eitaa logo
فاطمی
423 دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
4.7هزار ویدیو
168 فایل
تاسیس : ۹۹/۰۳/۲۷ ارتباط با مدیر کانال 👈 @farezva
مشاهده در ایتا
دانلود
ای کاش که درد و داغ ما را نَکُشَد هم، آتشِ اشتیاق ما را نکشد ما زنده بر آنیم که کاری بکنیم باشد که غم فراق ما را نکشد... 💔
بی تاب لقاییم الهی به خدیجه دنبال فناییم الهی به خدیجه ما را بِرَهان از قفس عُلقه به دنیا تا پر بگشاییم الهی به خدیجه جمعیت درمانده و بیچاره شنیدی؟ آن طایفه، ماییم الهی به خدیجه یک سوم مهمانی خوبت سپری شد محتاج عطاییم الهی به خدیجه شرمنده از اعمال خطاییم، مدد کن تا توبه نماییم الهی به خدیجه اذنی بده تا باز سوی مرقد سلطان با گریه بیاییم الهی به خدیجه محروم ز نوریم، خدا مرحمتی کن دلتنگ رضاییم الهی به خدیجه لطفی بکن امسال شب قدر ببینیم در کرب و بلاییم، الهی به خدیجه محتاج عطا و کرم مادر زهرا در هر دو سراییم الهی به خدیجه از اشک یتیمیِ غریبانه ی زهرا در حال بکاییم الهی به خدیجه هرجا سخن از روضه و از داغ حسین است با آل کساییم الـهـی به خدیجه با یاد غم غارت انگشتر ارباب مشغول عزاییم الهی به خدیجه عمریست که دلخون و پریشان شده از آن انگشت جداییم الـهـی به خدیجه : سحـر روز دهم باز دلـم حیـران است یاد آن پیراهَـنُ، آه زبـــانم لال است و دوباره به لبم زمزمه است اين جمله را شه دین در حرمش مهمان است السلام علیک یا ابا عبدالله
غفلت اگر که دامن ما را رها کند دل دائما هوای حریم شما کند بودن میان روضه ی تو اعتبار ماست ما را خدا ز روضه مبادا جدا کند مالم اگر حلال بود خرج روضه است تا مادرت به روزی ما اعتنا کند باشد صله به مادر تو گریه بر غمت در بین گریه فاطمه ما را دعا کند قیمت بده به ما که نداریم ارزشی شاید خدا که هستی ما را فدا کند ما خلق گشته ایم شبیه شما شویم چشمان ما به چشم شما اقتدا کند بی غسل و بی کفن شدنم آرزو بود ارباب ما بگو زعنایت خدا کند باید زچشم حضرت عباس روضه خواند شاید خدای قسمت ما کربلا کند با دیده ای که تیرمیانش نشسته است آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کند : 💔 وقتی هوای شهر نفس گیر می شود با روضه ی حسین نفس تازه می کنم
شور و شیرین جوانی پای ماتم خرج شد بهترین ساعات عمر من در این غم خرج شد هیچ کالایی گران‎تر از بکاء روضه نیست پای هر یک قطره خون شاه عالم خرج شد انبیا را دستگیری کرده گریه بر حسین عفو حق بارید وقتی اشک آدم خرج شد کعبه از گریه‎کنان اسبق شش گوشه است در غم مشک فراتت اشک زمزم خرج شد از نخ چادر نماز وصله‎دار فاطمه است هر نخی که در سیاهیهای پرچم خرج شد دستبند مادر و انگشتری خواهرم بهر نذری دادن در روضه با هم خرج شد قلک چشم ترم را تا شکستم گریه ریخت در عزایت کل دارایی‎ام خرج شد آبروی رفته‎ی ما را تو برگردانده‎ای با دو قطره آبرویی که محرم خرج شد روستا یک کهنه بوریا برایش مانده بود که همان هم در ازای جسم درهم خرج شد ساربان بی مروت را خدا لعنت کند کل انگشتان دستت پای خاتم خرج شد : 💔 رزق آب و نان ما دست است و سالـها خوردیم آبِ ، نانِ
