eitaa logo
فاطمی
423 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
4.7هزار ویدیو
168 فایل
تاسیس : ۹۹/۰۳/۲۷ ارتباط با مدیر کانال 👈 @farezva
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️(هوالعشق)❤️ 🌹🌺 بوق آزاد در گوشم، انتظار احساس حیدر و اشتیاق عشقش که بی‌اختیار صورتم را سمت لباسش کشید. سرم را در آغوش کتش تکیه دادم و از حسرت حضورش، دامن صبوری‌ام آتش گرفت که گوشی را روی زمین انداختم،📱 با هر دو دست کتش را کشیدم و خودم را در آغوش جای خالی‌اش رها کردم تا ضجه‌های بی‌کسی‌ام را کسی نشنود.😫 دیگر تب و تشنگی از یادم رفته و پنهان از چشم همه، از هر آنچه بر دلم سنگینی می‌کرد به خدا شکایت می‌کردم؛ از شهادت پدر و مادر جوانم به دست بعثی‌ها😔 تا عباس و عمو که مظلومانه در برابر چشمانم پَرپَر شدند،😭 از یوسف و حلیه که از حال‌شان بی‌خبر بودم و از همه سخت‌تر این برزخ بی‌خبری از عشقم! قبل از خبر اسارت، خطش خاموش شد و حالا نمی‌دانستم چرا پاسخ دل بی‌قرارم را نمی‌دهد. در عوض داعش خوب جواب جان به لب رسیده ما را می‌داد و برای‌مان سنگ تمام می‌گذاشت که نیمه‌شب با طوفان توپ و خمپاره به جانمان افتاد. اگر قرار بود این خمپاره‌ها ☄جانم را بگیرد، دوست داشتم قبل از مردن نغمه عشقم را بشنوم که پنهان از چشم بقیه در اتاق با حیدر تماس گرفتم، اما قسمت نبود این قلب غم‌زده قرار بگیرد. دیگر این صدای بوق داشت جانم را می‌گرفت و سقوط خمپاره‌ای نفسم را خفه کرد. دیوار اتاق به‌شدت لرزید، طوریکه شکاف خورد و روی سر و صورتم خاک و گچ پاشید. با سر زانو وحشتزده از دیوار فاصله می‌گرفتم و زن‌عمو نگران حالم خودش را به اتاق رساند. ظاهراً خمپاره‌ای☄ خانه همسایه را با خاک یکی کرده و این فقط گرد و غبارش بود که خانه ما را پُر کرد. ناله‌ای از حیاط کناری شنیده میشد، زن‌عمو پابرهنه از اتاق بیرون دوید تا کمکشان کند و من تا خواستم بلند شوم صدای پیامک گوشی دلم را به زمین کوبید. نگاهم پیش از دستم به سمت گوشی کشیده شد، قلبم به انتظار خبری از تپش افتاد و با چشمان پریشانم دیدم حیدر پیامی فرستاده است. نبض نفس‌هایم به تندی می‌زد و دستانم طوری می‌لرزید که باز کردن پیامش جانم را گرفت و او تنها یک جمله نوشته بود:«نرجس نمی‌تونم جواب بدم.» نه فقط دست و دلم که نگاهم می‌لرزید و هنوز گیج پیامش بودم که پیامی دیگر رسید:«میتونی کمکم کنی نرجس؟» ناله همسایه و همهمه مردم گوشم را کر کرده و باورم نمی‌شد حیدر هنوز نفس می‌کشد و حالا از من کمک می‌خواهد که با همه احساس پریشانی‌ام به سمتش پَر کشیدم:«جانم؟»🍃 ...🌸 @fatemi_ar
❤️(هوالعشق)❤️ 🌹🌺 حدود هشتاد روز بود نگاه عاشقش را ندیده بودم، چهل شب بیشتر می‌شد که لحن گرمش رانشنیده بودم و اشتیاقم برای چشیدن این فرصت عاشقانه در یک جمله جا نمی‌شد که با کلماتم به نفس نفس افتادم:«حیدر حالت خوبه؟ کجایی؟ چرا تلفن رو جواب نمیدی؟»😢 انگشتانم برای نوشتن روی گوشی می‌دوید و چشمانم از شدت اشتیاق طوری می‌بارید که نگاهم از آب پُر شده و به سختی می‌دیدم. دیگر همه رنج‌ها فراموشم شده و فقط می‌خواستم با همه هستی‌ام به فدای حیدر شوم که پیام داد:«من خودم رو تا نزدیک آمرلی رسوندم، ولی دیگه نمی‌تونم!»نگاهم تا آخر پیامش نرسیده، دلم برای رفتن سینه سپر کرد و او بلافاصله نوشت:«نرجس! من فقط به تو اعتماد دارم! داعش خیلی‌ها رو خریده.»پیامش دلم را خالی کرد و جان حیدرم در میان بود که مردانه پاسخ دادم:«من میام حیدر! فقط بگو کجایی؟» که صدای زهرا دلم را از هوای حیدر بیرون کشید:«یه ساعت تا نماز مونده، نمی‌خوابی؟» نمی‌خواستم نگرانشان کنم که گوشی را میان مشتم پنهان کردم، با پشت دستم اشکم را پاک کردم و پیش از آنکه حرفی بزنم دوباره گوشی در دستم لرزید. دلم پیش اضطرار حیدر بود، باید زودتر پیامش را می‌خواندم و زهرا تازه می‌خواست درددل کند که به در تکیه زد و مظلومانه زمزمه کرد😢:«امّ جعفر و بچه‌اش شهید شدن!»