چقدر زیباست روی تابلویی بنویسیم :
⚠️ جاده لغزنده است!
🏁 دشمنان مشغول کارند!
🚦با احتیاط برانید!
⛔️ سبقت ممنوع...!
📛 دیر رسیدن به پست و مقام ،
بهتر از هرگز نرسیدن به "امام زمان" است..!
♨️ حداکثر سرعت،
امابیشتر از سرعت "ولی فقیه" نباشد.
🆘 اگر پشتیبان "ولایت فقیه" نیستید،
لااقل کمربند "دشمن" را نبندید!
⛔️ دور زدن اسلام و اعتقادات ممنوع!
🛑 با دنده لج حرکت نکنید
و با وضو وارد شوید.
🥀 چرا که این جاده ،
آغشته به خون مطهر شهداست.|💖
👤|#خــــــــــادم_الحـســـــــــــــــیـن
#دختران_فاطمے|#پسران_علوے
ⓙⓞⓘⓝ↯
♡➣@hadidelhaa⃟🌸
🔵 #راهکارهای_اصلی_ترک_خودارضایی
🔻🔰قسمت پنجم🔰🔻
⚡️❌به گناه فکر نکن❌⚡️
💬✍🏻 همه چیز از یه فکر خیلی ساده و کوچیک شروع میشه... فکری که به سادگی میتونی جلوشو بگیری اما هرچه که جلوتر بری حریف قویتر میشه و دیگه نمیشه به این راحتی ها جلوشو گرفت.🤕😞
☑️پس، از همون لحظه اول تا فکری به سراغت اومد، با قدرت و صلابت جلوشو بگیر و دردم خفهش کن.😉
📛هرگز نگو حالا یه ذره بذار فلان صحنه برای خودم مجسم کنم☺️
نه نه نه❌❌❌
♨️افکار شیطانی، باعث سیاه شدن قلب، دوری انسان از خدا و مقدمهای برای انجام گناه میشه...😓
🀄️پس حتی فکرشم ازسرت دورکن.
♻️حالا چجوری❓
🔰بهت میگم😉 :
📌مراحل زیر رو دونه دونه و با دقت در مواقعی که تنهایی و میترسی شیطون گولت بزنه و شهوتی شدی انجام بده :
🔹۱. این ذکر رو بگو : لا اله الا الله
🔹۲. گوشیتو خاموش کن📴
🔹۳.یه یاعلی بگو واز جات بلند شو
🔹۴. کمتر از ۱۵ متر قدم بزن🚶🏻
🔹۵. حالا برو در یخچالو باز کن و یه لیوان آب بخور💧
🔹۶. ذکر لا اله الا الله رو تکرار کن
🔹۷. برو سمت تلوزیون(صدا و سیما، نه ماهواره) و یه برنامه سرگرم کننده ببین.😉
🔹۸. اگه دیدی شهوت خیلی اذیتت میکنه، وضو بگیر و دورکعت نماز مستحبی بخون و هدیه کن به روح مقدس انبیا و اولیا و ائمه و...📿
🔹۹. تبریک❕تو تونستی شیطون و هوای نفستو توی این مرحله شکست بدی😎✌️🏻
🌀حالا بلند شو و دعا کن؛ خدا بنده هاییو که بخاطرش از هوای نفسشون گذشتن، خـــــیــ🔝ــــلی دوست داره♥️😇
👤|#خــــــــــادم_الحـســـــــــــــــیـن
#دختران_فاطمے|#پسران_علوے
ⓙⓞⓘⓝ↯
♡➣@hadidelhaa⃟🌸
﴾@chadorbesarha﴿
#شھیدنویس✍🏻
🌱ـشھیدهـآدۍذولفقآرۍ:
●من مُـطمئنهسٺم چشمۍکہ بہ
نگاھ حرام عآدٺکُند،خیلۍچیـزهآ
رآ ازدسٺمیدهَـد.. 🥀
چشمگُنھکآرلآیق|شھآدٺ|نیسٺ✋🏻
#خادم_الزهرا🌸
#دختران_فاطمے|#پسران_علوے
ⓙⓞⓘⓝ↯
♡➣@Fatemy_Alavi⃟🌸
💢 آثار شوم هواپرستی 💔
🔸 یکی از خصوصیات هوای نفس اینه که انسان رو حقیر و ضعیف میکنه.
