عالمان شيعه- اعم از علماى نجف و ايران- مىكوشيدند به آن پاسخ دهند سؤال عمده آن زمان اين بود كه راز پيشرفت غرب و عقب ماندگى شرق كدام است؟ عدهاى در قالب نوسازى، تجدد، تمدن، پيشرفت، توسعه راز عقب ماندگى شرق، را ديندارى و مسلمانى دانسته و در مقابل راز پيشرفت غرب را در دينزدايى تفسير مىكردند؛ و راه حل را در دست شستن از دين و ديانت مىدانستد. اين گروه روشنفكران غرب زدهاى بودند كه به سكولاريسم گرايش پيدا كردند
ذهنيت و دغدغه عالمان دينى دفاع از اصول اسلام بود
23
از تلاشهاى بسيار مهم مرحوم شيخ فضل اللّه در جريان مشروطيت، پيشنهاد اصل دوم متمم قانون اساسى بود كه به امضاى علما رسيد. به نظر مىرسد دستاوردهاى علماى عصر مشروطيت در عرصه حقوق اساسى، امروزه در اصل دوم قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران متجلى شده كه مىگويد: نظام جمهورى اسلامى ايران، نظامى است بر پايه ايمان به خداى يكتا و در ادامه اصول اعتقادى را نام مىبرد. در بند شش اين اصل، از كرامت و ارزش والاى انسان و آزادى تؤام با مسؤوليت او در برابر خدا ياد مىشود كه از سه راه تأمين مىگردد:
1. اجتهاد مستمر فقهاى امت بر اساس كتاب و سنت معصومان (عليهمالسلام)
2. استفاده از علوم و فنون و فنآورى و تجارب پيشرفته بشرى
3. نفى سلطه و دفاع از استقلال توسعه و استفاده از علوم و فنون و اجتهاد مستمر
24
تحولات ناشى از سالهاى نخست انقلاب و شور و التهاب ناشى از احساسات اصيل اسلامى موجب حاشيه نشينى عرفىگرايى یا همان سکولاریسم در دهه نخست گرديد، اما پس از پايان جنگ تحميلى به تدريج عرفىگرايى در عرصه رسانههاى جمعى و آثار نوشتارى رواجى دوباره يافت و با روى كار آمدن اصلاحطلبان در سال 1376 بخشهايى از حاكميت سياسى رويكردى عرفى يافت
25
عرفىگرايان از سه منظر فلسفى- كلامى، فقهى- حقوقى و جامعهشناختى آن را مورد نقد قرار دادند. در چالش فلسفى- كلامى، اصل «حكومت» و اسلام مورد خدشه و انتقاد قرار گرفته است. تفسير خاص از وحى، مفهوم شريعت، واجب و حرام، رابطه دين و دنيا، رابطه دين و سياست، رابطه دنيا با آخرت، نسبت ميان حق و تكليف، رابطه دانش و ارزش، گستره عقل و شرع، مديريت علمى و فقهى و ... همه در اين حوزه مطرح است.
26
در رويكرد جامعه شناختى، گروهى با مبنا قرار دادن نظريههاى جامعه شناسى سياسى غربى سعى در تحليلى عرفى از سه دهه حاكميت نظام جمهورى اسلامى ايران داشتهاند
27
در چالش فقهى- حقوقى مسائلى همچون ميزان اختيارات ولى فقيه، رابطه ولى فقيه با قواى سهگانه، رابطه ولى فقيه با آراى عمومى، حق نظارت بر حكومت، حق استيضاح، حق نقد، مفهوم بيعت، رابطه ولى فقيه با قانون، شيوه انتقال قدرت در حكومت اسلامى و ... طرح شده است
28
سكولاريسم در مقام عمل سياسى رهآوردى جز استبداد به همراه نداشته است؛ اگرچه بانيان انديشه سكولار، مدعى آزادى فكر و انديشهاند و سكولاريسم را ترجمان جامعهاى مىدانند كه در آن يك فكر و ايده خاص حاكم نيست. جوامعى كه اينك پذيراى سكولاريسم شدهاند، شاهد استبداد انديشهاى خاص هستند. در اين جوامع، دين به عنوان يك انديشه جايگاهى ندارد و غرب آن را در عرصه جامعه و محيطهاى آموزشى و فرهنگى تحمل نمىكند
29
دسته مخالفین مدرن را عرض کردیم دسته مخالفین سنتی در واقع جریان انجمن حجتیه هستند
30
انجمن حجتیه در اصل برای مبارزه با انتشار بهائیت ایجاد شد اما از مبارزه اصلی غافل شدند
31
شهيد هاشمىنژاد در مقام نقد شيوه انجمن حجتيه مىگويد: «اين جور نبود كه رژيم بگويد برويد با بهائيت مطلقاً مبارزه كنيد. اگراين آقايان هم ادعا مىكنند با بهائيت مبارزه مىكرديم كم لطفى مىكنند. بهائيت سه بُعد داشت:
بعد اقتصادى، بعد سياسى، بعد فكرى، كه انجمنىها در بعد سياسى و اقتصادى يك قدم هم اجازه مبارزه نداشتند؛ زيرا رژيم قرص و محكم جلوى آنها را مىگرفت
32
در بعد سياسى هم به همين ترتيب. پس كجا مبارزه مىكردند و رژيم اجازه مىداد به آنها؟ فقط در بعد فكرى». و حتى قيام 15 خرداد 1342 كه هزاران مسلمان مبارز توسط رژيم ستم شاهى به شهادت رسيدند، انجمن همراه با اعتراضات شديد، حضرت امام (ره) را مورد قرار مواخذه قرار داده و با هماهنگى با رژيم پهلوى، حركت اسلامى را محكوم نمايد
33
شاه و انجمن حجتيه
اتفاقاً شاه و عوامل او نيز نه تنها از اين نوع مبارزه بيمى و حراسى به دل راه نمىدادند، بلكه بر اساس تحليلهاى دقيق اجتماعى و روانى، آنان نيز مىدانستند كه اينگونه مبارزات فرعى و حاشيه اى، در واقع سوپاپ اطمينانى براى حركات آنان محسوب مىشو
34