eitaa logo
کانال کنفرانس های ابرگروه فدائیان امام خامنه ای عزیز
446 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
317 فایل
🌹 امام خامنه ای عزیز: چیزی که قدرتمندترین آدم تاریخ (امیرالمومنین علیه السلام ) را آن گونه مظلوم کرد ، نبود #تحلیل_سیاسی در مردم بود والّا همه ی مردم بی دین نبودن، تحلیل سیاسی نداشتند. #تحلیل_سیاسی #رشد_سیاسی_جامعه #بصیرت_افزایی_کنیم
مشاهده در ایتا
دانلود
دسته ی سنتی اسلام سیاسی در حقیقت افرادی هستند که تفکر آنها از سالیان سال قبل از انقلاب و شاید صدها سال قبل از انقلاب اسلام را از مسائل سیاسی جدا کردند و ریشه و اصل و اساس آن ها به ماجرای سقیفه برمی‌گردد که در ماجرای سقیفه و قبل از آن در ماجرای صحیفه ملعونه در کتب اهل سنت به آن اشاره شده است عده‌ای در صدد بر آمدند که حکومت بر مسلمانان را از دسته جانشین حقیقی رسول الله یعنی امیرالمومنین بگیرند و همین کار را هم کردند 9
فرهنگ اسلامى و به ويژه شيعى به هيچ روى سكولاريسم را برنمى‏تابد، از ديگر سو تفكر دينى اسلامى- شيعى به لحاظ نظرى همه توانايى‏هاى لازم براى مقابله با موج سكولارسازى را داراست. ولى با اين همه نمى‏توان نسبت به خطر سكولارسازى جوامع اسلامى به‏طور كامل آسوده خاطر بود. از طرف ديگر عرفى‏سازى و گسستن پيوند دين و دنيا داراى مراتب و درجاتى است كه درجاتى از آن در عمل و در طول تاريخ دامن‏گير جامعه اسلامى شده است. 10
استاد مطهرى در اين باره مى‏نويسد: «... حكومت به نام خدا و پيغمبر محفوظ بود اما معنى، يعنى تقوى و راستى و عدالت و احسان و محبت و مساوات و حمايت از علوم و معارف در آن وجود نداشت. خصوصاً در دوره اموى كه با علوم و معارف مبارزه مى‏شد تنها چيزى كه ترويج مى‏شد عادات و آداب جاهلى و مفاخرت به آباء و انساب بود. اين جا بود كه سياست از ديانت عملًا جدا شد. يعنى كسانى كه حاصل و حافظ مواريث معنوى اسلامى بودند، از سياست دور ماندند و در كارها دخالت نمى‏توانستند بكنند و كسانى كه زعامت و سياست اسلامى در اختيار آن‏ها بود از روح معنويت اسلام بيگانه بودند ...» 11
همو مى‏گويد: «اهتمام اسلام به امر سياست و حكومت و جهاد و قوانين سياسى براى حفظ مواريث معنوى يعنى توحيد و معارف روحى و اخلاقى و عدالت اجتماعى و مساوات و عواطف انسانى است. اگر اين پوست از اين مغز جدا باشد، البته مغز گزند مى‏بيند و پوسته خاصيتى ندارد، بايد سوخته و ريخته شود. 12
از طرف ديگر عرفى‏سازى و گسستن پيوند دين و دنيا داراى مراتب و درجاتى است كه درجاتى از آن در عمل و در طول تاريخ دامن‏گير جامعه اسلامى شده است. عوامل تهديد كننده جوامع اسلامى و نيز جامعه اسلامى ايران نيز كم نيستند، پاره‏اى از اين عوامل عبارتند از: 1-. ظاهرگرايى‏ استفاده ظاهرى و ابزارى از دين و بازى با الفاظ و تشريفات و فرونهادن لُب و مغز عقلانى و اخلاقى دين، از آفات بزرگى است كه در طول تاريخ در عمل بين دين و حكومت، جدايى افكنده است. 13
