eitaa logo
『دختران‌فاطمی|پسران‌علوی』
547 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
311 فایل
اینجا‌خانھ #عشق است خانھ‌بۍ‌بۍ‌زهراو موݪا‌امیراݪمؤمنین{؏‌‌}♥️ آهستہ‌وذڪرگویان‌واردشو.....😌✋🏻 📡راه‌ارتباطی‌با‌ما پاسخ‌به‌ناشناس‌ها🔰 ♡➣ @nazar2 📩راه‌های‌ارتباطی⇩ ♡➣zil.ink/asheghe_shahadat.313 ♡➣zil.ink/building_designer
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔥 دشمن گرم و نرم ⚫️ بزرگترین دشمن درونی انسان که حتی از جهل و نادانی هم بدتره! 💎 👤|‌ | ⓙⓞⓘⓝ↯ ♡➣@hadidelhaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹〗 🌷امیرالمؤمنین عليه السلام 🔴منْ غَضَّ طَرْفَهُ اَراحَ قَلْبَهُ؛ 🔵هر كس چشم خود را [از نامحرم] فرو بندد، قلبش راحت مى شود. 📚غررالحكم، ح 9122 👤|‌ | ⓙⓞⓘⓝ↯ ♡➣@hadidelhaa
ازش پرسیدم که شما رزمندهٔ اسلامید؟! گفت: نه عزیزم! ما شرمندهٔ اسلامیـم. از اون روز فکر میکردم که شرمنده اسلام یک رده بالاتر از رزمنده اسلامه تا اینکه شهید شد..! «شهیدکلهر» 🌱 🌼 | ⓙⓞⓘⓝ↯ ♡➣@hadidelhaa
【• 🌿•】 . . - ایمان آورنده هاے مَن ...🦋🍃 + جانمـ ؟! -اذڪرو الله ذڪرا ڪثیرا ... ! + بھ روۍ دیدگانــ🙃 :) . . 🌸 | ⓙⓞⓘⓝ↯ ♡➣@hadidelhaa
✨💖✨ مثلا...✨ نماز عید فطر رو خانوادگی بخونیم:) 🍃پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: «حق الرجل علی المراه اناره السراج واصلاح الطعام وان تستقبله عند باب بیتها فترحب وان تقدم الیه الطست والمندیل وان توضئه وان لاتمنعه نفسهآ الا من عله (۳۶) ; حق مرد بر زن این است که چراغ خانه را روشن سازد; غذای مطبوع فراهم کند; و تا در خانه اش به پیشواز او برود و به او خوشامد بگوید; و تشت آب و حوله را برای او آماده کند و دست های او را بشوید; و بدون دلیل (عذر شرعی) مانع شوهر نسبت به نفس خودش نشود .»🍃 👤|‌ 😍‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‎‌‌─┅═ೋ❅♥️❅ೋ═┅─ @hadidelhaa ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‎‌‌─┅═ೋ❅♥️❅ೋ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♡ ❤️📱 ✨📚 گاهی وقت ها فکر می‌کنی کاری که قرار است انجام بدی بهترین و درست ترین کار دنیاست اما غافلی که شاید این کار اشتباه ترین کار باشد حال هوای این رمان هم مصداق بارز همین شعر است گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود گاهی بساط عیش خودش جور میشود گاهی دگر تهیه بدستور میشود گه جور میشود خود آن بی مقدمه گه با دو صد مقدمه ناجور میشود گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود گاهی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست گاهی تمام شهر گدای تو میشود گاهی برای خنده دلم تنگ میشود گاهی دلم تراشه ای از سنگ میشود گویی به خواب بود جوانی مان گذشت گاهی چه زود فرصتمان دیر میشود ..... :✍ و کپی‌با‌ذکر‌نام‌نویسنده‌ها‌مشکلی ندارد🙂‼️ 🌸 | ⓙⓞⓘⓝ↯ ♡➣@hadidelhaa