از کفم چه دلبری چه دلستانی میرود ماه من دارد چه زود از میهمانی میرود تازه من دارم به صاحبخانه عادت میکنم او چرا اینقدر با نامهربانی میرود؟ چه گرفتاریست عاشق بودن و تنها شدن چه خطایی سر زده از من که آنی میرود؟ تشنه ی دیدار بودم، در به رویم وا نشد زود از دستم نگارِ جمکرانی میرود سفره ی اشکِ سحرها را رقیه چیده است گریه زاری میکنم چه میزبانی میرود با همین لکنت که داری توبه کن مَعطَل نکن یار ما دنبال هر بی سر زبانی میرود لطف کن امشب حسابم را جدا کن ای خدا با کسی که تا به مقصد میرسانی میرود زود میرنجد کسی که دیرتر هم آمده اسم او را مثل خوبانت نخوانی میرود در گدایی دل به دست هر کسی آمد نده تا بفهمد یار ما با دیگرانی میرود ای که با هر زحمتی خود را رساندی بر حسین از دعای مادر او جا نمانی، میرود  : 💔 هست مرا بگیر فقط گریه را نگیر چشم بدون آب به دردی نمیخورد. @fatemi_ar
بدِ مرا تو به خوبِ خودت بدل کردی به وعده های خودت بارها عمل کردی حقیر بودم اما تو زود نام مرا بزرگ کردی و آوازه ی محل کردی به هر که رو زده بودم مرا معطل کرد ولی تو مشکل من را چه زود حل کردی فرار کردم و با اضطراب برگشتم به محض اینکه رسیدم مرا بغل کردی گناهِ تلخِ مرا با حسین بخشیدی حسین گفتم و این زهر را عسل کردی بیا و قول بده زود کـربلا ببرم تو که همیشه به قول خودت عمل کردی محبت علی ازسینه ام نخواهد رفت چرا که حب علی را تو لم یزل کردی به زیر دِین کسی نیستم خدا را شکر مرا گدای حسین از همان ازل کردی : آخرين حاجت این نوکـر خسته این است یک شب جمعه بيايد به تماشاى ضريح السلام علیک یا ابا عبدالله
آن دم که دیدنت دُرِ نایاب می شود تنها نصیب من ز تو یک خواب می شود داری برای من پدری می کنی حسین قلبم از این محبت تو آب می شود هر کس نسوخت در غم عظمای کربلا دریا بدون موج چو مرداب می شود فهمیده ام ز خون شهیدان راه تو نوکر فدای حضرت ارباب می شود وقتی که اشک روضه ی تو ریخت بر دلم شبهای قلب من شب مهتاب می شود شبهای جمعه یاد حرم، یاد کربلا دلهای عاشقان تو بیتاب می شود از اتحاد نیزه و شمشیر و تیر و تیغ گودال قتلگاه چو گرداب می شود بعد از  تمام گشتن ذبح عجیب تو غارت نمودنِ بدنت باب می شود : 💔 گرچه عمری سائل لطف و مرامت مانده‌ام می‌شوم شبهای جمعه من گدایت بیشتر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
دم را غنیمت می شمارم تا دمت هست هرجا که باشم بر لب اسمِ اعظمت هست از هر کسی که خواست باشم همنشینش پرسیده ام اول که آیا آدمت هست؟ از آدم و عالم اگر شد دست کوتاه در دل ندارم هیچ غم چون پرچمت هست مبهوت و مات از سختیِ دنیا نگردم زیرا که رخسارم به رنگِ ماتمت هست دستم چه با امید دق الباب کرده وقت خریدن، شوقِ جنس دَرهمت هست شعری نخوانده دیده ام در کاسه لطفت قبل از شروع شعرم آقا دِرهمت هست خشکیده احوال زمین از عشق اما بر چشمِ عشاق تو اشکِ بر غمت هست با یک دوا درمانِ درد هر مریضی در نسخه اشکی به روضه، مَرهمت هست گریه، دلیلِ محکمی بر آشنایی ست چشمی که گریان تو باشد مَحرمت هست گر خلقتِ عالم شود قربانیِ تو از داغِ سیمایِ علی اکبر، کَمت هست همراهت آید ساربان تا قتلگاهت در دست تا انگشتریِ خاتمت هست : 💔 روضه خوانت میشوم با روضه ای تک مصرعی بر زمین بودی و بر جسمِ تو پیراهن نبود
