eitaa logo
مکتب فلسفی استاد فیاضی
872 دنبال‌کننده
8 عکس
0 ویدیو
0 فایل
بیان دیدگاه های خاص استاد آیت الله غلامرضا فیاضی حفظه الله ارتباط با ادمین: @Sadegh313a پرسش و پاسخ در مورد نظرات استاد : @Mahdinabavian ❌تبادل نداریم❌
مشاهده در ایتا
دانلود
⬛️انالله و انا الیه راجعون ⬛️ با نهایت تاسف و تاثر ارتحال همسر مکرمه حضرت آیت الله فیاضی را به محضر آیت الله فیاضی، فرزندان و همه بازماندگان تسلیت عرض می کنیم. مراسم تشییع آن بانوی مکرمه و مومنه جمعه ۷ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۱۵ در گلزار علی بن جعفر(ع) قم برگزار می گردد. 🔸کانال نشر آثار آیت الله فیاضی 🆔@asfar99
⚪️ تمایز در اعدام 📜برگرفته از کتاب نگاهی نو به فلسفه اسلامی ص ۱۳۲_۱۳۵ ذکر برخی اقوال 1⃣تمایز میان اعدام صرفا ذهنی است. 2⃣تمایز ذهنی میان اعدام نیز وجود ندارد و اسناد تمایز به اعدام بالعرض و المجاز است. 3⃣ استاد فیاضی: اعدام با یکدیگر تمایز واقعی دارند. 🔰نکته :منظور از عدم در این بحث "عدم مضاف و مقید" است زیرا در عدم مطلق بما انه عدم مطلق تمایز معنا ندارد نظیر " وجود مطلق بما انه وجود مطلق " که تمایز در آن معنا ندارد. 💠 استدلال بر تمایز اعدام یکی از مهم ترین تمایز اعدام به شرح ذیل می باشد: ۱. اگر اَعدام مضاف واقعا از دیکدیگر متمایز نباشند ، نباید "عدم معلول" به "عدم علت مخصوص خود" مستند باشد. ۲. در حالی که بالبداهه ، "عدم معلول" فقط به "عدم علت خودش" مستند است. مثلا عدم باران فقط به عدم ابر باران زا مستند است، نه عدم های دیگر ◀️نتیجه: اَعدام ، واقعا با یکدیگر تمایز دارند. ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔 @FayaziPhilosophicalSchool
⚪️ علیت در اعدام 📜برگرفته از کتاب نگاهی نو به فلسفه اسلامی ص ۱۳۷ 🔰بر اساس دیدگاه استاد فیاضی ، با توجه به آنکه اعدام دارای واقعیت هستند ، میان آن ها علیت واقعی خواهد بود . افزون بر آن ، می توان برای علیت واقعی میان اعدام استدلال دیگری نیز اقامه کرد که به شرح ذیل است: 1⃣شیء ممکنی که اکنون معدوم است ، دو حالت دارد : یا بالذات معدوم است و یا عدمش را از جانب غیر دریافت کرده است. 2⃣فرض اول محال است ؛ زیرا : 3⃣اگر عدم برای ممکن معدوم از جانب غیر حاصل نشده باشد ، او در واقع ، ممتنع بالذات است نه ممکنِ معدوم . 4⃣لیکن ممتنع بالذات بودنِ آن معدوم خلف در ممکن بودن اوست . 5⃣بنابراین ، عدم برای ممکنِ معدوم از جانب عیر حاصل شده است . منظور از عیر نیز علت است زیرا علت، شیئی است که به سبب او شیء دیگری حاصل می شود. 6⃣از آنجا که عدم برای ممکنِ معدوم از جانب علت حاصل شده است ، عدم آن ممکنِ معدوم ،معلول علت می باشد. ◀️در نتیجه ، عدمِ هر ممکن ، واقعا معلولِ علت است، لذا علیت واقعی میان اعدام ثابت است. ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔 @FayaziPhilosophicalSchool