⭕️ کسی که مدام به "حرف دلش" توجه کنه، این آدم ضعیف میشه. اعتماد به عقلش کم میشه.
⭕️ و برای جبران این کمبود خودش به هر چیزی متوسل میشه.
مثلا اگه یه خونه ی خوبی داشته باشه، مدام به دیگران پز میده که بله ببینید من خونه شیک دارم اما شما ندارید!😏
🚫 اینجوری ارضای نفس میکنه. یا اگه ماشین میلیاردی داشته باشه با همون ارضای نفس میکنه! مدام توی خیابونا تاب میخوره برای اینکه بقیه ببیننش و این بدبخت کیف کنه!
🔺این آدما هیچ وقت هم توی زندگیشون راضی نخواهند بود. چون هوای نفس یه موجودی هست که هیچ وقت سیر نخواهد شد...
🚫 و تاسف بار تر این هست:
اون مردی که هیچ چیزی برای پز دادن نداشته باشه، خانمش رو تزئین و خوشکل میکنه و میاره توی خیابون تا به بقیه بگه که بله منم چنین چیزی دارم! دلتون بسوزه!
😒
این دیگه چه بیچاره ای هست! داره آتیش جهنم رو برای خودش فراهم میکنه در ازای چی؟
🔥 در ازای لذت دادن به هوای نفسش...
💢 طبیعتا به میزانی که هوای نفس در جامعه ما ترویج بشه شاهد همچین رفتارای هواپرستانه ای خواهیم بود.
✅ راه چاره ی این موضوع هم اینه که مبارزه با نفس رو از دبستان تا آخرین مقاطع دانشگاهی و حوزوی بین انسان ها ترویج کنیم...
👤|#خــــــــــادم_الحـســـــــــــــــیـن
#دختران_فاطمے|#پسران_علوے
ⓙⓞⓘⓝ↯
♡➣@hadidelhaa⃟🌸
[ما در کوچههای تنگ زمانه
برای یاری امامِزمانمان
سیلی که هیچ؛
حتی طعنه هم نخوردهایم...]💔
#شرمندهایممادرجان
#امامغریب
#انتظار
#خادم_الزهرا🌸
#دختران_فاطمے|#پسران_علوے
ⓙⓞⓘⓝ↯
♡➣@Fatemy_Alavi⃟🌸
ڪیا موافقن محفل داشتہ باشیم؟!
توناشناس بگید میخواین یا نہ🍃
ساعت چند..موضوعش چیباشہ؟!
و....👇🏻
lish.ir/1NvS
شہید نظر میڪند به وجہ اللھ☘
و ایــڹ در رفتار و ڪارهای او
مشخــص اســت...
چه زیباسـٺ خدا را دیدن
چه زیباســٺ #سرباز_امان بودن
دعایماݩ ڪن #رفیقِ_شهید
هم خــدا را ببینیم و هم
سرباز مولا شویــم...☺️✋🏻
#رفیق_شهید ♥️
#شهیدجهادمغنیہ
#خادم_الزهرا🌸
#دختران_فاطمے|#پسران_علوے
ⓙⓞⓘⓝ↯
♡➣@Fatemy_Alavi⃟🌸
《 #زنگ_بندگے🌙 》
حجةالاسلام شیخ جعفر ناصرے:
نماز شــــب، یعني هزینه کردن و خرج کردن از داشته هاے قلب و نفس.
هر کارے بستگی دارد به ذخیره اے که براے این کار اندوخته اے. اگر ذخیره اے مناسب اندوخته باشے، هنگام سحر، صدایت مے زنند و موفق هم می شوے؛
اما اگر ذخیره اے در شهوات اندوخته باشے - مثل تصاویر و فضاهای شهوت آلود - این ها در نفس انسان ذخیره مے شود، و این ذخیره ها، ذهن و خیالات را به طرف دیگر مے برد.
؏ـمـرے گذشت بعدِ تو و
نرفت عادتِ شب زندھ دارے ام
#خادم_الزهرا🌸
#دختران_فاطمے|#پسران_علوے
ⓙⓞⓘⓝ↯
♡➣@Fatemy_Alavi⃟🌸
#تفاوتهایایتاوواتساپ🌱👇🏻
تو واتساپ هیچ مطلبی رو نمیشه «ویرایش» کرد
وقتی مطلبی فرستادی دیگه کار از کار گذشته.