2. غرب‏گرايى‏ رشد و گسترش غرب‏گرايى و الگوگيرى از روند توسعه سياسى، اقتصادى، مديريتى، علمى و فنى غرب مبانى نظرى و عرفى گرايانه تمدن غربى را نيز به طالبانش القاء مى‏كند. هم اكنون بسيارى از جوامع اسلامى بر سر دو راهى تاريخى بزرگى قرار دارند: يكى تداوم انفعال و الگوپذيرى از مدرنيته غربى و درپى آن فاصله گرفتن از مكتب اسلام به مثابه «مكتب راهنماى عمل» است و ديگر طراحى و به كارگيرى الگوى مناسب توسعه و پيشرفت خويش. 14
3 عصرى‏كردن دين‏ عصرى نمودن و ارايه قرائت‏هاى عصرى از دين به دگرگونى ماهيت دين و پيدايش تكثر بى‏سرانجام منتهى شده و تأثير بارزى بر عرفى شدن دارد. برخى گمان مى‏كنند كه اديان الاهى به يكسان از برداشت‏هايى كه به نحوى نقش بشرى را در صورت بخشى آن پررنگ كنند، حساس و ضربه پذيرند. اين مسئله نخستين بار در مسيحيت رخ نمود و اكنون نيز برخى از نوانديشان، آن را براى اسلام تجويز مى‏كنند. «1» در عين حال بايد توجه داشت كه اسلام توان‏مندى فراوانى در برابر موج عصرى كردن دارد 15
4. ناكارآمدى حكومت و جامعه دينى‏ ناكارآمدى حكومت دينى و ناكامى در پياده كردن الگوى اصيل و كارآمد نظام اسلامى و عمل نكردن به تعهداتى كه در برابر جامعه دارد نقش مهمى در واگرايى جامعه دينى و مجال‏يابى انديشه‏هاى عرفى گرايانه دارد. اين مسئله به ويژه در انقلاب اسلامى ايران كه تنها نظام سياسى مبتنى بر اسلام در پانزدهمين قرن حيات اسلام مى‏باشد از حساسيت بالايى برخوردار است‏ 16
از طرف ديگر تلاش‏هاى فراوانى در جهت ناكارآمد معرفى كردن حكومت دينى وجود دارد. اين مسئله دو مسؤوليت بزرگ را هم بر دوش مسؤولان نظام و هم جوانان انديشمند و همه كسانى كه دغدغه سرافرازى حكومت دينى دارند، قرار مى‏دهد: يكى تلاش مضاعف در جهت تقويت كارآمدى نظام اسلامى و ديگرى‏شناخت و تبيين درست و واقع‏بينانه از كارآمدى اين نظام و مقابله هوشمندانه با تبليغات نادرست. 17
به‏طور خلاصه مى‏توان گفت: تئورى سكولاريزاسيون به عنوان نظريه‏اى عام و جهان‏شمول هيچ تأييد علمى ندارد و روند جارى در جهان كنونى شكست آن را به اثبات رسانده است. اسلام با سكولاريسم تعارض بنيادين دارد. از سوى ديگر هيچ يك از عوامل عرفى‏سازى كه در مسيحيت وجود داشت در اسلام وجود ندارد، و اسلام از توانمندى بالايى براى مقابله با سكولارسازى برخوردار است. 18
بنابراين سكولاريسم مانند بسيارى از ديگر پديده‏هاى تاريخى در بستر فرهنگى، تاريخى و اجتماعى خود روييده و باليده است. مهم‏ترين عوامل تأثيرگذار در اين رويكرد عواملى است كه با مسيحيت و كليسا ارتباط دارد. برخى از آموزه‏هاى مسيحى به‏طور مستقيم زاينده و پرورنده سكولاريسم است و برخى به‏طور غيرمستقيم و با ايجاد بى‏اعتمادى نسبت به آموزه‏هاى دينى‏ 19
در تاريخ معاصر و در مقابل موج سکولاریسم (عرفی گرایی یا کنار زدن اسلام از سیاست)، عالمان بزرگ شيعه از عصر مشروطه تا امروز از نظر تئورى در پى حاكميت اسلام بوده و هستند. آنان با تئورى پردازى در حوزه فقه سياسى زمينه‏هاى تحقق حاكميت دينى را عملى وآن را با مقتضيات زمان تطبيق داده‏اند. اين تلاش در عصر مشروطه دستاورد مهمى براى فقه شيعه داشت. نائينى و شيخ فضل الله نورى دو عالم عصر مشروطه در اين بحث اشتراك نظر داشتند كه چگونه ولايت فقيه را سنگ بناى حقوق اساسى و قانون اساسى آن زمان قرار دهند 20