⚪️ اقسام نفس الامر 📜برگرفته از کتاب نگاهی نو به فلسفه اسلامی ص ۱۴۴_۱۴۶ از دیدگاه استاد فیاضی نفس الامر همان واقع و وجود به معنای اعم هست که دو قسم دارد: 1⃣واقع حقیقی : واقعی است که بدون هیچ اعتباری در عالم نفس الامر تحقق دارد. واقع حقیقی خود دو قسم است : الف.وجود به معنای اخص :واقعیتی است که نقیض عدم بوده و منشاء آثار وجودی است. ب.عدم : واقعیتی است در مقابل وجود به معنای خاص که بخشی از نفس الامر را به خود اختصاص داده است. 2⃣واقع اعتباری : واقعی که تحقق حقیقی ندارد و ظرف تحقق آن عالم اعتبار است ، به نحوی که خارج از ظرف اعتبار تحققی ندارد. واقع اعتباری خود سه قسم دارد: الف. اعتبار عقلی یا نفس الامری : اعتباری است که هر چند واقع حقیقی ندارد ، منشاء انتزاع م حقیقی دارد . مثال : ماهیت من حیث هی نظیر انسان من حیث هو که هر چند واقع حقیقی ندارد اما هنگامی که عقل این ماهیت را که در واقع حقیقی ، موجود یا معدوم است را تحلیل می کند به ماهیت من حیث هی می رسد ( در مثال خودمان به انسان من حیث هو). ب. اعتبار عقلائی : اعتباری که افزون بر آنکه واقع حقیقی ندارد، منشاء انتزاع حقیقی نیز ندارد و اعتبار آن تنها به ید معتبر است ، منتها اعتباری که عاقلان آن را قبول دارند که عقلاء به خاطر اثر و غرضی دست به چنین اعتباری می زنند نه آن که بدون غرض و از روی وهم و خیال دست به اعتبار بزنند مانند اعتبارمالکیت و زوجیت که نه دارای واقع حقیقی است و نه منشاء انتزاع حقیقی بلکه عقلاء صرفا به دلیل غرض و هدف خاصی آن را اعتبار کرده اند. ج. اعتبار وهمی: اعتباری که افزون بر آنکه واقع حقیقی ندارد، منشاء انتزاع حقیقی نیز ندارد و اعتبار آن نیز تنها به ید معتبر است ، هیچ هدف عقلائی نیز برای اعتبار نیست و اعتبار آن صرفا وهمی و خیالی است به این معنا که معتبر آن را بدون هدف عقلائی تخیل و توهم کرده است مثل اعتبار غول و سیمرغ. نکته : این نوع نگاه به عالم نفس الامر ، نگاهی جامع به عالم واقع است که در همه ی مسائل فلسفی تاثیر گذار است. ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔 @FayaziPhilosophicalSchool
مکتب فلسفی استاد فیاضی
⚪️ قاعده الشیء ما لم یجب لم یوجد ؛ اقوال و نظرات 📜برگرفته از کتاب نگاهی نو به فلسفه اسلامی ص۲۱۹ _۲
⚪️ استدلال فیلسوفان بر قاعده الشیئ ما لم یجب لم یوجد در بوته نقد 📜برگرفته از کتاب نگاهی نو به فلسفه اسلامی ص۲۲۴ _۲۳۰ یکی از مهمترین ادله ای که بر ضرورت سابق علّی اقامه شده استدلالی است که از طریق لزوم ترجیح بلا مرجح بیان شده است . شکل منطقی استدلال چنین است: ۱. اگر وجود معلول پس از وجود علت تامه ، ضروری نباشد ، صدور و عدم صدور آن از علت تامه جایزخواهد بود. ۲.اگر صدور و عدم صدور معلول از علت تامه جایز باشد ، صدور آن از علت تامه ، ترجیح بلا مرجح خواهد بود. ۳.