فوقش میتونی تو پست بعدی، صحیح اون کلمات غلط رو تایپ کنی و بفرستی
🇮🇷 تو واتساپ هر مطلبی رو فقط تا «۱ ساعت» میشه حذف کرد
و تازه همون هم واتساپ اعلام میکنه :
« فلانی یک پیام حذف کرد»😡
ولی تو ایتا هر مطلبی رو میشه تا چند ماه بعد از ارسال هم، حذف کرد،
و حذف پیام هم، اعلام نمیشه.
🇮🇷تو واتساپ، نمیشه هیچ مطلب و فیلم و عکسی رو ذخیره کرد
و فقط باید برا دیگران ارسال کرد
ولی تو ایتا «فضای ابری» هست که مخصوص ذخیره مطالبه
🇮🇷تو واتساپ هر مطلبی رو همزمان فقط برای «۵» نفر میشه ارسال کرد🤒
ولی تو ایتا هر مطلبی رو میشه همزمان برای «۱۰۰» نفر ارسال کرد😍
🇮🇷تو واتساپ اگه بخوای برای «یک مخاطب» چند تا مطلب رو همزمان بفرستی، بلید «یه دونه یه دونه» اون مطالب رو براش بفرستی
ولی تو ایتا میشه ۵۰ پیام و فیلم و عکس انتخاب کرد
و «یکباره» برای «یک مخاطب» ارسال کرد😳
🇮🇷تو واتساپ هر فیلم و عکسی تا بخواد دانلود شه لااقل یه چند ثانیه طول میکشه
ولی تو ایتا فیلمها و عکسها «خیییلی » سریعتر از واتساپ باز میشن
🇮🇷تو واتساپ هر فیلم و عکسی که باز میکنی «خود به خود» میره تو گالری ذخیره میشه
و به همین دلیل باید چند روز یکبار، گالری رو «خالی» کرد
ولی تو ایتا هر فیلم و عکسی که «خودت» بخوای، ذخیره میکنی
و به همین دلیل «گالری» خیییلی دیرتر پُر میشه
🇮🇷تو واتساپ وقتی داری صوت گوش میکنی، نمیتونی از صفحه خارج بشی، چون پخش صوت متوقف میشه
ولی تو ایتا موقع گوش کردن صوت، میشه از صفحه خارج شد
و به گروهها یا کانالهای دیگه سر زد
و همزمان، اون صوت رو گوش کرد
🇮🇷تو واتساپ وقتی داری فیلم یا کلیپ میبینی، اگه از صفحه خارج شی و دوباره برگردی
باید اون کلیپ و فیلم رو از اول ببینی
ولی تو ایتا اگه موقع دیدن فیلم و کلیپ از صفحه خارج شی، وقتی برمیگردی
ادامه فیلم و کلیپ پخش میشه، نه از اول
🇮🇷تو واتساپ همه افراد و گروهها و کانالها توی یک صفحه میان و هیییی باید دنبال یه آیدی یا یه گروه یا یه کانال بگردی
ولی تو ایتا لیست «افراد» جداگانه توی صفحه میاد، لیست «گروهها» هم جداگانه، لیست کانالها هم «جداگانه»
با این حساب، چرا واتساپ اینننهمه طرفدار داره
و ایتا نداره؟🤔
شاید چون «خارجیه» و مردم همیییییشه برای «جنس خارجی» دست و سر میشکنن😔
حتتتی اگه بی کیفیت تر باشه😩
#خادم_الزهرا🌸
#دختران_فاطمے|#پسران_علوے
ⓙⓞⓘⓝ↯
♡➣@Fatemy_Alavi⃟🌸
رمان زیبای #هرچی_تو_بخواے♥️🍃
قسمت چهارم
بعد کلاسهام رفتم خونه...
همش به حرفهای خانم رسولی فکر میکردم.
مامان تو آشپزخونه بود.بالبخند گفتم:
_سلام مامان گلم
-سلام خسته نباشی.بیابشین برات چایی بریزم
-برم لباسهامو عوض کنم،یه آبی به دست و صورتم بزنم بعدمیام
-باشه برو.
رفتم توی اتاق و پشت در نشستم.
