سكولاريسم در مقام عمل سياسى رهآوردى جز استبداد به همراه نداشته است؛ اگرچه بانيان انديشه سكولار، مدعى آزادى فكر و انديشهاند و سكولاريسم را ترجمان جامعهاى مىدانند كه در آن يك فكر و ايده خاص حاكم نيست. جوامعى كه اينك پذيراى سكولاريسم شدهاند، شاهد استبداد انديشهاى خاص هستند. در اين جوامع، دين به عنوان يك انديشه جايگاهى ندارد و غرب آن را در عرصه جامعه و محيطهاى آموزشى و فرهنگى تحمل نمىكند
29
دسته مخالفین مدرن را عرض کردیم دسته مخالفین سنتی در واقع جریان انجمن حجتیه هستند
30
انجمن حجتیه در اصل برای مبارزه با انتشار بهائیت ایجاد شد اما از مبارزه اصلی غافل شدند
31
شهيد هاشمىنژاد در مقام نقد شيوه انجمن حجتيه مىگويد: «اين جور نبود كه رژيم بگويد برويد با بهائيت مطلقاً مبارزه كنيد. اگراين آقايان هم ادعا مىكنند با بهائيت مبارزه مىكرديم كم لطفى مىكنند. بهائيت سه بُعد داشت:
بعد اقتصادى، بعد سياسى، بعد فكرى، كه انجمنىها در بعد سياسى و اقتصادى يك قدم هم اجازه مبارزه نداشتند؛ زيرا رژيم قرص و محكم جلوى آنها را مىگرفت
32
در بعد سياسى هم به همين ترتيب. پس كجا مبارزه مىكردند و رژيم اجازه مىداد به آنها؟ فقط در بعد فكرى». و حتى قيام 15 خرداد 1342 كه هزاران مسلمان مبارز توسط رژيم ستم شاهى به شهادت رسيدند، انجمن همراه با اعتراضات شديد، حضرت امام (ره) را مورد قرار مواخذه قرار داده و با هماهنگى با رژيم پهلوى، حركت اسلامى را محكوم نمايد
33
شاه و انجمن حجتيه
اتفاقاً شاه و عوامل او نيز نه تنها از اين نوع مبارزه بيمى و حراسى به دل راه نمىدادند، بلكه بر اساس تحليلهاى دقيق اجتماعى و روانى، آنان نيز مىدانستند كه اينگونه مبارزات فرعى و حاشيه اى، در واقع سوپاپ اطمينانى براى حركات آنان محسوب مىشو
34
مبارزههايى بىثمر و يا كمثمر كه نه به شاه و ايادى او لطمهاى جدى وارد مىساخت و نه براى آنان دردسر جدى فراهم مىساخت. مبارزه با بهائيت در پيش از انقلاب و نيز مبارزه با برخى مظاهر بسيار ناچيز و فرعى تمدن غربى كه شاه مروج آنها بود، همگى نحوه مبارزاتى بود كه همگان را از توجه به طاغوت اصلى و بيمارى اصلى جامعه ايران دور مىداشت.
35
برخورد رژيم ستمشاهى با انجمن حجتيه يك برخورد ملايمت آميز و دوگانه بود؛ هم به انجمن ميدان مىداد، چون فعاليتهاى انجمن را در راستاى منافع خود مىديد و هم براى آن محدوديت قائل مىشد. آن هم از اين جهت كه مبادا همين مبارزات خنثى روزى به مبارزات جدى عليه اصل رژيم منجر شود
36
لذاست كه مىبينيم ساواك كاملًا بر فعاليتهاى انجمن اشراف داشت؛ از بسيارى از آنان جلوگيرى بعمل نمىآورد و سعى مىكرد با فشارهاى معين و محدود از گسترش كادر فعاليتهاى انجمن جلوگيرى به عمل آورد تا هواداران اين مجموعه هرگز از مبارزات خنثى و حاشيهاى پايشان را فراتر نگذارند.
37
مهمترين مبانى فكرى و اعتقادى انجمن حجتيه
1. رويكرد خاص به مهدويت و مسئله انتظار
در ديد انجمن حجتيه اعتقاد به حضرت صاحب الزمان (عجلالله فرجهالشريف) در محبت و دوستى ايشان و برنامههاى عبادى خلاصه شده است. رسالت انسان منتظر در دوران غيبت را بيشتر در تلاش براى سازندگى خود و ديگران و اصلاح محيط و به راه آوردن گم گشتگان و منحرفان از اسلام بهويژه، اصلاح محيط از بهائيت مىدانستند
38
همانگونه كه مشاهده مىشود سخنى از مبارزه با حكومت ظلم و ستم كه يكى از اركان اصلى انتظار مىباشد، به ميان نيامده است و متأسفانه در اين ديدگاه به فراموشى نظرى و عملى سپرده شده است. در حالى كه انتظار ظهور حضرت ولىعصر (عجلالله فرجهالشريف) كه از بهترين عبادتها است، يك انتظار منفى و منفعلانه نيست، بلكه انتظارى مثبت و فعال و ايستادگى در برابر حكومتهاى ظلم است
39
2. اعتقاد نداشتن به تشكيل حكومت اسلامى پيش از ظهور
يكى از مبانى فكرى انجمن اعتقاد نداشتن به تشكيل حكومت در زمان غيبت امام معصوم است. انجمن با استناد به برخى از روايات معتقد بودند كه هرگونه قيام و تشكيل حكومتى پيش از ظهور امام زمان مردود و محكوم به شكست است و از اين روايات چنين استنباط مىكردند كه قيام و مبارزه در عصر غيبت بهطور كلى مورد رضايت ائمه اطهار (عليهمالسلام) نيست و در همين راستا با بيان چنين رواياتى، هركسى كه عليه رژيم شاه اقدام مىكرد و بهدنبال تشكيل حكومت بود را محكوم مىنمودند
40