ترجیح بلا مرجح محال است نتیجه : وجود معلول پس از وجود علت تامه ، ضروری است. 🔹نقد و بررسی قوام این استدلال بر مقدمه سوم یعنی استحاله ترجیح بلا مرجح است موفقان ضرورت سابق علّی ترجیح بلا مرجح را به طور کلی پذیرفته اند و آن را مستلزم ترجح بلا مرجح و تحقق معلول بدون علت دانسته اند. ترجیح بلا مرجح مواردی مختلفی دارد ، معنایی که در این جا مراد است این است که تحقق ممکن پس از تحقق علت تامه بدونِ رجحان ضروریِ : ترجیح بلا مرجح در این مورد به این معناست که پس از تحقق علت تامه بدون آنکه جانب تحقق ممکن بر جانب عدم تحقق ، رجحان ضروری پیدا کند، شیئ ممکن محقق شود . 🔹 مصادره به مطلوب استدلال قائلین به قاعده الشیئ ما لم یجب لم یوجد این بیان از موارد ترجیح بلا مرجح است که کانون اصلی نزاع میان معتقدان ضرورت سابق علّی و منکران آن می باشد ؛ از این رو ، استفاده از آن برای اثبات ضرورت علّی معلولی و قاعده الشیئ ما لم یجب لم یوجد نوعی مصادره به مطلوب است. ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔 @FayaziPhilosophicalSchool
⚪️ تشکیک در ماهیت 📜برگرفته از کتاب نگاهی نو به فلسفه اسلامی ص ۱۱۴ _ ۱۱۷ تشکیک در ماهیت به معنای آن است که ماهیت دارای افراد و مصادیقی باشد که ما به الامتیاز آنها عین ما به الاشتراک آنها باشد به تعبیر دیگر ، ما به الاشتراک و ما به الامتیاز در افراد ماهوی ، حقیقت واحد (ماهیت ) باشد. 📜دیدگاه ها درباره تشکیک در ماهیت ۱. دیدگاه مشائیان : تشکیک ماهوی مطلقا چه در ماهیت جنسی و چه در ماهیت نوعی محال است. ۲.دیدگاه شیخ اشراق : تشکیک ماهوی مطلقا چه در ماهیت جنسی و چه در ماهیت نوعی ممکن است. وی علاوه بر سه نوع تمایز میان ماهیات ( تمایز به تمام ذات ، تمایز بعض ذات ، تمایز به امور عرضی) تمایز به نحو تشکیک در ماهیت را نیز ممکن بلکه واقع شده می داند. ۳. دیدگاه استاد فیاضی : تشکیک به اشدیت و اضعفیت ، ازیدیت و انقصیت و وکثریت و اقلیت فقط در ماهیت جنسی امکان دارد و در ماهیت نوعی محال است . اما تشکیک به اوّلیت و آخریت و اولویت و عدم اولویت هم در ماهیت جنسی و هم در ماهیت نوعی ممکن است. ◽️دلیل ادله استحاله تشکیک در ماهیت از دو جهت محدودیت دارد ۱.فقط شامل ماهیت نوعی می شود نه ماهیت جنسی . ۲. فقط سه نوع اشدیت و اضعفیت ، ازیدیت و انقصیت و وکثریت و اقلیت را در بر می گیرد. ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔 @FayaziPhilosophicalSchool
⚪️ وحدت وجود ؛ نقد وحدت شخصی و بیان نظر استاد 📜برگرفته از کتاب نگاهی نو به فلسفه اسلامی ص۱۱۷_ ۱۲۵ بیان مختصر وحدت شخصی وجود بر اساس نظریه وحدت شخصی وجود ، حقیقت خارجی وجود، منحصر به وجود خداوند است و وجود شخصی وجود دیگر در طول یا عرض او موجود نیست ،لذا ماسوای خداوند صرفا تجلیات و شئون او هستند . شاید مهم ترین دلیلی که بر وحدت شخصی وجود ذکر شده ، برهان از طریق عدم تناهی وجود