😔 خبر کوتاه بود و خاطره خمپاره دقایقی قبل را دوباره در سرم کوبید. صورت امّ جعفر و کودک شیرخوارش هر لحظه مقابل چشمانم جان می‌گرفت و یادم نمی‌رفت عباس تنها چند دقیقه پیش از شهادتش شیرخشک یوسف را برایش ایثار کرد. مصیبت مظلومانه همسایه‌ای که درست کنار ما جان داده بود کاسه دلم را از درد پُر کرد،😔 اما جان حیدر در خطر بود و بی‌تاب خواندن پیامش بودم که زینب با عجله وارد اتاق شد. در تاریکی صورتش را نمی‌دیدم اما صدایش از هیجان خبری که در دلش جا نمی‌شد، می‌لرزید و بی‌مقدمه شروع کرد:«نیروهای مردمی دارن میان سمت آمرلی! میگن سیدعلی خامنه‌ای گفته آمرلی باید آزاد بشه و حاج قاسم دستور شروع عملیات رو داده!» غم امّ جعفر و شعف این خبر کافی بود تا اشک زهرا جاری شود😢 و زینب رو به من خندید🙂:«بالاخره حیدر هم برمی‌گرده!» و همین حال حیدر شیشه شکیبایی‌ام را شکسته بود که با نگاهم التماسشان می‌کردم تنهایم بگذارند. زهرا متوجه پریشانی‌ام شد، زینب را با خودش برد و من با بی‌قراری پیام حیدر را خواندم:«پشت زمین ابوصالح، یه خونه سیمانی.» ...🌸 @fatemi_ar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیخیال هر چیزی که تا امروز نشد زندگی رو دوباره از سر بگیر... 🌙 شبتون بخیر @fatemi_ar
☘ بسم الله الرحمن الرحیم ☘ 💚امروز پنج‌شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۰ ۹ صفر ۱۴۴۳ ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۱ : لا اِلهَ اِلّا اللهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ الْمُبین نیست خدایی جز الله فرمانروای حق و آشکار 💠 🖤امام حسین علیه السلام: «مَنْ حَاوَلَ اَمْراً بِمَعْصِيَةِ اللّهِ كَانَ اَفْوَتَ لِمَا يَرْجُوا وَ اَسْرَعَ لِمَا يَحْذَرُ». امام حسين (ع) فرمود: «كسى كه با نيرنگ و معصيت خدا، در پى به‏ دست آوردن چيزى رود، كمتر به آنچه اميد دارد می‌رسد، و زودتر به آنچه می‌ترسد، دچار می‌شود». (بحار الانوار، ج ۷۵ ص ۱۲ ح۱۹ ) @ fatemi_ar
☘️ آیت الله بهجت(ره) : 🌷به چیزی غیر از یاد خدا و توکل برای انسان آرامش حاصل نمی شود ، و چیزی غیر از اعراض از یاد خدا و غفلت ، زندگی را تلخ و ناگوار نمی کند. 📚در محضر بهجت ج2 ص 246 🏴@fatemi_ar
غذاهایی که کلسترول خون شما را افزایش می دهند ! 🔹️شیرینی و کربوهیدرات های کم ارزش 🔹️غذای سرخ شده و چربی ترانس 🔹️مشروبات الکلی 🔹️کافئین بیش از اندازه غذایی که کلسترول خون شما را کاهش می دهند ! 🔹️غذاهای سرشار از امگا ۳ 🔹️سبزیجات دارای فیبر محلول 🔹️روغن زیتون طبیعی 🔹️سیر و پیاز 🌿 @fatemi_ar
نه بگو و نه بنویس! 🔻آیت‌الله‌العظمی جوادی آملی: 🔹چیزی که نمیتوانی در قیامت از آن دفاع کنی، نه ببین، نه بشنو، نه بگو، نه بنویس. 🔸پ.ن: مراقب پستهامون در فضای مجازی باشیم @fatemi_ar
🔴شاگرد و عابد ✍شاگردی از عابدی پرسید:: تقوا را برایم توصیف کن؟ عابد گفت: اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود مجبور به گذر شدی چه می کنی؟ شاگرد گفت: پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه می روم تا خود را حفظ کنم. عابد گفت: در دنیا نیز چنین کن تقوا همین است از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهی را کوچک مشمار زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شده اند. @fatemi_ar
وقتی با خدا حرف می زنی، هیچ نفسی هدر نمی رود وقتی منتظر خدا باشی هیچ لحظه ای تلف نمی شود. وقتی به خدا "اعتماد" کنی، هرگز شکست را نخواهی دید. با خدا هیچ چیز را از دست نخواهی داد...🍃🍂
ایران چه نفعی از پیوستن به اجلاس شانگ‌های می برد؟ 🔺کل حجم کنونی اقتصادی سازمان همکاری شانگهای نزدیک به ۲۰ تریلیون دلار است که از ابتدای تاسیس آن بیش از ۱۳ برابر افزایش یافته است. 🔹حجم کل تجارت خارجی این نهاد هم به ۶.۶ تریلیون دلار رسیده که نسبت به ۲۰ سال پیش ۱۰۰ برابر افزایش یافته است. 🔹حجم تجارت خارجی ایران با مجموعه کشورهای عضو پیمان شانگهای بالغ بر ۲۳ میلیارد دلار در سال ۹۹ رسیده است. 🔹میزان صادرات ایران به اعضای پیمان شانگهای در سال ۹۹ بیش از ۱۱ میلیارد دلار بوده است که با پیوستن کامل ایران به این سازمان باعث افزایش صادرات به اعضای شانگهای خواهد شد. ✅ @fatemi_ar