خیلی ناراحت بودم.به درستی کاری که قبلا میکردم مطمئن بودم.
گفتم
خدایا تو خوب میدونی من هرکاری کردم #بخاطرتو بوده...
بلند شدم،وضو گرفتم و نماز خوندم تا آروم بشم.از خدا خواستم کمکم کنه.
دلم روضه میخواست.
با گوشیم برای خودم روضه گذاشتم و کلی گریه کردم.تو حال و هوای خودم بودم که مامان برای شام صدام کرد.
قیافه م معلوم بود گریه کردم.
حالا جواب مامان و بابا رو چی بدم؟ آبی به صورتم زدم و رفتم سمت آشپزخونه.بسم الله گفتم و نسبتا بلند سلام کردم.
مامان و بابا یه کم نگاهم کردن.مامان گفت:
_باز برا خودت روضه گذاشتی؟
لبخندی زدم و نشستم کنار میز.سرشام بابا گفت:
_خانواده ی صادقی فردا شب میان.فردا که کلاس نداری؟
-نه
-پس بیرون نرو.یه کم به مادرت کمک کن.
-چشم.
برای اینکه به استادشمس و حرفهای خانم رسولی فکر نکنم همه ی کارها رو خودم انجام دادم...
مامان هم فکرکرد به قول خودش سرعقل اومدم...
عصر شد و من همه ی کارها رو انجام دادم. گردگیریو جاروبرقی کردم.میوه ها رو شستم و توی ظرف چیدم.شیرینی ها رو آماده کردم.
کم کم برادرهام هم اومدن...
داداش علی فرزند بزرگ خانواده ست و شش سال از من بزرگتره و یه پسر چهار ساله داره که اسمش امیرمحمده،علی و اسماء همسرش معلم هستن و بخاطر کارشون فعلا یه شهر دیگه زندگی میکنن.
بعد داداش محمده که چهارسال از من بزرگتره و پاسداره، تا حالا چند بار رفته سوریه.یه دختر سه ساله داره به اسم ضحی.مریم همسر محمد قبل از ازدواج با محمد دوست من بوده.یک سال از من بزرگتره و توی مسجد باهم آشنا شده بودیم.من با داداش محمد خیلی راحت ترم.روحیاتش بیشتر شبیه منه.
مامان با کلی ذوق براشون میگفت که از صبح کارها رو زهرا خودش انجام داده.
همه بالبخند به من نگاه میکردن.
محمد گفت:
_تو که هنوز ندیدیش .ببینم ناقلا نکنه دیدیش و ما خبر نداریم.
باخنده گفتم:
_پس چی فکر کردی داداش؟فکر کردی اگه من تأییدش نمیکردم بابا اجازه میداد بیان خاستگاری؟ مگه نمیدونی نظر من چقدر برای مامان و بابا مهمه؟
همه خندیدن..
رفتم توی اتاقم که آماده بشم،چشمم افتاد به کتاب برنامه نویسی که روی میز تحریرم بود...
دوباره یاد استادشمس و خانم رسولی افتادم.
ناراحت به کتاب خیره شده بودم.متوجه نشدم محمد اومده توی اتاق و داره به من نگاه میکنه.صدام کرد:
_زهرا
جا خوردم،... رفتم عقب.گفت:
_چته؟کجایی؟نیستی؟
-حواسم نبود
-کجا بود؟
-کی؟
-حواست دیگه.
-هیچی،ولش کن
-سهیل رو میخوای چکارکنی؟
-سهیل دیگه کیه؟
-ای بابا! اصلا نیستی ها. خواستگار امشبت دیگه.
-آها!نمیدونم،چطور مگه؟
-من دیدمش،اونی #نیست که تو بخوای.
-پس بابا اجازه داده بیان؟
-بابا هم هنوز ندیدتش.بهم گفت تحقیق کنم،منم دیدمش.
-میگی چکارکنم؟...
ادامه دارد ....
نویسنده:بانو#مهدییار_منتظر_قائم
{کپیباذڪرنام نویسنده و صلوات درتعجیل آقاصاحبالزمان مجازاست🍃🌹}
#خادم_الزهرا🌸
#دختران_فاطمے|#پسران_علوے
ⓙⓞⓘⓝ↯
♡➣@Fatemy_Alavi⃟🌸