خداوند است . عدم تناهی وجودی به معنای نفی هر گونه ثانی _ چه در طول و چه در عرض_ برای وجود است به گونه ای که وجود نا محدود ، همه مواطن وجودی را پر کرده و هیچ موطن و ذره ای نیست که وجودش آن را واجد نباشد زیرا فرض هر گونه ثانی در عالم مستلزم تمایز آن وجود با وجود اول است و تمایز نیز مسلتزم محدودیت آنها است از این رو ، این معنا از نا محدودیت مسلتزم نفی هر وجود ثانی و نافی کثرت در عالم وجود است . بر این اساس گفته می شود: ۱. وجود خداوند نامتناهی است . ۲. وجود نامتناهی ، ثانی _ در عرض یا طول _ ندارد و همه مواطن را پر کرده است. نتیجه : وجود خداوند واحد شخصی است و ثانی _ در عرض یا طول _ ندارد. نقد استاد از نظر استاد فیاضی هر چند مقدمه اول برهانی که برای اثبات وحدت شخصی وجود از طریق عدم تناهی خداوند بیان شد درست است. اما مقدمه دوم آن (وجود نامتناهی ، ثانی ندارد) صحیح نمی باشد زیرا وجود نا متناهی فقط وجود دیگری که خارج از حیطه وجودی خداوند است را نفی می کند نه وجود دیگری که متداخل در وجود خداوند است. 🔹بیان نظریه استاد؛ تداخل وجودی مقصود از تداخل وجودی آن است که دو وجود در یک موطن و ظرف قرار گیرند ، به نحوی که وجود یکی در آن موطن ، مانع از وجود دیگری نباشد و هیچ تاثیری نیز از ناحیه تداخل در آنها وجود نیاید. برای نمونه ، در تداخل وجودی خدای متعال ومخلوقات گرچه وجود خداوند نا متناهی است و همه مواطن وجودی را پر کرده است ولی این نامتناهی بودن مانع از وجود مخلوقات در آن مواطن نیست یعنی خداوند در همان موطن وجودی مخلوقات حاضر است. 🔹بیان دو نکته ۱. نباید بین تداخل و معانی دیگر نزدیک به آن همچون اجتماع، اتحاد ، انضمام ، ترکیب حقیقی ، امتزاج و حلول خلط کرد . ۲.به نظر می رسد اشکال عقلی بر نظریه تداخل وجودی وارد نیست افزون بر آن از نظر نقلی نیز می توان شواهدی برای این نظریه پیدا کرد؛ عباراتی نظیر : داخل فی الاشیاء ، هو فی الاشیاء ، داخل فی کل مکان ، حاضر کل مکان ، الموجود فی کل مکان که در روایات آمده اسا می تواند شاهدی بر این نظریه باشد. ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔 @FayaziPhilosophicalSchool
⚪️ دو تفسیر از تشکیک در وجود 📜برگرفته از کتاب نگاهی نو به فلسفه اسلامی ص ۱۰۷_۱۱۰ 🔹اندیشمندان در تفسیر تشکیک در وجود با یکدیگر اختلاف دارند. در اینجا به دو تفسیر مهم از آن اشاره می کنیم : ۱.تفسیر مختار استاد فیاضی و منسوب به مشائین و فهلویون: حضرت استاد در این زمینه می فرمایند :أن المعنی المختار فی تفسیر تشکیک الوجود و هو الذی ینسب الی الفهلویین من حکماء الفرس أن طبیعة الوجود حقیقة واحدة مشترکة بین الموجودات المتکثرة کاشتراک سائر الطبائع الکلیة بین أفرادها . فوحدة الوجود لیست إلّا وحدة طبیعته الکلیة و کثرته هی کثرة اشخاص افراده و ذلک نظیر وحدة حقیقة الإنسان الذی هو کلی طبیعی مع کثرة أشخاص افراده . ولیست الوحدة هنا وحدةً شخصیةً و إنما هی وحدة سنخیة .