شکسته باد دهانی که از تو دم نزند بریده باد زبانی که حرف غم نزند شب زیارتی ات زار می شود حالم اگر دوباره هوای تـو بر سـرم نزند کسی که نذر تو را با خلوص هم بزند بساط زندگی اش را غمی به هم نزند چه سود برده ز عمرش کسی که هر لحظه دم از عـزای تو و صاحب علـم نزند تمام حاجتم این بود در شب احیاء خـدا بدون تـو سال مـرا رقم نزند طبیعی است اگر مرده جان تازه گرفت بیار قلب کسی را که در حرم نزند قرار ماست پیاده نجف به کرب و بلا اگر که وعده ی ما را اجل بهم نزند : 💔 ترسم این بیراهه‌ها با خویش مشغولم کنند
آقا سلام ماه محرم شروع شد بازاین چه شورش است و چه ماتم شروع شد آقا سلام تحفه ی اشکی به من دهید ماه گدایی من و چشمم شروع شد یادم نرفته است نگاه شما به ما از گریه های ماه محرم شروع شد  قد قامت الحسین که تشنه شهید شد شد قامت العزا غم عالم شروع شد  ده روز اعتکاف دو چشمم برایتان در روضه مثل مسجد اعظم شروع شد  هاجر به پای روضه ی اصغر نشسته است تا این که جوشش زمزم شروع شد  آقا سلام نیت گریه نموده ام شیرین ترین عبادت ما هم شروع شد  : 💔 ز اشک دیده جهان را به آب خواهم بست کنون که مرهم تو گریه ی محبین است
من وسحر، من وعمه، من و سر پدرم چه خواندنی شده امشب کتاب مختصرم سلام تازه ز راه آمده کجا بودی؟ نشسته برسر و رویت غبار، همسفرم همیشه در پی خورشید ماه می آید کجاست سوره ی والشمس من، سرقمرم شکست اگر زفراق برادرت کمرت شکسته درغم شش ماهه ی حرم کمرم هزار و نهصد و پنجاه زخم بربدنت هزار و نهصد وپنجاه داغ برجگرم لبی نمانده برایت که بوسه ای بزنم سری نمانده برایت که گیرمش به برم ازآن شبی که مرا زجر، زجر داد و کشید نه دست من به کمر میرسد نه موی سرم تنم سبک شده وگوش من شده سنگین به ضربه ای همه جا تیره گشته درنظرم نه موی شانه کشیده نه صورتی سالم چنین شکسته بیا پیش مادرت مَبَرم : 💔 جانِ من بند به موهای پریشان تو بود گیسویت سوخت، چرازنده بمانم بابا؟
با تو خورشید شدم، بی تو شبِ تار شدم غم ِ تنهایی تو دیدم و بیمار شدم سایه ی رویِ سرم! زینبِ تو آشفته ست یار کم داری و از دلهره سرشار شدم پیش من بغض خودت را به گلویت نسپار جانِ من حرف بزن! از غم تو زار شدم نگرانم شده ای! دل نگرانت شده ام عاشقت هستم و عمریست وفادار شدم گریه میکردم از اوّل که فدایت بشوم دل به من دادی و یک عمر بدهکار شدم مادر از غربتِ امروزِ تو آنقدر گریست که به والله به عشقِ تو پسردار شدم نذر تو خون گلویِ پسرانم! بپذیر... سجده کردم که به این رتبه سزاوار شدم : 💔 به چه دردی بخورد بی تو داشتنم چه کنـم بعد تـو با داغ جگـر داشتنم https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796