دارن با تانک اینجا رو می‌زنن؟ پخش شید!» بدن لمسم را به‌سختی از زمین کَندم و پیش از آنکه به کنار حیاط برسم، گلوله بعدی جای پایم را زد. او همچنان فریاد می‌زد تا از مقام فاصله بگیریم و ما وحشتزده می‌دویدیم😰 که دیدم تویوتای عمو از انتهای کوچه به سمت مقام می‌آید. عباس پشت فرمان بود و مرا ندید، در شلوغی جمعیت به‌سرعت از کنارم رد شد و در محوطه مقابل مقام ترمز کشید. برادرم درست در آتش داعش رفته بود که سراسیمه به سمت مقام برگشتم. رزمنده‌ای کنار در ایستاده و اجازه ورود به حیاط را نمی‌داد و من می‌ترسیدم عباس در برابر گلوله تانک ارباً ارباً شود که با نگاه نگرانم التماسش می‌کردم برگردد و او در یک چشم به هم زدن، گلوله‌های خمپاره را جا زد و با فریاد «لبیک یا حسین» شلیک کرد. در انتقام سه گلوله تانک که به محوطه مقام زدند، با چند خمپاره داعشی‌ها را در هم کوبید، دوباره پشت فرمان پرید و به‌سرعت برگشت. چشمش که به من افتاد با دستپاچگی ماشین را متوقف کرد و همزمان که پیاده میشد، اعتراض کرد :«تو اینجا چیکار می‌کنی؟» تکیه‌ام را به دیوار داده بودم تا بتوانم سر پا بایستم و از نگاه خیره عباس تازه فهمیدم پیشانی‌ام شکسته است. با انگشتش خط خون را از کنار پیشانی تا زیر گونه‌ام پاک کرد و قلب❤️ نگاهش طوری برایم تپید که سد صبرم شکست و اشک از چشمانم جاری شد.😢 ...🌸 @fatemi_ar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا