eitaa logo
مهدی فضائلی
2.4هزار دنبال‌کننده
42 عکس
12 ویدیو
0 فایل
اولین مدیرعامل خبرگزاری فارس، فعال‌رسانه‌ای،تحلیل ‌گر سیاسی و فرهنگی
مشاهده در ایتا
دانلود
📍چرا با آمریکا مذاکره نمی‌کنیم؟   مهدی فضائلی ؛ کارشناس 🔹موضوع مذاکره با آمریکا را می‌شود یکی از قدیمی‌ترین و پرتکرارترین موضوعات در سیاست خارجی کشور در دوران نظام جمهوری اسلامی ایران دانست؛ موضوعی که هرازگاهی مانند این ایام داغ می‌شود. مهم‌ترین ادعای طرفداران مذاکره با آمریکا، حل مشکلات کشور ازجمله مشکلات اقتصادی و رفع فشارهاست و مهم‌ترین ادعای مخالفان مذاکره با آمریکا این است که نه‌تنها مذاکره با آمریکا مشکلات کشور ازجمله مشکلات اقتصادی را حل نمی‌کند، بلکه بر مشکلات خواهد افزود و موجب ضرر و زیان خواهد شد. به‌عبارت دیگر، طرفداران مذاکره، تامین منافع ملی را در گرو مذاکره و مخالفان مذاکره، تأمین منافع ملی را در عدم‌مذاکره می‌دانند؛ بنابراین اختلاف بین طرفداران و مخالفان مذاکره، اختلافی است اساسی، مهم و مبنایی. در این سطور، برخی دلایل مغایرت منافع ملی با انجام مذاکره با آمریکا به‌ویژه در شرایط کنونی را به‌اجمال مرور می‌کنم. پیش از پرداختن به دلایل، اشاره کنم این دلایل صرف‌نظر از نگاه اعتقادی و ایدئولوژیک است که البته خود ایدئولوژی مبنایی است بسیار مهم و اساسی. نخست، یکی از اساسی‌ترین مبانی انقلاب و نظام اسلامی که البته هر نظام مستقلی نیز آن را می‌پسندد و تأیید می‌کند «ظلم‌نکردن و زیر بار ظلم نرفتن است»؛ این مبنا با شعار و مطالبه اساسی مردم در ابتدای پیروزی انقلاب یعنی «استقلال» نیز انطباق کامل دارد. با این مبنا نمی‌توان با نظام و کشوری که مبنایش برخورد استکباری و ظالمانه است تعامل داشت و بدون زیربار ظلم رفتن مذاکره، به‌معنای دادوستد عادلانه، انجام داد. اثبات خوی زیاده‌خواهانه، ظالمانه و استکباری آمریکا نیازی به مطالعات عمیق و تاریخی ندارد؛ کافی است همین امروز سرمان را بالا بگیریم و چشمان‌مان را باز کنیم و ادعاهای آمریکا حتی نسبت به کانادا، کانال پاناما و سرزمین گرینلند را ببینیم! دوم، ملاک تجربه در هر کار به‌ویژه کارهای خطیر، ملاک مهمی است و عُقلا به‌هیچ‌وجه از آن صرف‌نظر نمی‌کنند. از تجربه پیش از انقلاب اسلامی و تجارب ملل دیگر که بگذریم، تجارب متعدد خودمان در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تعامل و مذاکره با آمریکا، هیچ تجربه مثبت و امیدبخشی را در اختیار ما نمی‌گذارد؛ از مذاکره برای آزادی گروگان‌های لانه جاسوسی آمریکا گرفته تا مذاکرات برجام. نتیجه تمام این مذاکرات، تقویت بی‌اعتمادی به آمریکا و اثبات مفیدنبودن یا زیانباربودن مذاکره با آمریکاست؛ لذا به قول جناب حافظ: من جرب المجرب حلت به‌الندامه. سوم، یکی از دلایل موافقان مذاکره با آمریکا که البته ممکن است به آن اذعان نکنند اما با اندکی توجه می‌توان آن را مشاهده کرد، مرعوب هیمنه و ابهت آمریکا بودن است. در نگاه این افراد، آمریکا همچنان صاحب هژمونی و توانمند برای هر اعمال نظری است؛ حال‌آنکه واضح و آشکار است که آمریکای امروز، آمریکای قرن بیستم نیست و افول ابرقدرتی آن تقریبا مورد اجماع است. خطاهای محاسباتی متعدد در مواجهه با ایران عزیز و شکست در طرح‌های براندازی نظام جمهوری اسلامی، عدم‌دستیابی‌ها به اهداف در تحولات 2دهه اخیر در عراق، افغانستان، یمن و ناکامی‌های متعدد در به نتیجه رساندن طرح‌های خود برای تحکیم رژیم‌صهیونیستی ازجمله مواردی است که هژمونی آمریکا را با چالش‌های جدی روبه‌رو ساخته و تحلیل‌گران راهبردی در سطح جهان را به این نتیجه رسانده که مقابله با آمریکا و شکست این کشور ممکن است. همین‌جا تصریح کنم که مذاکره جمهوری اسلامی ایران با آمریکا نقش بسیار مهمی در احیای هژمونی آمریکا خواهد داشت و این خیانتی است به کل جهان! چهارمین دلیل، مشاهده وضعیت کشورهای متعددی که با آمریکا ارتباط سیاسی نزدیک و همراهانه داشته‌اند یا دارند، اما مشکلات گوناگون آنها ازجمله اقتصادی حل نشده و مردم‌شان همچنان با فقر و تنگناهای معیشتی دست‌به‌گریبان هستند. ایران دوران پهلوی، مصر، عراق، اردن، افغانستان و ده‌ها کشور ریزودرشت دیگر در آسیا، آفریقا، آمریکای لاتین و آمریکای جنوبی مصداق این مسئله هستند. بنابراین تصور اینکه با فشردن دست آمریکا و زدن لبخند به آنها مشکلات یکباره رنگ می‌بازد، تصوری تخیلی و غیرواقعی است. هزینه‌های سازش و بهای پرداخته‌شده از سوی کشورهایی نظیر برخی کشورهای حاشیه خلیج‌فارس برای آراستن ظاهر خود خیلی آشکار نیست؛ ولی عدم‌استقلال سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اسیر سیاست‌های آمریکا بودن در آنها اظهر‌من‌الشمس است و کافی است به پایگاه‌های نظامی آمریکا در این کشورها نگاه بیندازیم. پنجم، ویژگی مقطعی است که امروز در آن قرار داریم.با آنچه در سوریه اتفاق افتاد، آمریکا خود را در شرایط برتر و ایران را ضعیف می‌پندارد و این مصادف شده است با آغاز ریاست‌جمهوری فردی با ویژگی‌های ترامپ! آیا اشتیاق نشان‌دادن به مذاکره در این شرایط، تقویت انگاره دولتمردان آمریکا مبنی بر داشتن دست‌برتر نیست؟
آیا هر فردی در سمت رئیس‌جمهور آمریکا، چه برسد به ترامپ که گفته می‌شود تاجر است، در چنین شرایطی به‌دنبال امتیازگرفتن که نه، حتی باجگیری نیست؟ آیا در چنین صحنه‌ای می‌شود منافع ملی ایران عزیز را تأمین کرد؟ آیا با احساسی که آمریکا امروز نسبت به‌خود و ما دارد و ولعی که برخی برای مذاکره ابراز می‌کنند، آمریکا حاضر است امتیازی ارزشمند‌ و مؤثر در حل مشکلات به ایران بدهد؟ زهی خیال باطل! پایان‌بخش سخن اینکه، ما خوب می‌دانیم رودرروشدن با آمریکا حتما هزینه‌هایی دارد؛ اما این را هم می‌دانیم که مذاکره با آمریکا بعد از چهل‌وشش سال ایستادگی عزتمندانه، به‌ویژه در این شرایط و با برخورداری آمریکا از توان پروپاگاندا، نه‌تنها ارزنی از مشکلات ما را حل نخواهد کرد، بلکه همه داشته‌های ما را نیز بر باد خواهد داد و مصداق اتم و اکمل خسارت محض خواهد شد. بنابراین به ضرس قاطع و با صدای بلند می‌گوییم مذاکره با آمریکا تأمین‌کننده منافع ملی ما نیست و هرگاه به شرایطی دست یابیم که منافع ملی ما با مذاکره تأمین می‌شود، قطعا هیچ خردمند و دلسوزی از آن چشم‌پوشی نخواهد کرد. ‏💢 متن در روزنامه همشهری newspaper.hamshahrionline.ir/zm1XZ |عضو شوید👇 https://eitaa.com/Fazaeli_M
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍ساعاتی پس از استقرار رسمی ترامپ در کاخ سفید و اظهارات قلدرمآبانه وی، امروز به مدت بیش از ۱۲۰ دقیقه از نمایشگاه بازدید و برای بن بست شکنی با محوریت تأکید کردند. |عضو شوید👇 https://eitaa.com/Fazaeli_M
📍تأکید مکرر بر نقش در پیشرفت کشور و ضرورت حل مشکلات آن توسط دولت، تأکید بر استفاده از شیوه‌های نو، سؤالات ریز و دقيق از فعالان هربخش و صحبت بی‌تکلف مسئولان غرفه‌ها با معظم‌له از جمله نکات بازدید دوساعته امروز رهبر انقلاب از نمایشگاه بود. |عضو شوید👇 https://eitaa.com/Fazaeli_M
📍مقاومت در برابر بخش خصوصی؛ چرا؟ (بخش اول) یادداشت مهدی فضائلی تحلیلگر مسائل سیاسی در روزنامه جام جم 🔹دو نگاه یا رویکرد به اقتصاد در دهه ۶۰، آن‌قدر اهمیت و تأثیرگذار بود که دو جریان عمده سیاسی کشور تحت‌تأثیر آن، به جریان چپ و راست شناخته و معرفی شدند. جریان چپ، متأثر از تفکرات سوسیالیستی طرفدار تمرکز اقتصاد در دولت بود و جریان راست، طرفدار بخش خصوصی و بازار. البته تأثیرگذاری رویکرد چپ، محدود به حوزه اقتصاد نبود و عوارض این رویکرد در حوزه‌های سیاست داخلی، سیاست خارجی و فرهنگ نیز بروز و ظهور داشت.اگرچه امروز جریان چپ، تقریبا مصداق خارجی ندارد و اکثر دلبستگان به آن با ۱۸۰درجه چرخش به دامن لیبرالیسم افتاده‌اند اما برخی پیامدهای زیانبار آن تفکر، ازجمله مقاومت در برابر بخش خصوصی همچنان جدی و پررنگ درحال عرض‌اندام است.این یادداشت به‌دلایل یا حداقل به بخشی از دلایل این مقاومت و میدان ندادن به بخش خصوصی و عدم اجرای سیاست‌های اصل ۴۴ قانون اساسی می‌پردازد. پیش از ورود به بحث، یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که باور به بخش خصوصی ضابطه‌مند، به‌منظور گره‌گشایی از مشکلات اقتصادی کشور و توانمند در تحقق رشد بالای اقتصادی (فعلا ۸ درصد)، در اندیشه و منظومه فکری حضرت آیت‌ا... العظمی خامنه‌ای را می‌توان همان‌قدر عمیق و استوار دانست که اندیشه مقاومت را. یکی از دلایل چنین باورمندی را علاوه بر مبانی دینی و عقلی، باید در باور ایشان به جایگاه و نقش مردم و توانمندی آنها در حل مشکلات کشور جست‌وجو کرد. اوج این باور را در تفسیر اصل ۴۴ قانون اساسی و ابلاغ سیاست‌های کلی مربوط به این اصل در سال ۸۴ و تاکیدات مکرر معظم‌له بر حل مشکلات بخش خصوصی از جمله بیانات چند روز اخیر می‌توان مشاهده کرد. اما دلایل مقاومت در برابر بخش خصوصی: یکم، عدم شناخت نسبت به توانمندی‌های این بخش: واقعیت این است که عده‌ای در کشور یا به نقش و جایگاه بخش خصوصی در کشور بی‌توجه و ناآگاه هستند یا به توان و تأثیرگذاری این بخش، همان‌طور که در حوزه سیاست به نقش مردم! دوم، دلیل بی‌اعتنایی به بخش خصوصی را باید در منفعت‌طلبی برخی دولتمردان جست‌وجو کرد. بسیاری از مدیران دولتی با ترجیح منافع محدود دستگاه زیرمجموعه خود بر منافع عمومی و گاهی منافع فردی و جناحی، حاضر به واگذاری کارها به بخش خصوصی یا حمایت از این بخش نیستند.این گروه از دولتمردان به جای حمایت از بخش خصوصی، با آن رقابت می‌کنند و معلوم است که رقابت دولت (‌به‌معنای اعم آن) با بخش خصوصی موجب زیان همه ذی‌نفعان خواهد بود! سوم، قوانین و مقررات زائد یا سرعت‌گیر یا مانع‌زا در برابر بخش خصوصی است. این قوانین و مقررات که غالبا تحت تأثیر دیگر عوامل بیان شده در این یادداشت تنظیم و تصویب شده‌اند بهترین مستمسک دولتمردانی است که نمی‌خواهند بخش خصوصی در کشور قدرتمند و نقش‌آفرین باشد. چهارمین دلیل را باید در ضعف و ناتوانی بخش خصوصی در برخی حوزه‌ها دانست. طبیعی است که بخش‌خصوصی ممکن است در برخی حوزه‌ها به‌دلایلی نتواند خواسته‌های بخش‌های دولتی را برآورده یا با بنگاه‌های خارجی رقابت کند، در این موارد در صورت احراز صلاحیت‌های فنی و تخصصی بخش خصوصی و پایبندی به تعهدات، دولتمردان باید در جهت تقویت بخش‌خصوصی و حمایت از این بخش اهتمام نشان دهند، نه این‌که این ضعف را بهانه‌ای برای عبور از بخش خصوصی کنند. بنابراین یکی از وظایف حاکمیت، سیاست‌گذاری لازم برای توانمندسازی بخش خصوصی اعم از خرد و کلان است. 💢 قسمت دوم این یادداشت را در مطلب بعدی بخوانید |عضو شوید👇 https://eitaa.com/Fazaeli_M
📍مقاومت در‌ برابر بخش خصوصی‌‌؛ چرا؟ (بخش دوم) یادداشت مهدی فضائلی تحلیلگر مسائل سیاسی در روزنامه جام جم 🔹پنجمین دلیل انحصار‌طلبی دولتی و راه‌ندادن به بخش خصوصی، تجارب تلخ، سوءتدبیرها و بعضا روند فسادآلود برخی واگذاری‌ها به بخش خصوصی در دهه ۷۰ و ۸۰ است. این موارد، نگرانی‌هایی را در مسئولان عالی نظام و مردم ایجاد کرد که رهایی از آنها بسیار دشوار گردید؛ بنابر این همپای اعتنای جدی به بخش خصوصی و تلاش برای برداشتن موانع از سر راه آن، باید سازوکارهای اجرایی و نظارتی این حوزه را دقیق و سالم‌سازی کرد تا آن تجارب تلخ دوباره تکرار نشود. البته این را هم فراموش نکنیم که ابطال برخی واگذاری‌ها به بخش خصوصی، این بخش را نسبت به ورود به سرمایه‌گذاری‌های کلان بدبین کرده و به اعتماد این بخش آسیب وارد کرده است. چگونه است که برای جذب سرمایه‌ بیگانگان که هرلحظه ممکن است کشور را ترک کنند، تلاش می‌کنیم ولی حاضر به جلب اعتماد سرمایه‌گذار داخلی نیستیم؟ ششمین دلیل، عدم جسارت لازم در برخی مدیران دولتی ومحافظه‌کاری و ریسک‌ناپذیری آنان است. تصمیم‌گیری، مهم‌ترین یا حداقل یکی از مهم‌ترین وظایف مدیر است و تصمیمات سخت و مهم، مدیرانی جسور و شجاع می‌خواهد که متاسفانه تعدادی از مدیران آمادگی لازم برای چنین تصمیماتی را ندارند.هفتمین عامل،وجود برخی بقایای اندیشه چپ درعرصه تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری است‌‌؛ تداوم مقادیری از اندیشه دهه شصت دربرخی تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران کشور غیرقابل انکار است‌‌؛ اندیشه‌ای که ممکن است با لعاب عدالت‌خواهی تزئین‌شده و موجه جلوه کند!این تفکر، بخش خصوصی رابدون تفکیک سره از ناسره،زالوصفت و فعالان این عرصه را دزد قلمداد می‌کند.هشتمین دلیل و آخرین موردی که دراین یادداشت به آن اشاره می‌کنم، تنگ‌نظری است. عده‌ای به‌دلایل گوناگون چشم دیدن تمکن و ثروت را برای دیگران ندارند ولی حاضرند نظاره‌گر فقر و نداری گسترده باشند. ثروت و تولید ثروت در اسلام نه‌تنها مذموم نیست که ممدوح بوده و مورد تشویق هم قرار گرفته؛ البته مشروط به رعایت ضوابط کسب حلال. پایان‌بخش این یادداشت، بازخوانی قسمتی از بیانات رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی ۱۴۰۲ در حرم رضوی است. «اگر ما درکشورمان چهار پنج نقطه‌ضعف مهم داشته باشیم، درراس همه این‌ها مساله اقتصاد کشور است. اقتصاد کشور انصافا یکی از نقاط ضعف ماست. [البته] بسیاری از سیاست‌های اقتصادی میراث گذشتگان است‌‌؛ «گذشتگان» یعنی گذشتگان قبل از انقلاب، بعضی هم بعد از انقلاب پدید آمده‌‌... شاید بشود گفت مهم‌ترین مشکل اقتصاد ما تصدی‌گری دولتی است. بیشترین توجه ما در دهه ۶۰ به این مساله بود که کلید اقتصاد کشور را به دولت بسپریم‌‌؛ این به اقتصاد ما ضربه زد‌‌؛ این مربوط به خود ما است، ما خودمان کردیم. شاید مهم‌ترین نقطه‌ضعف اقتصاد ما تصدی‌گری افراطی دولت است. وقتی که مردم از مدیریت اقتصادی و فعالیت اقتصادی کنار می‌مانند، کارهای بزرگ، شرکت‌های مهم، تولیدهای ثروت‌ساز برای کشور در اختیار دولت قرار می‌گیرد و در اختیار فعالان اقتصادی از مردم قرار نمی‌گیرد؛ همین مشکلاتی پیش می‌آید که ما امروز در اقتصادمان مشاهده می‌کنیم. مهم‌ترین مشکل ما «دولتی‌بودن اقتصاد» است. در ارائه و اعلام سیاست‌های اقتصادی اصل ۴۴ با کمک کارشناسان متعدّد با دقّت روی این کار کردیم -یعنی کارشناس‌ها کار کردند- و سیاست‌ها ابلاغ شد. بنای این سیاست‌ها بر این بود که ما مدیریت‌ها و فعالیت‌های اقتصادی مورد نیاز مردم را به مردم بسپریم‌‌؛ البته بعضی از بخش‌ها هست که یا مردم طالب آن نیستند یا حتما باید در اختیار دستگاه‌های دولتی باشد‌‌؛ آنها به‌کنار، اما بخشهای مهم اقتصاد باید در اختیار مردم باشد. بارها این را تکرار کردیم که بنگاه‌های دولتی، شرکت‌های دولتی، شرکت‌های شبه‌دولتی- که با تعبیر زشت «خصولتی» از آنها یاد می‌کنند که تعبیر خوبی نیست‌‌؛ [بلکه] شبه‌دولتی است- باید با بنگاه‌های خصوصی رقابت نکنند و بگذارند تولید را مردم انجام دهند. ما آن‌روزی که همه سررشته‌ کارها را دست دولت دادیم، به این نیت این‌کار را کردیم که عدالت اقتصادی برقرار شود‌‌؛ و عدالت اقتصادی برقرار نشد... دولت تصدی‌گری را بایستی کم کند، نظارت را باید زیاد کند‌‌؛ دخالت را کم کند، نظارت را زیاد کند‌‌؛ مراقبت کنند... امروز هم یکی از کارهای اساسی‌ای که دولت محترم باید انجام بدهد، این است که با دقت، با مراقبت، با نظارت لازم، مدیریت‌های اقتصادی را به خود مردم بسپارد.» |عضو شوید👇 https://eitaa.com/Fazaeli_M
‏‎📍رهبر انقلاب در جمع کارگزاران کشور: ودّوا ماعنتّم... پشت لبخندهای دیپلماسی، دشمنی‌ها و کینه‌ها و باطن خبیث نهفته است. چشم‌هایمان را باز کنیم و حواسمان باشد که با چه کسی مواجه‌ایم. |عضو شوید👇 https://eitaa.com/Fazaeli_M
📍تغییر مسیر جهان مهدی فضائلی برگردیم به حدود 50سال قبل و صحنه سیاسی جهان را مرور کنیم. کل جهان پس از جنگ جهانی دوم تقسیم شده بود به 2بلوک شرق و غرب با 2تفکر و پیروی از 2مکتب مارکسیسم و لیبرالیسم و با 2ائتلاف نظامی بزرگ ناتو و ورشو. البته گروهی از کشورها جنبشی را با عنوان «عدم‌تعهد» تشکیل داده بودند تا عدم‌وابستگی خود به 2قدرت مسلط آن زمان را اعلام کنند؛ اما این جنبش اولا مجموعه منفعلی بود که در مقابل 2قدرت برتر زمان خود اقدام خاصی انجام نمی‌داد و اصول آن هیچ رنگ‌وبویی از مقابله با این قدرت‌ها را نداشت؛ ثانیا اعضای آن به‌نحوی به یکی از 2بلوک وقت تکیه داشتند! 2قدرت فائق آن دوران، به‌رغم همه اختلافاتی که با یکدیگر داشتند، در مقابله با دین و مذهب مشترک بودند و به قول شهید مطهری مانند 2تیغه قیچی عمل می‌کردند که ظاهرا با هم تضاد دارند اما برای قطع یک ریشه به حرکت درمی‌آیند. البته نظام مارکسیستی تندتر و علنی‌تر با دین مبارزه می‌کرد؛ به‌نحوی که مساجد و کلیساها را بست و آنها را به انبار تبدیل کرد. نظام‌های سکولار زیرپوستی و تدریجی با دین مقابله می‌کردند و ظاهرا فقط جداانگاری دین از سیاست را دنبال می‌کردند. از آرایش سیاسی جهان که بگذریم، در داخل ایران نیز تقریبا همه گروه‌های مبارز چپ و راست و التقاط آنچه را در چنته داشتند رو کرده بودند و با همه آنها برخورد شده بود؛ در حدی که گروه مبارز تعیین‌کننده‌ای در صحنه نبود. در چنین زمانه‌ای ناگهان در یکی از مهم‌ترین نقاط راهبردی جهان و کشوری که آمریکایی‌ها جزیره ثبات و ژاندارم خود می‌دانستند، با زعامت یک ابرمرد و مرجع عالی‌مقام، به نام «روح‌الله خمینی» انقلابی به نام خدا و با همراهی شگفت‌انگیز مردم شکل گرفت و شد آنچه از نظر 2قدرت مسلط جهان به‌ویژه آمریکا نباید می‌شد! انقلاب اسلامی در بهمن۵۷ در کمال ناباوری همه به پیروزی رسید که منجر به استقرار نظامی انقلابی شد؛ انقلابی که «توحید» شاکله اصلی جهان‌بینی آن بود و این شاکله «نظریه نظام انقلابی» را ابدی کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی تغییر مسیر تاریخ آغاز شد و درپی برافرازکردن شعار «نه شرقی نه غربی»، جهان دوقطبی، سه‌قطبی شد و با توجه به نگاه محوری انقلاب که نه ستم می‌کند و نه زیر بار ستم‌ می‌رود، دل‌های آزادی‌خواه و استقلال‌طلب جذب آن شد و نهضت‌های آزادیبخش و سپس جبهه مقاومت شکل گرفت. تداوم این انقلاب الهی از یک سو و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و محوشدن یکی از 2قدرت مسلط جهان، این صحنه را به تقابل «اسلام و استکبار» تبدیل کرد و رؤیای نظام تک‌قطبی ایالات متحده آمریکا را که پس از فروپاشی شوروی برای خود دست‌یافتنی می‌دید، به خواب پریشان تبدیل کرد و طرح‌های زیاد‌ه‌خواهانه و استکباری آمریکا در منطقه غرب آسیا را که منافع ملی ما را هم تهدید می‌کرد، یکی‌پس‌از‌دیگری ناکام گذاشت. البته این نبرد و رویارویی سنگین و باورنکردنی بدون هزینه نبوده و نیست. انقلاب اسلامی ایران اکنون در حالی برای جشن چهل‌وششمین سالگرد پیروزی خود مهیا می‌شود که دشمنانش یا نابود شده‌اند یا ناکام از توطئه‌های 46سال گذشته خشمگین و غضبناک او را تماشا می‌کنند. این انقلاب سال‌های سال، سالگرد پیروزی خود را جشن خواهد گرفت؛ درحالی‌که برخی دیگر از دشمنانش نابود شده و برخی دیگر همچنان با خشم به فتوحات و پیشرفت‌های آن در عرصه علم و ایمان خیره مانده‌اند. و این به دست نخواهد آمد مگر با ایمان روزافزون به خدای متعال، انسجام ملی، درس‌گرفتن از تجارب گذشته و تلاش و مقاومت. 💢متن یادداشت در روزنامه همشهری newspaper.hamshahrionline.ir/g5AB9 |عضو شوید👇 https://eitaa.com/Fazaeli_M
📍‏دو مطلب منتشر شده در خبرآنلاین به نقل از جناب آقای غرویان، یعنی هماهنگی قدم به قدم دکتر ظریف با رهبر انقلاب در مذاکرات برجام و صحبت تلفنی وی با معظم‌له در ساعت یک شب نادرست است. |عضو شوید👇 https://eitaa.com/Fazaeli_M