بر اساس این تفسیر، وحدت ، وصف معنا و حقیقت وجود است که میان همه مصادیق و افراد مختلف مشترک است ولی کثرت وصفِ افراد و مصادیق است. ۲.ملاصدرا: تشکیک در وجود به معنای آن است که وجود در عین آنکه واحد شخصی است، کثرت شخصی هم دارد یعنی وجود همانندتفسیر نخست صرفا معنا و حقیقت واحدی نیست که اشخاص متکثر داشته باشد بلکه حقیقت واحد شخصی است که افراد آن در همان حقیقت واحد شخصی متحقق هستند . بر پایه این تفسیر وجود امر واحد شخصی است که مراتب و مظاهر گوناگونی دارد ، این مراتب همگی در واحد شخصی جمع هستند و به تعبیری شؤون و تعینات و ظهور آن وجود شخصی به شمار می آیند . 🔹نکته : به عقیده استاد فیاضی ، این تفسیر از تشکیک وجود همان نظر نهایی صدر المتالهین درباره وحدت وجود است نه آنکه مقدمه نظریه وحدت وجود باشد خلافا لبعض اندیشمندان ؛ رجوع کنید رحیق مختوم ج ۵ ص ۵۶۱_ ۵۶۴ و مبانی و اصول عرفان نظری ص ۱۵۷ ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔 @FayaziPhilosophicalSchool
📝پرسش و پاسخ 📎برگرفته از کتاب متفرقات فلسفیة ص١٢ 🔹السؤال🔹 إن العرفان النظري_ كما ذكروا_ ترجمة للعرفان العملي ، و العارف بالعرفان العملي غاية ما ينتهي إلي وحدة الشهود فقط ، كيف حصل أن قالوا بوحدة الوجود في ترجمته في العرفان النظري..؟ 🔸الجواب 🔸 الخطأ كله وقع في العرفان في هذه الناحية حيث حصروا الوجود في المشهود و هو أعم و الحصر الصحيح هو العكس و هو حصر الشهود في وجوده تعالي ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔 @FayaziPhilosophicalSchool 🆔@asfar99
📝پرسش و پاسخ 📎برگرفته از کتاب متفرقات فلسفیة ص٥٢ 🔹السؤال🔹 مع قبولكم الحركة في المجردات ، كيف نحفظ وحدة وجود الإنسان حينئذ ، حيث إن نفسه متحركة كبدنه؟ 🔸الجواب 🔸 إشكالية الوحدة تأتي علي مبني الكون و الفساد ، مما ألجأ الأعلام إلى القول بأن وحدة الإنسان بروحه المجردة الثابتة .. و أما على مبنى أن الحركة وجود واحد ممتد _كما هو حق_ فلا موضوع للإشكال.. ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔 @FayaziPhilosophicalSchool 🆔@asfar99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝پرسش و پاسخ 📎برگرفته از کتاب متفرقات فلسفیة ص۳۰ الفرق بين الإضافة المقولية و الإشراقية 🔹السؤال🔹 مما تقدم کأني أفهم أنكم لا تفرقون بين الإضافة المقولية و الإشراقية بما هو معهود ؟ 🔸الجواب 🔸 الإضافة الإشراقية هي إيجاد العلة معلولها، فأحد طرفيها فاعل .. و هي قبل الطرف الثاني .. و الإضافة المقولية هي الهيئة المتكررة الحاصلة من النسبة بين الطرفين .. و هي متأخرة وجودا عن الطرفين كما أنها تحصل حتى من النسبة في الإضافة الإشراقية ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔 @FayaziPhilosophicalSchool 🆔@asfar99