♡ ❤️📱 ✨📚 آرمیتا: چادرمو در اوردم نشستم روی تخت کسی تو اتاق نبود معلوم نیس سر ظهری کجا رفتن .رفتم سراغ گوشیم و روشنش کردم که دیدم یه عالمه پیام اومده از یه گروه که نمشناختمش نگاهی به اعضاش انداختم همه دوستای خودم به اضافه یه عالمه پسر نمیدونستم کی منو عضو این گروه کرده رفتم داخل گروه نوشتم: +سلام چرا دوباره گروه تشکیل دادین؟؟ یکی از دوستام که اسمش لاله بود گفت: _این گروه فرق داره کل بچه های کلاس هستن همه هم دخترا هم پسرا به اضافه دوستاشون +خب قبلش می پرسیدی شاید نمی خواستم عضو بشم _بلهه اگه خبر میدادیم که شما عضو نمیشدی😐 +خب معلومه لزومی نداشت _گروه عمومیه دیگه راجب همه چی قراره حرف بزنیم ابجی اصل بده اشنا بشیم خواستم همون لحظه لف بدم که با خودم گفتم حالا عضو باشم اما حرفی نزنم حالا فقط کافیه که بگم می خوام لف بدم اون وقته که کلی چیزی بارم کنن.... اعضا های گروه همینطوری اضافه میشد بعضیا شون دختر بودن که میشنااختمشون ولی بقیه پسر بودن هرکدوم یه چیزی می گفتن خواستم حالا که کاری ندارم برم تو گروه دخترونه خودمون چت کنم که دیدم حذفش کردن بله دیگه گروه مختلط زدن اینم پاک کردن .بیخالش شدم رفتم چندتا مطلب خوندم و گوشیو خاموش کردم موقع نماز بود بلند شدم تا وضو بگیرم **** نمازم که تموم شد رفتم سراغ جزوه هام فردا امتحان داشتم شروع کردم به خوندن بعد از چند دقیقه دیگه کم کم چشمام از خستگی داشت بسته می شد پاشدم رفتم روی تخت دراز کشیدم و گوشمیو برداشتم ۴۰۰تا پیام از همون گروه اومده بود خواستم بیخیالش بشم امایه پیام اومد که اسمم دیدم گروه و باز کردم و شروع کردم به خوندن پیام ها بحث شده بود ناجور فهمیدم قضیه از این قراره که یکی از دخترای چادری نمای گروه با بقیه بحثش شده همه بهش میگفتن: _دربیاری سنگین تری _تو که تیپ میزنی دیگه اون چیه روی سرت _چرا شکل عقب مونده ها کردی خودتو _بابا به روز باش یهو یکی از بچه ها گفت : _به نظر من تنها چادری واقعی تو کلاس ما ارمیتاست _هه خب بیاد دفاع کنه اگه راس میگه استرس گرفتم، من جواب اینا رو چی بدم یه پسرای کلاس هم اومد و گفت: _ اره ارمیتا محجبه واقعیه یکی دیگه گفت: _ مجبورش کردن به پوشیدن اون پارچه سیاه وگرنه آرمیتا انلاینه چرا جواب نمیده سریع گوشیو خاموش کردم اینا منتظر بودن من یه چیزی بگم تا ازم سوال بپرسم اما چی جوابشون میدادم. ساره اومد کنارم _چته تو لکی آرمیتا +هیچی همین جوری میگم بچه ها کجان؟ _سه تایی رفتن بیرون برای ناهار منتظرت شدن نیومدی +اها _نگفتی واسه هیچی اینجوری شدی ؟؟ +بچه های گروه داشتن چادر و مسخره می کردن _خب تو چیکار کردی؟ +هیچی _یعنی هیچ کاری نکردی؟ +نه خب چی می گفتم _من که چادری نیستم ولی تو که هستی چرا واینسادی دفاع کنی؟ +میخواستم دفاع کنم ولی خب یه مسئله ای بود چه مسئله ای؟؟ _چی؟حتما همین جوری چادر سر میکنی و چیزی دربارش نمی دونی؟ +خب راستش گروه مختلط بود درست ندیدم تو همچین گروهی بحث کنم _اره گناهه ولی میخوای از اعتقادت دفاع کنی اگه تو دفاع نکنی کی دفاع کنه اونایی که اسمشون مذهبیه؟؟ +چی بگم بهشون؟ _از من می‌پرسی؟من رفتم کلی درس دارم خداحافظی کردیم و رفت میدونم باید وایمیسادم دفاع می کردم ولی خب نمی‌دونستم چی بگم نمی خواستم حرف درستی که ساره زد و قبول کنم...... ..... :✍ و کپی‌با‌ذکر‌نام‌نویسنده‌ها‌مشکلی‌ندارد🙂‼️ 🌸 | ⓙⓞⓘⓝ↯ ♡➣@hadidelhaa
²پارتـــ💌ــ‌تقدیم👆نگاهتون👀
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ وتُنْزِلُ الْبَلاَءَ - فکر می کردم عطا نمی کنی می فهمم ، دلیل منم ... إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی !...💔 🌼 | ⓙⓞⓘⓝ↯ ♡➣@hadidelhaa