eitaa logo
زندگی رویایی ✨
316 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
258 ویدیو
14 فایل
علی ع فرمود: همیشه با همسرت مدارا کن، و با او به نیکی همنشینی کن تا زندگیت با صفا شود 💓 #فتح‌اللهیR (کارشناس حوزه و ارشد مطالعات زنان) 💌اینجا زندگی جدیدی را تجربه کن مدیر و مشاور : @Karbala_72 ⁦💞 استفاده از مطالب با ذکر نام و لینک کانال بلامانع 🤗
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دو سبک ارتباطی بین زن و شوهرها.MP3
9.74M
🟢✨🟢 🔰دو سبک ارتباطی بین زن و شوهر ها .... یه سبک غلط و خطرناک یه سبک درست و اصولی 🎙 🟢✨🟢 @fath5913 | زندگی رویایی✨
🟢✨🟢 📌چند توصیه به والدین۴ ✔️گزارشی از وضعیت فرزند خود را در آغاز سال تحصیلی به مدرسه ارائه نمایید. 👈در آغاز سال تحصیلی در مدرسه ها برگه ای با عنوان "فرم وضعیت پزشکی_ورزشی دانش آموز" به والدین ارائه می گردد تا تکمیل نمایند. 👌والدین گرامی لازم است و لطفاً این برگه را دقیق و واقعی تکمیل نمایند. 👈اگر پدر یا مادری تمایل ندارد مشکل جسمانی یا روانی فرزند خود را در این برگه بیان نماید، حتماً به صورت حضوری به مدیر مدرسه و معلم مربوط مراجعه کنند و اگر فرزندش مشکل جسمانی جزئی یا حادی دارد، مشکل روحی_روانی را تجربه کرده و یا در حال طی یک دوره بیماری است، ممنوعیت حرکتی دارد، در حال مصرف داروی خاصی است و هر آنچه لازم است را به طور کامل توضیح دهد تا در طول سال تحصیلی در ساعت درسی، تفریح و تربیت بدنی مشکلی جبران ناپذیر بروز ننماید. 🟢✨🟢 @fath5913 | زندگی رویایی✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟢✨🟢 🔹 یکی از کارهایی که به مرد اقتدار میده اینه که خانم وسط حرف شوهرش نپره و یکی به دو نکنه. 🔸معمولا خانم ها خیلی دوست دارن با همسرشون هی حرف بزنن و استدلال بیارن و به اصطلاح یکی به دو کنند حتما با برخورد تند همسر روبرو میشود. ⭕️ مرد احساس میکنه که خانمش برای حرف او ارزشی قائل نیست. 🔸حتی اگه خانم با اون حرف مرد موافق نباشه نباید وسط حرف بپره و مخالفت کنه. بلکه بهتره به طور ظاهری موافقت کنه و یک چشم بگه. 🔸به طور کلی چشم گفتن زن یکی از اقتدار دهنده ترین کلمات هست. ❇️ همونطور که یک پادشاه دلش میخواد وقتی دستوری میده همه وزرا و فرماندهان چشم بگن و اطاعت کنند، این خصوصیت در روح تمام مردان هست و خانم باید مراقب باشه این موضوع رو رعایت کنه. 🟢✨🟢 @fath5913 | زندگی رویایی✨
🟢✨🟢 🔰اصول پنج گانه موفقیت و آرامش ✅ اصل اول من اجازه ورود افکار منفی را به ذهن خودم نمیدهم من در هر حال و در بدترین شرایط زندگی ام مثبت فکر میکنم. ✅ اصل دوم من اجازه اعتراض به تقدیر خداوند را ندارم او بهتر ازهمه بر جریان امور مسلط است ✅ اصل سوم من اجازه تنبلی ،تن پروری ،بیکاری را ندارم من در برابر سختی های جسمی و روحی مقاوم هستم چون من جسم نیستم بلکه روحی بزرگ هستم ✅ اصل چهارم من اجازه ماندن در وادی جهل و ناآگاهی و نادانی را ندارم من باید بدانم من باید بخوانم ✅ اصل پنجم من غیر از خداوند و اهل بیت ع به هیچ کس نیاز ندارم آنها برای من کافی هستند ذکر و یاد خداوند مایه آرامش روح من است او همنشین من است من به خداوند عشق می ورزم 🟢✨🟢 @fath5913 | زندگی رویایی✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچ کسی جای تو را نمیگیره توی دلم حسین ❤️ 🟢✨🟢 @fath5913 | زندگی رویایی✨
🟢✨🟢 ♦️روزی سلطان محمّدخدابنده بر همسر خود خشم گرفت و در یک جلسه او را سه طلاقه کرد؛ ولی به دلیل علاقۀ بسیاری که به وی داشت, خیلی زود از کردارِ خویش پشیمان شد و به همین خاطر عالمان سنی را دعوت نمود و از آنان مشورت خواست. آنها گفتند: هیچ راهی وجود ندارد، مگر این که نخست فرد محلّل (فردی غیر از سلطان) با او ازدواج کند, سپس مجدداً سلطان میتواند با او ازدواج کند. سلطان گفت: برای من پذیرشِ این امر، بسیار سخت است. آیا راه دیگری وجود ندارد؟ شما علما در بسیاری از مسائل با یکدیگر اختلافِ نظر دارید , فقط در همین یک مسئله همه باهم اتفاق نظر دارید؟! گفتند : بله. در این هنگام یکی از مشاوران اجازۀ سخن خواست و اظهار داشت: جناب سلطان! در شهر علامه ای زندگی میکند که چنین طلاقی را باطل میداند، خوب است او را نیز احضار نموده و نظر او را جویا شوید.(منظورِ وی، علامه حلی بود.) عالمان سنی بر آشفتند و گفتند: آن عالم، رافضی مذهب بوده و رافضیان, افرادی کم عقل و بی خِرَد میباشند و اصلا در شأنِ سلطان نیست که چنین فردی را به حضور بپذیرد. سلطان گفت: به هر حال دیدن او خالی از فایده نیست و دستور داد علامه حلی را در محضر او احضار نمایند. وقتی علامه وارد مجلس سلطان محمّد خدابنده شد, علمای مذاهب چهارگانه ی اهل سنت نیز در آن جلسه حاضر بودند. علامه بدون هیچ ترس و واهمه ای نعلینِ (کفش) خود را به دست گرفت و خطاب به همۀ حاضران سلام کرد و آنگاه یک راست به سمت سلطان رفت و در کنار او نشست. عالمان سنی رو به سلطان کرده و گفتند : دیدید؟ ما نگفتیم شیعیان, افرادی سبک سر و بی عقل میباشند؟!* سلطان گفت: او عالِم است. دربارۀ رفتار او از خودش سؤال کنید.* آنها به علامه گفتند: چرا به سلطان سجده نکردی و آداب تشریفاتِ حضور را به جا نیاوردی؟ علامه گفت: رسولِ خدا از هر سلطانی برتر و بالاتر بود و کسی بر او سجده نکرد، بلکه فقط به آن حضرت سلام می‌کردند و خدای تعالی نیز فرموده است : (چون داخل خانه ای شدید به یکدیگر سلام کنید، سلام و درودی که نزد خداوند مبارک و پاک است.)* از سوی دیگر به اتفاق ما و شما، سجده برای غیر خدا حرام است. پرسیدند: چرا جسارت کردی و کنار سلطان نشستی؟ علامه پاسخ داد: چون جای دیگری برای نشستن نبود و از طرفی سلطان و غیرسلطان با یکدیگر مساوی اند و این جسارت به محضر سلطان نیست. پرسیدند: چرا کفش های خود را به داخل مجلس آوردی؟ آیا هیچ آدم عاقلی در محضرِ سلطان و چنین مجلسی این گونه رفتار میکند؟ علامه گفت: ترسیدم حَنَفی ها کفش هایم را بدزدند همانگونه که ابوحنیفه، نعلینِ رسول اکرم را دزدید. علمای حنفیِ حاضر در آن مجلس برآشفتند و فریاد زدند : چرا دروغ میگویی؟ این تهمت است. ابوحنیفه کجا و زمان پیامبر کجا؟ ابوحنیفه صد سال پس از پیامبر تازه به دنیا آمد. علامه گفت: ببخشید اشتباه از من بود. احتمالا شافعی , نعلینِ پیامبر را سرقت کرده است. این بار صدای شافعی ها درآمد که شافعی در روز مرگِ ابوحنیفه و دویست سال پس از شهادت پیامبر دیده به جهان گشوده است. علامه گفت: چه میدانم! شاید کار مالِک بوده است. علمای مالکی هم مثل حنفی ها و شافعی ها و به همان شیوه اعتراض کردند. علامه گفت: پس فقط احمد بن حنبل میماند.قطعا سارق احمد بن حَنبل است. حنبلی ها هم برآشفتند و به اعتراض و انکار پرداختند. در این لحظه علامه رو به سلطان کرد و گفت : جناب سلطان! ملاحظه کردید که اینان اقرار کردند هیچ یک از رؤسای این مذاهبِ چهارگانۀ اهل سنت در زمان حیات رسول خدا حاضر نبوده اند و حتی صحابۀ آن حضرت را هم ندیده اند... سلطان گفت: آیا این حرف صحیح است؟ عالمان سنی گفتند: بله هیچ یک از این چهار نفری (که رئیس مذاهب اهل سنت میباشند), رسول خدا و صحابۀ آن حضرت را درک نکرده اند آنگاه علامه گفت : ولی ما شیعیان , پیرو آن آقایی هستیم که به منزلۀ نَفس و جانِ رسول خدا بود و از کودکی در دامان پیامبر پرورش یافت و بارها و بارها از سوی آن حضرت به عنوان وصی و جانشین رسول خدا معرفی شد. سلطان که متوجه حقانیت مذهب شیعه شده بود پرسید: نظر شیعه دربارۀ این طلاق چیست؟ علامه پرسدید: آیا جنابعالی طلاق را در سه مجلس و در محضر دو نفرِ عادل , جاری نموده اید سلطان گفت: نه! علامه گفت: در این صورت طلاق باطل میباشد چون فاقد شرایط صحت است. آنگاه سلطان محمّد خدابنده به دست علامه شیعه شد و به حاکمان شهرهای تحت فرمانش نامه نوشت که از این پس با نام ائمۀ دوازدهگانه ی شیعه خطبه بخوانند و به نام ائمە ی اطهار , سکه ضرب کنند و نام آنان را بر در و دیوار مساجد و مشاهد مشرفه حک نمایند. اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج 🟢✨🟢 @fath5913 | زندگی رویایی✨
11.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ ای صید بی بال و پر دخیلک آقا یا موسی بن جعفر علیه السلام 🏴 🟢✨🟢 @fath5913 | زندگی رویایی✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا